اهمیت بدیع‌الزمان فروزانفر + صدای استاد

«بدون تردید بدیع‌الزمان فروزانفر یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های علمی روزگار ماست که با پایمردی و همت بلند توانسته است در اغلب شاخه‌های مهم فرهنگی و هنری در یک قرن گذشته تأثیرات فراوانی از خود بر جای بگذارد.»

اهمیت بدیع‌الزمان فروزانفر + صدای استاد

به گزارش کندوج، محمد حسینی باغسنگانی در مجموعه پژوهشی «چراغداران فکر و فرهنگ و هنر ایران» که هنوز منتشر نشده است، در فصل «نقشه گفت‌وگو» ص ۸۳-۸۰ درباره بدیع‌الزمان فروزانفر می‌نویسد: «سنت نقشه‌نگاری از زندگی شخصی چراغ‌داران فکر و فرهنگ ایران، نخستین‌بار در این مجموعه از کتاب‌های پژوهشی طراحی و ثبت و ضبط شده است. در نقشه زندگی و کار خاندان صبوری در مشهد، طبق نقشه با محله‌ها و اماکنی که بهار در زندگی روزانه‌اش بیشتر با آنها سروکار دارد، آشنا شدیم.
 
 از کروکی خانه زیبای میرزامحمدکاظم ملک‌الشعرای صبوری، در محله سر سوق – سرشور – [محدوده خیابان خسروی، امام رضا و آخوند خراسانی] که بهار در این خانه به دنیا می‌آید، تا رفت‌وآمد روزانه بهار از بازار سرشور و بازار فرش‌فروش‌ها تا غرب حرم مطهر و نیز کروکی چهار مدرسه بزرگ «خیرات خان»، «فاضل خان»، «نواب» و «میرزا جعفر»، درک نقشه زندگی روزمره بدیع‌الزمان در مشهد را آسان‌تر خواهد بود. 
 
 ذیل هر نقشه توضیح داده شده است که به‌عنوان ‌مثال اگر بدیع‌الزمان می‌خواسته است به دنبال جلال‌الممالک ایرج میرزا برود و ایشان را بردارد و به‌اتفاق به منزل ادیب نیشابوری بروند از چه مسیرهایی استفاده می‌شده است؛ چه اتفاقاتی در طول راه ممکن بوده بیفتد و این رفت‌وآمدها و نشست‌وبرخاست‌ها چه تأثیراتی در ذهن و زبان دانش‌پژوهی چون بدیع‌الزمان داشته است. طی شماره مکان‌های توقف و اماکنی چون گردشگاه‌ها و شرح اماکن دیگر مثل نشانی خانه میرزا آقا جواهری، پدر محمود فرخ و شخصیت‌های برجسته دیگر و نیز بازارهایی که مورداستفاده این شخصیت‌ها قرار می‌گرفته، یک نکته کلیدی و آموزنده وجود دارد. اینکه زندگی بزرگانی چون بدیع‌الزمان فروزانفر و ایرج میرزا و بهار و دیگران، سرشار از بحث و دیدار و گفت‌وگو و رویدادهای تازه است. 
 
 پیاده‌روی یکی از علاقه‌های شخصیتی چون فروزانفر است، به‌ویژه آنکه دوشادوش استادت ادیب نیشابوری باشی که دو دوستش را به پشت کمر می‌گیرد و راه می‌رود؛ ضمن اینکه حواسش به گفتار همراهان است، پاسخ احترام‌آمیز پرمبالغه‌ای هم با توقفی کوتاه به مغازه‌داران و عابرانی می‌دهد که به‌خوبی ادیب را می‌شناسند و خوب قدرش را می‌دانند. طبق گفته پروین گنابادی، این ادیب بارها دیده شده است که با همین دکان‌داران و نیز کارگران کوی و بازار بر صفه نشسته‌اند و با هم گفته‌اند و خندیده‌اند، چای نوشیده‌اند و سیگار کشیده‌اند. پروین گنابادی از شاگردان مخلص ادیب، به تأکید گفته است که قند و چای و بسیاری از اقلام موردنیاز ادیب را همین دکان‌داران و دوستان کوچه و بازار ادیب تحفه می‌آورده‌اند. 
 
 تصور پیاده‌روی بدیع‌الزمان با ادیب نیشابوری و نیز جلال‌الممالک فخرالشعرا ایرج میرزای شوخ و بذله‌گو که باانرژی تمام در عبور از بازار فرش‌فروشان مشهد حرف می‌زند، تصور شگفتی‌هاست. ادیب بر خلاف ایرج کمتر حرف می‌زند و لبخند می‌زند بیشتر که یعنی به‌دقت می‌شنود و بدیع‌الزمان، دانشمند و شاعر جوانی که در خلال هر سخنی به مناسبت، ابیاتی هم از امرء القیسی که ادیب شیفته آن است، چاشنی می‌کند و بعد می‌پرسیم چطور شد که این همه انسان بزرگ طی یک‌صد سال گذشته در فرهنگ و ادب این سرزمین به وجود آمده‌اند؟
 
 نسل امروز ما، تقریباً درباره گذشته پرافتخار خودش هیچ نمی‌داند. این در حالی است که روزی روزگاری شکسپیر، اسب سفیدش را در ورودی کاروان‌سرایی بسته است و شاهد ماجرای قتلی بوده، و امروز محققان در رد و یا قبول چنین موضوعی مقاله‌ها و رساله‌ها می‌نویسند. نسل امروز ایران، نام پدران معنوی خودش را نمی‌داند و از قراین موجود چنین برمی‌آید که اصلاً نمی‌خواهد بداند تا چه برسد به اینکه بداند، آزاده مردی چون ادیب نیشابوری که در تمام عمرش یک خط مدح و ثنای شاهنشه و وکیل و وزیری را نگفته است، چطور روزش را به شب می‌رساند.
 
 اصولاً چه اهمیتی دارد که بدانیم، شخصیتی چون فروزانفر اغلب شب‌ها چه ساعتی می‌خوابیده، چه ساعتی از خواب بلند می‌شده و در طی روز چه‌کارهایی می‌کرده است؟ اساساً چه فرقی می‌کند بدانیم این مرد در طول زندگی، انسان منظمی بوده یا نه هر کار دلش می‌خواسته می‌کرده است؟ چطور لباس می‌پوشیده؟ سیگار می‌کشیده یا خیر؟ ازدواج کرده است یا نه؟ خوش‌خط بوده یا خرچنگ‌قورباغه می‌نوشته است؟ تندخوست و بدپیله، یا نه ذات آرام و رامی دارد؟
 آیا دانستن این نکات مهم است؟
 
 «از نظر نسل امروز ایران، این موضوعات، تنها وقت می‌گیرد و کاغذی را که می‌تواند صرف چاپ اسکناس شود به گوشه کتابخانه‌ای می‌اندازد» این جمله از شعارهای این کمینه نیست. عین کلام یکی از بهترین شاگردان بدیع‌الزمان، دکتر غلامحسین یوسفی است. «تلویزیون و امواج رادیویی و ماهواره‌ای به‌زودی جهان را قبضه خواهد کرد. در این ‌بین فرهنگ‌ها و زبان‌هایی که پویایی کمتری داشته باشند زیان بیشتری خواهند دید.»
 
 بعد از این درد دل معترضه، به ادامه گفت‌وگو درباره نقشه زندگی روزمره بدیع‌الزمان بپردازیم. در اینجا روایتی است از محمد عظیمی [از پانوشت: کتاب ‌خواندنی «از پنجره‌های زندگانی» برگزیده غزل امروز ایران، مؤسسه انتشارات آگاه، تهران، چاپ اول، پاییز ۱۳۶۹ به کوشش ایشان منتشر شده است] که ایشان از شخص استاد محمدتقی ادیب نیشابوری دوم، ادیب ثانی، نقل کرده است. از ایشان شنیدم که گفت: «چند باری توفیق نصیبم شد که مرحوم ادیب را از مدرسه نواب و یکی دو بار هم از مسجد گوهرشاد و حرم مطهر تا راسته عیدگاه منزل ادیب همراهی کنم. طی همین راه‌رفتن‌های آرام و گاه تند ادیب، ایشان از خاطرات گذشته برای من نقل می‌کردند. روزی فرمودند که استاد بزرگوارم ادیب نیشابوری، سه تفریح داشتند، اول بزم دوستان همدل شاگردان و رفقا و استماع شعر خوب و کلام دلنشین و پخته و سخته و دیگری پیاده‌روی و سیر باغات و سایه درخت و آب چشمه و دیگر همنشینی با مردم کوچه و بازار.» محمد عظیمی در ادامه می‌گوید: «بنده از ادیب پرسیدم به نظر شما ادیب نیشابوری با کدام یک از شاگردان خودش بیشتر مأنوس بوده و با حضور چه کسانی بیشتر لذت می‌برده است؟» ادیب ثانی نیم‌نگاهی به بنده کردند و گفتند: «تعداد شاگردان ادیب یکی دو تا که نبوده. بااین‌حال ادیب از نبوغ ذاتی بدیع‌الزمان همواره خشنود می‌شدند و تا ایرج میرزا در مشهد بودند لذت همراهی با ایشان را هم از دست نمی‌دادند.»

مستند «چراغداران زندگی و آثار استاد بدیع الزمان فروزانفر» را با گویندگی بهروز رضوی بشنوید:

 

فروزانفری در موسیقی 

حسینی باغسنگانی همچنین در فصل فروزانفری بدیع‌الزمان صص ۲۱۱-۲۱۳ می‌نویسد: «بدون تردید بدیع‌الزمان فروزانفر یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های علمی روزگار ماست که با پایمردی و همت بلند توانسته است در اغلب شاخه‌های مهم فرهنگی و هنری در یک قرن گذشته تأثیرات فراوانی از خود بر جای بگذارد. 
 
 طیف وسیع دوستان صمیمی بدیع‌الزمان در شاخه‌های اصیل علم، فرهنگ و هنر، به‌خوبی ثابت می‌کند که او تا چه اندازه خورشیدوار تمام حرکت‌های اصیل فرهنگی روزگار خودش را زیر نظر داشته و رهبری می‌کرده است.
 
 روح‌الله خالقی، شاگرد مخلص کلنل وزیری، در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، حضور بدیع‌الزمان در برنامه‌های مدرسه موسیقی کلنل را به‌عنوان یکی از رویدادهای مهم فرهنگی و هنری آن سال‌ها به شمار می‌آورد و موقعیت به‌گونه‌ای است که این حضور، رسماً به معنای تأیید حرکت علمی و هنری آنهاست. کمتر هنرمند اصیلی را سراغ داریم که رفاقت و محبت متقابل بدیع‌الزمان را در طول زندگی هنری خود، همراه و مشوق خود نداشته باشد. از نسبت‌های نزدیک او با هنرمندان خوشنویس تا مینیاتوریست نامدار روزگار حسین بهزاد و بسیار شخصیت‌های برجسته هنری دیگر.
 
 در این بزم‌های دوستانه، موسیقیدانان بزرگی چون وزیری و صبا و خالقی و دیگر شاگردان کلنل ساز می‌نواخته‌اند و بدیع‌الزمان با درک و لذت تمام می‌شنیده است. هر چه باشد بدیع‌الزمان خراسانی است و فرزند معنوی موسیقی. بارها در نوجوانی‌اش، میل عمیقی به موسیقی داشته و هیچگاه توفیق ادامه‌اش را نیافته و بارها خود از این حسرت پرده برداشته است و راویان می‌گویند که بدیع‌الزمان بارها تار کلنل وزیری را در آغوش گرفته و کلنل وزیری به حشمت سنجری گفته است که بدیع‌الزمان شامه تیز عجیبی در موسیقی دارد. 
 باری این روایت را هم بیشتر خواهیم خواند که تا چه اندازه بدیع‌الزمان شیفته این شعر از یار گرمابه و گلستان، جلال الممالک ایرج میرزاست که در ستایش کلنل می‌گوید: 
 
 
 من کلنل را کلنل کرده‌ام
 نغمۀ وی رهزن دل کرده‌ام…: صص ۱۱۱-۱۱۳
 
 بدیع‌الزمان یکی از تحسین‌کنندگان مجدانه ابوالحسن صبا نیز هست و راویان بسیاری روایت کرده‌اند که هر بار نوبت به نوازندگی صبا می‌رسیده بدیع‌الزمان چشم‌هایش را می‌بسته است و می‌دانسته است که از این پنجه‌های سحار چه می‌تراود. 
 
 در سوی دیگر، بدیع‌الزمان فروزانفر، استادِ ادبیات روح‌الله خالقی در دارالمعلمین عالی بوده است و با همین نسبت روابط گسترده‌ای میان حلقه کلنل وزیری و بدیع‌الزمان برقرار بوده و خود ایشان در کتابش «سرگذشت موسیقی ایران» می‌نویسد که کلنل وزیری بسیار در ساماندهی موسیقی با بدیع‌الزمان مشورت کرده است. شگفت اینکه شاگرد برجسته فروزانفر دکتر محمد معین نیز، در لغت‌نامه خودش، ذیل همکاران تدوین لغت‌های وابسته به موسیقی، نام بدیع‌الزمان را ذکر می‌کند که او را در شرح لغات عربی موسیقی، یاری داده‌اند و تنی چند از شاگردان بدیع‌الزمان نقل می‌کنند که او به‌خوبی با نظریات موسیقی‌دانان کهن آشنایی عمیق داشته است و نظرات ابونصر فارابی را در موسیقی ستایش می‌کند. او به‌خوبی درباره موسیقی الکبیر بحث و گفت‌وگو می‌کند و نیز با این نظریه از بوعلی سینا همراه است که «موسیقی علمی است ریاضی» و نیز یکی از شیفتگان کتاب الاَغانی نوشته ابوالفرج اصفهانی است و بارها بدیع‌الزمان در گوشه‌هایی از درس و بحث و به مناسبت، در باب مختصات موسیقی بحث و گفت‌وگو کرده است. 
 
 بدیع‌الزمان، برخلاف ابن زیله، شهاب‌الدین الهیثمی و ابن ابی‌الدنیا، موسیقی را یکسره لهوولعب نمی‌داند؛ بیشتر با امام ابوحامد محمد غزالی هم‌داستان است که موسیقی و سماع را باعث قوام روح بشر می‌شمردند و جایزش می‌دانستند.
 
 خنیاگران موسیقی خراسان نیز با نام بدیع‌الزمان فروزانفر بیگانه نبوده‌اند و در آن روزگار کمتر پیش می‌آمده که آوازخوان و نوازنده‌ای چیره‌دست در مجلسی رخ بنماید و مورد تشویق و نگاه مهربان بدیع‌الزمان قرار نگیرد…»
 

 همچنین در ادامه جلسه پرسش و پاسخ بعد از یکی از سخنرانی‌های فروزانفر با حضور دانشجویان و علاقه‌مندان به مولانا و ادبیات فارسی می‌آید. در این جلسه علاقه‌مندان پرسش‌های خودشان را از استاد فروزانفر می‌پرسند و استاد با دقت تمام پاسخ می‌دهد. این جلسه برای نخستین‌بار در کندوج پخش می‌شود. 

مهدی محقق  و بدیع‌الزمان فروزانفر
اهمیت بدیع‌الزمان فروزانفر + صدای استاد
 حسین نصر | بدیع‌الزمان فروزانفر |مصطفی مقربی |پروفسور فضل‌الله رضا در زمان ریاست دانشگاه تهران
اهمیت بدیع‌الزمان فروزانفر + صدای استاد
کلنل وزیری | بدیع‌الزمان فروزانفر | منوچهر وارسته گردش در شهرستانک

اهمیت بدیع‌الزمان فروزانفر + صدای استاد

یادداشت مهدی نوریان بر این تصویر: نشسته از راست «مهدی بیانی، دومی نشناختم، مجید موقر مدیر مجلهُ آنلاین، ابراهیم پورداود ، بدیع الزمان فروزانفر، سعید نفیسی. ایستاده: داریوش شایگان، بهرام فره‌وشی، شجاع‌الدین شفا، علی‌اکبر جعفری، ابوالحسن دهقان، علی سامی، حافظ فرمانفرمائیان، سیدحسین نصر، عبدالحسین زرین‌کوب.

ظاهراً این جا سفارت ایران در دهلی است و نفر دوم ناشناس از اعضای سفارت است.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا