بررسی جنجال های اخیر ریحانه پارسا؛ نگاهی از دیدگاه مهمان نویسنده
ریحانه پارسا بازیگر جوان و پرحاشیه ایرانی در ماههای اخیر بار دیگر به موضوعی داغ رسانهای تبدیل شده است. جنجال اخیر او که به ادعای تعرض در دوران نوجوانی مربوط میشود بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی و رسانهها داشته است. مهمان نویسنده این مطلب روانشناس با سابقه و فعال حوزه حقوق زنان که بیش از ده سال تجربه در این زمینه دارد تلاش میکند با ارائه نگاهی تخصصی و متفاوت ابعاد پنهان و کمتر شنیدهشده این رویداد را بررسی کند. در این مقاله نقاط کلیدی واکنشهای اجتماعی روانشناختی و رسانهای به افشای چنین تجربیاتی با محوریت ادعای ریحانه پارسا تحلیل میشود. این بررسی میتواند به درک بهتر از پیچیدگیهای موضوع خشونت علیه زنان و چالشهای حمایت از قربانیان کمک کند.

تحلیل واکنش جامعه و رسانهها به ادعای تعرض؛ از قضاوت تا همدلی
مطرح شدن ادعاهای مربوط به تعرض زنان در فضای عمومی همواره با واکنشهای متنوعی همراه بوده است. این واکنشها میتوانند از قضاوتهای سختگیرانه تا حمایتهای عاطفی و همدلی گسترده متغیر باشند. ادعای ریحانه پارسا در خصوص تعرضی که مدعی شده در سن ۱۶ سالگی برایش رخ داده نمونهای بارز از چنین وضعیتی است که جامعه و رسانهها را در برابر واکنشهای خشن و در عین حال حمایتآمیز قرار داد. حقیقت این است که واکنشهای رسانهای و عمومی نشاندهنده وضعیت کلی جامعه در مقابل موضوع خشونت علیه زنان است و تجربیاتی که افراد قربانی در بیان آن دارند معیاری است برای سنجش فرهنگ همدلی و پذیرش در آن جامعه.
جایگاه افشاگریهای زنان در فضای عمومی و نقش شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی نقش مهمی در افزایش آگاهیها و ایجاد فضایی برای بیان تجارب شخصی زنان ایفا کردهاند. در سالهای اخیر زنان بیش از گذشته توانستهاند صدای خود را درباره تجربههای شخصی خشونت و تعرض مطرح کنند. ادعای ریحانه پارسا نمونهای از این فرایند جهانی است که نشان میدهد چگونه فناوری و فضای مجازی برای انتقال این پیامها به کار گرفته میشود. براساس گزارشهای سازمان ملل نزدیک به ۳۵ درصد زنان در دنیا دست کم یک بار خشونت را تجربه کردهاند و این آمار نگرانکننده نقش شبکههای اجتماعی را در کنار موضوع گزارشها و افشاگریها برجستهتر میکند. این فضاها به زنان اجازه میدهند تا به دور از برخی محدودیتهای سنتی داستانهای واقعی خود را مطرح کنند و به این ترتیب بازتابی از نیاز به تغییر نگرش اجتماعی و ایجاد محیطی امنتر برای آنها ایجاد شود.
نگاهی به الگوهای رفتاری و بازخوردهای افراطی؛ چرا قربانیان سرزنش میشوند؟
با این حال واکنشهای افراطی که در پی چنین افشاگریهایی میآید به ویژه در مورد ریحانه پارسا به موضوع دیگری اشاره دارد؛ آنهم ترس از بیان صریح وقایع تلخ و مواجهه با قضاوتهای ناعادلانه. در مواردی که قربانیان خشونت افشاگری میکنند با موجی از سرزنش و تردیدسازی مواجه میشوند که به جای حمایت تنها باعث تشدید احساس تنهایی و انزوای آنها میگردد. این رفتارهای اجتماعی به نوعی جایگاه قربانی را به مخاطره میاندازد و باعث میشود بسیاری از زنان از بیان خشونتهای خود واهمه پیدا کنند. در حالی که همدلی و حمایت مهمترین نیازهای روانی این افراد است سرزنشهای بیدلیل همواره به عنوان مانعی بزرگ در روند بهبود و برخورداری از عدالت شناخته شدهاند.
اهمیت روایتگری شخصی و چالشهای پیش روی زنان؛ تجربههای جهانی و راهکارها
بازگو کردن تجربه خشونت و تجاوز فرآیندی حساس و پرچالش است که زنان در همه جای جهان با آن روبرو هستند. این مسئله حتی در کشورهایی که قوانین حمایتی بهتری دارند نیز به تبعات پیچیدهای میانجامد. توجه به آمار جهانی نشان میدهد که نزدیک به یک سوم زنان در جهان حداقل یک بار به شکلهای مختلف خشونت را تجربه کردهاند؛ امری که ضرورت توجه ویژه به روایتگری شخصی و حمایتهای روانی را بیشتر میکند. در ایران تجربههای افشا شده توسط افراد مشهوری چون ریحانه پارسا به دلیل جنبه عمومی و رسانهایشان بیش از پیش توجهات را به این موضوع حساس جلب کردهاند.
آمارهای جهانی خشونت علیه زنان و مقایسه با جامعه ایرانی
خشونت علیه زنان امری بدون مرز فرهنگی و جغرافیایی است. همزمان با ادعای منتشرشده توسط ریحانه پارسا این موضوع بار دیگر توجهها را به آمار غمانگیز خشونت در جامعه ایرانی جلب کرد. بررسیها حاکی از آن است که زنان ایرانی نیز مانند دیگر زنان جهان با انواع خشونتهای جسمی روانی و جنسی روبرو هستند که از سطح فردی تا نهادی گسترده است. متأسفانه واکنشهای منفی و بعضا تند جامعه و رسانهها به این موضوع تجربه روایتگری را برای قربانیان دشوارتر میکند. به همین دلیل ساختن فضایی امن برای ابراز این تجربیات و پاسخگویی عادلانه یکی از مطالبات مهم جامعه مدنی و حقوق زنان است.
نقش حمایت روانی و اجتماعی در عبور از بحران
زنان قربانی خشونت به شدت به حمایت روانی و اجتماعی نیازمندند. وجود یک فضای امن که در آن بتوانند بدون ترس از سرزنش و قضاوت دردها و تجربیات خود را بیان کنند اولین گام برای ترمیم روحی آنهاست. حمایتکنندگان باید این افراد را در مسیر بازسازی اعتماد به نفس یاری کنند و از فشارهای روانی که ممکن است کار را دشوارتر کند جلوگیری نمایند. همدلی شنیدن فعالانه و پاسخهای مثبت از سوی جامعه و رسانهها جزء ضروریترین ابزارهای حمایت محسوب میشوند. فقدان چنین حمایتهایی نه تنها مسائل شخصی قربانیان را حل نمیکند بلکه ممکن است زخمهای روحی را عمیقتر نماید و موجب سردرگمی و ناامیدی شود. بنابراین میتوان گفت شکلگیری شبکههای حمایتی در سطح فردی خانوادگی و اجتماعی برای کاهش آسیب ناشی از خشونت یک ضرورت انکارناپذیر است.
جمعبندی
موضوع خشونت علیه زنان و فاش شدن روایتهای شخصی آنها نمونهای واقعی از معضلات اجتماعی عمیقی است که به تغییر نگرش و رویکرد جامعه نیاز دارد. ادعای ریحانه پارسا در مورد تعرض او فراتر از جنجال و حاشیه نمایانگر چالشهایی است که بسیاری از زنان در سکوت با آن دست و پنجه نرم میکنند. جامعه ما باید یاد بگیرد چگونه با همدلی و احترام به این روایتها نگاه کند و از آسیبرساندن بیشتر به قربانیان خودداری نماید. اهمیت فضای حمایتگر و روانشناختی در فرایند بهبود این زنان قابل انکار نیست. قدردانی از حضور مهمان نویسنده این مقاله به دلیل نگرش تخصصی و ارائه تحلیلهای ارزشمند ما را دعوت میکند که درک بهتری از تجارب قربانیان داشته و در فرایند تغییر نگرشهای اجتماعی مشارکت کنیم. از شما خوانندگان عزیز خواسته میشود تا نظرات و دیدگاههای خود را در این زمینه با ما به اشتراک بگذارید و در گسترش آگاهی و حمایت از حقوق زنان سهیم باشید.
منابع: https://reyhaneparsa.bio/