تخت فولاد متعلق به کدام دوران است؟ | تاریخچه کامل آرامستان اصفهان
تخت فولاد متعلق به چه دورانی است؟
تخت فولاد اصفهان، این آرامستان تاریخی و گنجینه بی مانند، قدمتی دیرینه دارد که ریشه های آن به دوران پیش از اسلام بازمی گردد و در طول قرون متمادی، از دیلمیان و سلجوقیان تا صفویه و قاجار و دوران معاصر، شاهد تحولات و دگرگونی های بی شماری بوده است.

تخت فولاد در حاشیه جنوبی رودخانه زاینده رود و در انتهای یکی از محورهای تاریخی شهر اصفهان، با وسعتی تقریبی ۷۵ هکتار، نه تنها یک گورستان، بلکه یک موزه زنده از تاریخ، فرهنگ، مذهب و هنر ایران محسوب می شود. این مکان در طول تاریخ، نه تنها آرامگاه ابدی بسیاری از بزرگان، علما، عرفا، شعرا و هنرمندان بوده، بلکه محلی برای اجتماع درویشان، احداث خانقاه ها و زوایا، و تجلی معماری و هنرهای اسلامی به شمار می رفته است.
کاوش در گوشه و کنار این مجموعه، گویی سفر در دل زمان است؛ هر تکیه، هر سنگ مزار، و هر بنای تاریخی، داستانی از دوران های گذشته را زمزمه می کند. این مقاله می کوشد تا با یک بررسی جامع و دقیق، پرده از اسرار قدمت تخت فولاد بردارد و سیر تحولات آن را از کهن ترین دوران تا به امروز به تصویر بکشد.
شناخت تخت فولاد
تخت فولاد، نامی است که به گوش هر اصفهانی آشناست و برای بسیاری از علاقه مندان به تاریخ و فرهنگ ایران، یادآور گنجینه ای عظیم از میراث معنوی و هنری است. این مجموعه عظیم، فراتر از یک آرامستان ساده، نمادی از پویایی فرهنگی و معنوی اصفهان در طول قرن هاست.
تخت فولاد چیست؟
تخت فولاد در واقع یکی از مهم ترین و وسیع ترین آرامستان های تاریخی ایران به شمار می رود. این مکان نه تنها مدفن هزاران نفر از شهروندان عادی، بلکه آرامگاه ابدی صدها شخصیت برجسته علمی، مذهبی، هنری و سیاسی است که هر یک در روزگار خود نقشی مهم در تکوین فرهنگ و تمدن ایران ایفا کرده اند. وسعت چشمگیر آن در حاشیه جنوبی زاینده رود، آن را به یک منطقه جغرافیایی با اهمیت تاریخی و شهری تبدیل کرده است.
با قدم زدن در میان تکایای متعدد تخت فولاد، می توان آثاری از هنر معماری، خوشنویسی، حجاری و کاشی کاری را مشاهده کرد که هر یک جلوه ای از زیبایی و ذوق هنرمندان ایرانی در دوره های مختلف تاریخی است. این آرامستان، مجموعه ای بی نظیر از بقاع متبرکه، تکیه ها، مساجد و مصلاها را در خود جای داده که هر کدام قصه ای از اعتقادات، دانش و هنر مردمان این سرزمین را روایت می کنند.
وجه تسمیه: چرا تخت فولاد؟
نام گذاری «تخت فولاد» همواره محل بحث و روایت های گوناگون بوده است. برخی از این روایت ها ریشه هایی افسانه ای دارند، در حالی که برخی دیگر به شخصیت ها یا وقایع تاریخی اشاره می کنند.
- تخت فولاد منسوب به امام حسن (ع): یکی از روایات مشهور، اما با سندیت تاریخی مورد مناقشه، این است که امام حسن (ع) تختی از جنس فولاد در این محل بنا کرده تا جادوی یهودیان را خنثی کند. اگرچه این روایت در میان مردم رواج دارد، اما از نظر تاریخی سند محکمی برای آن وجود ندارد و بیشتر به باورهای عامیانه تعلق دارد.
- تخت پولاد بازو (سردار دیلمیان): روایت دیگر، به «پولاد بازو»، یکی از سرداران آل بویه در قرن پنجم هجری بازمی گردد. گفته می شود او قصری کوچک در این محل داشته و تخته سنگی سکو مانند برای تماشای رقابت های کشتی گیران ساخته بود. نام «تخت پولاد» ممکن است از همین رویداد نشأت گرفته باشد.
- بابا فولاد حلوایی (عارف قرن پنجم): وجود سنگ قبری از عارف قرن پنجم هجری به نام «بابا فولاد حلوایی» در این قبرستان، روایت دیگری را مطرح می کند. این احتمال وجود دارد که کنیه این عارف برگرفته از نام این مکان باشد یا بالعکس.
علاوه بر «تخت فولاد»، این مکان به نام های دیگری نیز شهرت دارد. «لسان الارض» یکی از قدیمی ترین نام هاست که به آرامگاه منسوب به یوشع نبی اشاره دارد و نشان دهنده قدمت بسیار زیاد این منطقه است. همچنین، «مزار بابا رکن الدین» نیز نامی رایج است که از مدفن عارف بزرگ قرن هشتم هجری، بابا رکن الدین، نشأت گرفته است و به دوران رونق عرفانی تخت فولاد بازمی گردد.
اهمیت و جایگاه معنوی و فرهنگی
تخت فولاد از دیرباز، جایگاهی ویژه در دل مردم اصفهان و ایران داشته است. این اهمیت را می توان در ابعاد مختلفی بررسی کرد:
- مدفن بزرگان: تخت فولاد محل دفن طیف وسیعی از بزرگان، شامل علما و مجتهدین بزرگ شیعه، فیلسوفان، حکما، عرفا، شاعران، هنرمندان، دولتمردان، و حتی شخصیت های سیاسی و اجتماعی معاصر است. حضور این چهره ها، تخت فولاد را به یک کانون معنوی و فکری تبدیل کرده است.
- مرکز تجمع عرفا و درویشان: در گذشته، به ویژه در دوران صفویه، تخت فولاد محل تجمع درویشان و عرفا بود. خانقاه ها و زوایای متعددی در این منطقه وجود داشت که میزبان چله نشینی ها، ذکر و سماع و مجالس عرفانی بود. این بعد عرفانی، به تخت فولاد رنگ و بوی معنوی خاصی بخشیده بود.
- تکیه ها و بقاع متبرکه: تکایا، بقاع و آرامگاه های فراوان، ساختار معماری و معنوی تخت فولاد را تشکیل می دهند. هر تکیه معمولاً به نام یکی از بزرگان مدفون در آن نام گذاری شده و محلی برای زیارت، عبادت و برگزاری مراسم مذهبی بوده است. این بناها خود از نظر معماری و هنری نیز دارای ارزش های فراوانی هستند.
تخت فولاد، با وسعتی ۷۵ هکتاری، نه تنها یک آرامستان تاریخی، بلکه موزه ای زنده از تاریخ، فرهنگ، مذهب و هنر ایران و اصفهان است که ریشه های آن به دوران پیش از اسلام بازمی گردد.
سیر تاریخی تخت فولاد: از ریشه ها تا امروز
پاسخ به این پرسش که تخت فولاد متعلق به چه دورانی است، نیازمند سفر در اعماق تاریخ است. این مکان از دوران پیش از اسلام تا به امروز، هر دوره تاریخی را تجربه کرده و دگرگونی های بسیاری را به خود دیده است.
دوران پیش از اسلام: ریشه های مبهم و افسانه ای
اگرچه شواهد باستان شناختی ملموس از دوران پیش از اسلام در تخت فولاد کمیاب است، اما وجود آرامگاه منسوب به «یوشع نبی» در تکیه «لسان الارض» (که اکنون در گلستان شهدا قرار دارد)، به قدمت بسیار بالای این منطقه اشاره می کند. بر اساس روایات تاریخی، پس از کوچاندن قوم یهود توسط نبوکدنصر دوم از فلسطین، کوروش هخامنشی آن ها را از اسارت بابل رهانید و تعدادی از آنان را در اصفهان (در محلی که بعدها «یهودیه» نام گرفت و امروزه «جویباره» نامیده می شود) ساکن گرداند.
گفته می شود دو تن از پیامبران یا پیشوایان مذهبی این یهودیان، «اشعیا» و «یوشع»، در اصفهان وفات یافته و به خاک سپرده شده اند. آرامگاه یوشع نبی در تخت فولاد، نشان دهنده استفاده از این منطقه به عنوان مکانی مقدس یا دفن از دوران بسیار کهن است، حتی اگر شواهد مکتوب یا باستان شناختی مستقیمی از کاربرد گسترده آن به عنوان گورستان در آن زمان وجود نداشته باشد.
قرون اولیه اسلامی (قرن ۱ تا ۳ هجری): دوران گمنامی
از قرون اولیه اسلامی، یعنی از قرن اول تا سوم هجری، آثار ملموس و شواهد قطعی کمی در تخت فولاد به دست آمده است. در این دوره، اصفهان تحت سلطه خلفای عباسی بود و اطلاعات دقیقی درباره وضعیت این منطقه به عنوان یک گورستان در دست نیست. فرضیه غالب این است که تخت فولاد در این دوره، بیشتر زمین های بایر یا لم یزرع در حاشیه شهر بوده و هنوز به عنوان یک گورستان بزرگ و شناخته شده مورد استفاده قرار نمی گرفته است.
دوران دیلمیان و آل زیار (قرن ۴ هجری): آغاز شواهد
شواهد تاریخی درباره تخت فولاد از قرن چهارم هجری آغاز می شود. «مردآویج زیاری»، از حکمرانان آل زیار، در سال ۳۲۳ هجری قمری اصفهان را فتح کرد و در راستای احیای آیین های ایران باستان، جشن سده را با شکوه فراوان در زمین های میان زاینده رود و منطقه هزاردره، که شامل اراضی تخت فولاد نیز می شده است، برپا داشت. این واقعه نشان می دهد که در آن زمان، تخت فولاد زمینی باز و وسیع بوده است.
یافت شدن سنگ قبرهایی متعلق به قرون چهارم و پنجم هجری توسط سازمان میراث فرهنگی در این منطقه، نشان از آن دارد که استفاده از تخت فولاد به عنوان محل دفن، حداقل از این دوره آغاز شده و رفته رفته گسترش یافته است. این دوره را می توان سرآغاز شکل گیری هویت آرامستانی تخت فولاد دانست.
دوران سلجوقیان تا ایلخانیان (قرن ۵ تا ۸ هجری): رونق عرفانی
در این دوران، تخت فولاد به تدریج به محلی برای تجمع عرفا، زاهدان و صوفیان تبدیل شد. حضور شخصیت های معنوی برجسته مانند «بابا رکن الدین»، که مدفن او امروزه یکی از مهم ترین بخش های تخت فولاد است، به این منطقه رونقی عرفانی بخشید. عارفان و زاهدان، زوایا و عبادتگاه هایی را در این ناحیه احداث کردند.
از دوره اولجایتو (سلطنت ۷۰۳ تا ۷۱۶ قمری)، تخت فولاد به طور رسمی به عنوان یک گورستان شناخته شد و تا اواخر دوره صفوی نیز گاهی با نام «مزار بابا رکن الدین» خوانده می شد. این دوره، پایه های شکل گیری تخت فولاد به عنوان یک قطب عرفانی و مذهبی را مستحکم کرد و بسیاری از عارفان و صوفیان برجسته قرون میانی اسلام، در این خاک آرام گرفتند.
دوران صفویه: عصر طلایی تخت فولاد
دوران صفویه، به ویژه در زمان پادشاهی شاه عباس کبیر و جانشینانش، اوج شکوفایی و گسترش تخت فولاد بود. اصفهان به پایتختی رسید و تخت فولاد نیز به یکی از مهم ترین مراکز معنوی و آرامستان های شهر تبدیل شد. در این دوره، مصلا بزرگ شهر و بنای عظیم و زیبای آرامگاه بابا رکن الدین ساخته شد که آن را در کانون توجه امرا، علما و مردم قرار داد.
تخت فولاد در این زمان، یک گورستان اختصاصی برای بزرگان مملکتی، علما و عرفا تلقی می شد. گفته می شود در زمان شاه سلیمان اول، وسعت تخت فولاد به اوج خود رسید و نزدیک به ۴۰۰ تکیه و خانقاه در آن وجود داشت. شخصیت های بزرگی مانند «میرفندرسکی» و بسیاری از فقها و فلاسفه برجسته در این گورستان به خاک سپرده شدند و تکایای متعددی به نام آن ها احداث گردید.
با این حال، اواخر دوره صفوی شاهد تغییراتی بود. علامه محمدباقر مجلسی، از علمای بزرگ آن دوران، حکم اخراج اهل تصوف از اصفهان و تخریب تکایای آن ها در تخت فولاد را صادر کرد که منجر به افول موقت بعد عرفانی این مکان شد و پس از آن، تخت فولاد به تدریج به یک قبرستان عمومی برای همه شهروندان تبدیل گشت.
دوران افشاریه و زندیه: دوره افول و بی توجهی
با سقوط دولت صفویه و روی کار آمدن افشاریه و سپس زندیه، اصفهان اهمیت پیشین خود را از دست داد و مورد بی توجهی قرار گرفت. این بی توجهی ها، گریبان گیر تخت فولاد نیز شد. در این دوران، بنای مهمی در تخت فولاد ایجاد نشد و بسیاری از ابنیه موجود، به دلیل عدم نگهداری، در معرض انهدام قرار گرفتند. باغ های دیدنی اطراف تخت فولاد نیز رو به نابودی گذاشتند و بر سر مزار علمای بزرگی چون «بهاالدین محمد اصفهانی فاضل هندی» و «ملا محمد اسماعیل خواجویی» بنایی شایسته احداث نشد. تنها یادگارهای این دوره، چند بقعه و چهارطاقی کوچک بود.
دوران قاجار: نوسان بین توجه و تخریب
با آغاز سلطنت قاجار و به قدرت رسیدن فتحعلی شاه، تخت فولاد جانی دوباره گرفت. با انتصاب «محمدحسین صدر اصفهانی» به عنوان حاکم و سپس صدر اعظم، تلاش هایی برای رونق مجدد این مکان صورت گرفت و تکیه مادرشاهزاده در آن ساخته شد.
اما اوج تخریب ها در دوران حکومت «مسعود میرزا ظل السلطان»، فرزند ناصرالدین شاه بر اصفهان، رخ داد. او بسیاری از بناهای صفوی تخت فولاد را به عمد تخریب کرد. با این حال، در همین دوران، تکایای جدیدی نیز به نام علما و مجتهدین معروف اصفهان ساخته شد، از جمله تکیه حاج محمد جعفر آباده ای، تکیه شهشهانی و تکیه آقا سید محمد ترک (محل دفن جهانگیرخان قشقایی). همچنین، گسترش خیابان سازی، مانند خیابان «چهارباغ امین آباد» (فیض فعلی)، بخش هایی از اراضی تخت فولاد را در بر گرفت.
دوران پهلوی: تحولات و تکمیل ظرفیت
در دوران پهلوی، روند ساخت تکایا و بقاع جدید توسط خیرین و واقفین ادامه یافت و بقاعی بر سر مزار علما و بزرگان احداث شد. مهم ترین تحول این دوره، دستور رضاشاه مبنی بر ممنوعیت دفن اموات در سایر گورستان های داخل شهر و تخریب و تسطیح آن ها بود. این تصمیم، تخت فولاد را به تنها گورستان فعال اصفهان تبدیل کرد و همین امر سبب شد تا ظرفیت آن به سرعت تکمیل شود.
با تکمیل ظرفیت، بخش های بیشتری از شهر به سمت منطقه تخت فولاد توسعه یافت و زمین های کشاورزی و بایر نیز به گورستان و تکیه تبدیل شدند. این دوره، با وجود ساخت وسازها و توجهات محدود، تخت فولاد را با چالش تکمیل ظرفیت و نیاز به توسعه فضاهای دفن جدید مواجه ساخت.
دوران معاصر: گلستان شهدا و محدودیت دفن
با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹، بخش جنوبی تکیه لسان الارض به «تکیه شهدا» تغییر نام داد و با افزایش تعداد شهدا، تکایای مجاور مانند لسان الارض، کوهی، بروجنی ها و ملک نیز تجمیع و توسعه یافته و به گلستان شهدا ملحق شدند. این بخش امروزه به «گلستان شهدا» اصفهان معروف است و یادآور رشادت های دوران دفاع مقدس است.
پس از احداث آرامستان بزرگ «باغ رضوان» در شرق اصفهان، دفن اموات در تخت فولاد به طور کلی ممنوع شد و تنها شهدا و در برخی موارد خاص، شخصیت های برجسته و معدودی اجازه دفن در گلستان شهدا را پیدا کردند. این تصمیم به منظور حفظ و احیای تخت فولاد به عنوان یک میراث تاریخی و فرهنگی مهم اتخاذ شد. آثار این مجموعه عظیم، به طور یکجا و سپس اجزای آن یک به یک در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید تا از تخریب و فراموشی آن ها جلوگیری شود.
یکی از وقایع اخیر و بحث برانگیز در دوران معاصر، تخریب حسینیه و مقبره درویش ناصرعلی (تکیه ایزد گشسب) در سال ۱۳۸۷ بود که با اعتراضات و درگیری هایی همراه شد و نشان از چالش های حفظ و نگهداری این میراث در برابر تحولات شهری و برخی تصمیمات داشت.
گنجینه نامداران: مشاهیر مدفون در تخت فولاد
یکی از ابعاد بی نظیر تخت فولاد، میزبانی آن از آرامگاه صدها شخصیت برجسته است که هر یک در زمینه خود، تأثیرات عمیقی بر جامعه و فرهنگ ایران گذاشته اند. با قدم زدن در میان تکایای تخت فولاد، می توان نام هایی را یافت که هر کدام فصلی از کتاب تاریخ و علم و هنر ایران را رقم زده اند. این افراد شامل فقها، فلاسفه، عرفا، شعرا، هنرمندان، و حتی دولتمردان هستند.
برخی از برجسته ترین این نامداران عبارتند از:
- بابا رکن الدین مسعود بن عبدالله بیضاوی: عارف و صوفی مشهور قرن هشتم هجری که تکیه او یکی از اصلی ترین و قدیمی ترین بخش های تخت فولاد است.
- میرفندرسکی (میر ابوالقاسم بن میرزا بیگ فندرسکی): حکیم، فیلسوف و عارف بزرگ دوره صفوی که از مهم ترین شخصیت های مکتب فلسفی اصفهان به شمار می رود.
- فاضل هندی (بهاالدین محمد اصفهانی): از فقها و علمای بزرگ شیعه در دوره صفویه که صاحب تألیفات متعدد است.
- حاج آقا رحیم ارباب: از فقها و علمای برجسته معاصر که در عرفان و فلسفه نیز تبحر داشت.
- جهانگیرخان قشقایی: فیلسوف، عارف و حکیم برجسته که مکتب فلسفی اصفهان را در دوره قاجار احیا کرد و استاد بسیاری از بزرگان معاصر بود.
- ملا اسماعیل خواجویی: فقیه و فیلسوف بزرگ قرن دوازدهم هجری.
- بانو امین (نصرت بیگم امین): از برجسته ترین بانوان فقیه، عارف و مفسر قرآن در دوران معاصر.
- آیت الله سید ابوالحسن شمس آبادی: از علمای برجسته معاصر و از شاگردان بنام جهانگیرخان قشقایی.
- استاد جلال الدین تاج اصفهانی: از استادان برجسته آواز و موسیقی سنتی ایران.
- آیت الله عطاءالله اشرفی اصفهانی: از شهدای محراب و امام جمعه کرمانشاه.
این فهرست تنها نمونه ای از هزاران شخصیتی است که در تخت فولاد آرمیده اند و هر کدام به نوعی بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی این سرزمین را نمایندگی می کنند. حضور این بزرگان، به تخت فولاد جایگاهی بی بدیل در میان آرامستان های جهان بخشیده است.
آثار هنری و معماری در تخت فولاد
تخت فولاد تنها مکانی برای دفن اموات نیست، بلکه یک گنجینه عظیم از انواع هنرهای ایرانی و اسلامی است که در طول قرون متمادی در آن به یادگار مانده اند. از معماری باشکوه بناها گرفته تا ظرافت های خوشنویسی و حجاری، هر گوشه ای از این مجموعه جلوه ای از هنر و فرهنگ را به نمایش می گذارد.
معماری
تکایا و بقاع تخت فولاد نمونه های ارزشمندی از معماری دوره های مختلف، به ویژه صفویه و قاجار، هستند. این بناها اغلب دارای گنبدها، ایوان ها، شبستان ها و حیاط هایی هستند که با تناسبات خاص و تزئینات هنری ساخته شده اند.
- بقاع و تکایا: مانند بقعه بابا رکن الدین که با گنبد فیروزه ای و معماری خاص خود، نمادی از تخت فولاد است. تکیه هایی چون تکیه میرفندرسکی، تکیه آقا حسین خوانساری، تکیه فاضل هندی و تکیه شهشهانی نیز هر کدام دارای ویژگی های معماری خاص خود هستند.
- مساجد: مسجد رکن الملک، که در دوران قاجار ساخته شد، یکی از مهم ترین مساجد مجموعه تخت فولاد است و از نظر معماری و تزئینات داخلی دارای ارزش فراوانی است.
- مصلاها: مصلای بزرگ شهر اصفهان نیز در همین محدوده قرار دارد که بنایی عظیم و باشکوه با معماری ویژه و مأذنه های بلند است و برای اقامه نمازهای اعیاد و مراسم بزرگ مذهبی استفاده می شود. در گذشته، دو مصلای قدیمی صفوی نیز در این منطقه وجود داشته که بعدها تخریب و مصلای جدید جایگزین آن ها شده است.
خوشنویسی
خوشنویسی، به ویژه بر روی سنگ مزارها و کتیبه های بناها، یکی از برجسته ترین هنرهای به کار رفته در تخت فولاد است. خطوط نستعلیق، ثلث، نسخ و تعلیق با مهارت فراوان توسط خوشنویسان برجسته بر روی سنگ ها حک شده اند.
- سنگ مزار واله: سنگ مزار «محمدکاظم واله اصفهانی»، شاعر و خطاط معروف، که با خط تعلیق خود او مزین شده است.
- کتیبه های میرعماد حسنی: آثاری از خط میرعماد حسنی، بزرگ ترین خطاط نستعلیق تاریخ ایران، نیز در برخی از تکایا مانند تکیه میرفندرسکی وجود دارد.
- کتیبه های مساجد و بقاع: کتیبه های سردر تکیه حاج محمدجعفر آباده ای، مسجد مصلا، و بقاع بابا رکن الدین و میرزا رفیعا، نمونه هایی از شاهکارهای خوشنویسی این منطقه هستند.
تخت فولاد، نه تنها مدفن بزرگان تاریخ و فرهنگ ایران است، بلکه خود گنجینه ای بی بدیل از انواع هنرهای معماری، خوشنویسی، حجاری و نقاشی است که هر گوشه آن داستانی از ذوق و ظرافت هنرمندان این سرزمین را روایت می کند.
حجاری و سنگ تراشی
هنر حجاری بر روی سنگ قبرها، به ویژه سنگ قبرهای خاص و تزئینی، یکی دیگر از جلوه های هنری تخت فولاد است. این هنر شامل کنده کاری های ظریف، نقوش گیاهی، و نمادهای مذهبی است.
- سنگ قبر آقا محمد بیدآبادی: اثری کم نظیر از استاد محمدعلی.
- سنگ قبر شیخ محمدتقی نجفی اصفهانی: اثر استاد محمدرضا، پسر استاد محمدعلی.
- کتیبه های سردر: کتیبه حجاری شده سردر مسجد مصلای تخت فولاد نیز نمونه ای برجسته از این هنر است.
کاشی کاری و گچ بری
بسیاری از بقاع و تکیه ها با کاشی کاری های زیبا و گچ بری های ظریف تزئین شده اند. این تزئینات شامل نقوش هندسی، اسلیمی، و گل و مرغ است که به بناها جلوه ای باشکوه می بخشد. بقعه بابا رکن الدین و سایر تکایای صفوی، نمونه های برجسته ای از این هنرها را در خود جای داده اند.
نقاشی و نگارگری
اگرچه تعداد نقاشی های باقی مانده از دوره های قدیم کمتر است، اما نمونه هایی از آن ها در برخی حجره ها و آرامگاه ها دیده می شود. به عنوان مثال، تصاویری از شیخ بهایی و میرفندرسکی، و یا نقاشی هایی از رکن الملک بر روی کاشی های مجاور آرامگاه وی در مسجد رکن الملک، نشان دهنده حضور این هنر در مجموعه تخت فولاد است.
شعر و ماده تاریخ
حکاکی اشعار و «ماده تاریخ ها» بر روی سنگ قبرها، یکی از سنت های کهن در آرامستان ها بوده است. در تخت فولاد نیز می توان اشعار بسیاری را یافت که به زندگی، مقام، و تاریخ وفات مدفونین اشاره دارند. شاعرانی چون واله، محمدطلعت اصفهانی، و سلیمان خان شیرازی (رکن الملک) از جمله کسانی هستند که اشعارشان زینت بخش سنگ مزارهای تخت فولاد است. این اشعار، نه تنها اطلاعات تاریخی را ثبت می کنند، بلکه از نظر ادبی نیز دارای ارزش فراوان هستند.
نتیجه گیری
تخت فولاد، این آرامستان دیرین و پر رمز و راز اصفهان، داستانی است که از هزاران سال پیش آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد. همان طور که بررسی شد، قدمت تخت فولاد به دوران پیش از اسلام، با وجود آرامگاه یوشع نبی، بازمی گردد و در طول قرون اسلامی، به ویژه از قرن چهارم هجری (دوران دیلمیان)، به تدریج به عنوان یک گورستان مورد استفاده قرار گرفته است. اوج شکوفایی و اعتبار آن در عصر صفویه بود که به کانون عرفا و علما تبدیل شد و صدها تکیه و بقعه در آن بنا گردید. اگرچه دوره های افول و تخریب را نیز تجربه کرده، اما در دوران قاجار و پهلوی نیز تحولات مهمی را پشت سر گذاشته و در عصر معاصر با تبدیل شدن به گلستان شهدا و ثبت ملی آثارش، جایگاه ویژه ای در حفظ میراث فرهنگی و معنوی ایران یافته است.
تخت فولاد، نه فقط مکانی برای آرامش ابدی، بلکه گنجینه ای زنده از تاریخ، فرهنگ، معنویت، و هنر ایران زمین است. هر تکیه، هر سنگ مزار، و هر بنای تاریخی در این مجموعه، روایتی از گذشته های دور و نزدیک را در دل خود پنهان کرده است. این مجموعه، یک کتاب گشوده از هویت ایرانی است که صفحات آن با نام بزرگان، آثار هنری فاخر، و داستان های عرفانی مزین شده است.
حفظ و پاسداشت این میراث گران بها، وظیفه ای ملی و فرهنگی است. کاوش در تخت فولاد، به معنای سفر در اعماق روح اصفهان و ایران است. بازدید از این مکان نه تنها ادای احترام به گذشتگان است، بلکه فرصتی بی نظیر برای ارتباط با تاریخ زنده و درک عمق تمدن این سرزمین است. تخت فولاد همچنان با افتخار، قصه های مردمان این مرز و بوم را به آیندگان زمزمه می کند و الهام بخش آنان برای شناخت بهتر ریشه های خویش است.