مجله ورزشی

خاطره بازی با کروات دوست داشتنی/ بدرود چیرو

ریحانه اسکندری: میروسلاو بلاژویچ سرمربی اسبق تیم ملی ایران و کرواسی صبح امروز درگذشت. او چند سالی با بیماری سرطان دست و پنجه نرم کرده بود و بالاخره تسلیم این بیماری سخت شد.

بلاژویچ در ۱۰ فوریه ۱۹۳۵ در تراونیک، بوسنی و هرزگوین به دنیا آمد. او برای چندین باشگاه از جمله دینامو زاگرب بازی کرد، اما به سرعت به دوران بازی خود پایان داد و به مربی بسیار موفقی تبدیل شد.

چیرو بزرگترین موفقیت خود را روی نیمکت کرواسی تجربه کرد که بین سال‌های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۰ هدایت آن را برعهده داشت. بهترین نتیجه این مربی در جام جهانی فرانسه در سال ۱۹۹۸ بود که کرواسی مقام سوم را کسب کرد.

خاطره بازی با کروات دوست داشتنی/ بدرود چیرو

این مربی کروات در مسابقات انتخابی جام جهانی ۲۰۰۲ سرمربی تیم ملی کشورمان بود که نتوانست تیم ملی را به جام جهانی برساند.

خاطره بازی با کروات دوست داشتنی/ بدرود چیرو

علی دایی اسطوره فوتبال ایران درباره بلاژویچ می گوید: «تا آن زمان یکی از بهترین مربیانی بود که به ایران آمده بود.با هیجان خاص خودش.سبک کاری اش این بود و خیلی بازیکنان را تهییج می کرد.کنار زمین با بازیکنان شوخی می کرد.یک مربی با دانش،انسانی شریف که نمی شود نقشش را در فوتبال ایران کتمان کرد.»

خاطره بازی با کروات دوست داشتنی/ بدرود چیرو

عادل فردوسی پور مجری برنامه نود همچنین درباره بلاژ گفت: بلاژویچ شخصیت کاریزماتیک و دوست‌داشتنی بود و به لحاظ فوتبالی هم خیلی به ما کمک کرد. درست است که ما با او به جام جهانی نرفتیم ولی نسل خیلی خوبی به فوتبال ما معرفی کرد و تیم خیلی جذاب و دوست‌داشتنی داشتیم که خوب فوتبال بازی می‌کرد. در مقدماتی جام جهانی با بلاژ بدشانس بودیم ولی اتفاقات خیلی خوبی زمان او رقم خورد و فوتبال ما شناخته‌شده‌تر شد.

خاطره بازی با کروات دوست داشتنی/ بدرود چیرو

مجاهد خذیراوی بازیکن اسبق استقلال و تیم ملی همچنین درباره او می گوید: مجاهد خاطره گم شدن پاسپورتش در فدراسیون و اصرار بلاژویچ برای بردن او به اردوی اسلواکی را تعریف می کند و ادامه می دهد:«یک بار پاسپورتم را در فدراسیون قایم کرده بودند.بلاژ می گفت هر طور شده تو باید پاسپورت را پیدا کنی و به اردوی اسلواکی بیایی.بلیت هم برای من خریده بودند اما معلوم نبود چه کسی پاسپورت من را پنهان کرده بود.ساعت 2 رفتم فرودگاه و بلاژ گفت پاسپورتت کو؟خب نداشتم.یک چک زد توی صورتم که علی دایی آمد و گفت چرا می زنی؟گفت برو دنبال پاسپورتت و هر طور شده برگرد.»

خاطره بازی با کروات دوست داشتنی/ بدرود چیرو

258258

دکمه بازگشت به بالا