ظهور و سقوط کمونیسم – کندوج
بر اساس ایدئولوژی کمونیستی همه کشورهای مسلمان سابق و در زمان تحت کنترل اتحاد جماهیر شوروی، همه مساجد و زیارتگاه ها یا به ویرانه تبدیل شدند یا از کار افتادند و مراسم سنتی اسلامی و مسیحی مانند ختنه مسلمانان و غسل تعمید برای مسلمانان مسیحیان روس ممنوع اعلام شدند. به عقیده کارل مارکس، متفکر آلمانی قرن نوزدهم، بنیانگذار و نظریه پرداز اصلی مارکسیسم، مذهب افیون توده ها بود که طبقه حاکم از آن برای ایجاد امید واهی به طبقه کارگر استفاده می کرد.ولادیمیر لنین معتقد بود. الحاد را جزء طبیعی و لاینفک مارکسیسم دانست و آن را در عمل جزء طبیعی و جدایی ناپذیر سوسیالیسم علمی دانست و گفت که همه ادیان و سازمانهای مذهبی آن زمان از نظر سازمانهای ارتجاعی و بورژوایی بیش نیستند. مارکسیسم و هیچ کاربرد عملی جز دفاع از استثمار کارگران ندارند.
ژوزف استالین رهبر شوروی نیز دین را مانعی برای پیشرفت بشر اعلام کرد، بنابراین دولت های مارکسیست-لنینیست قرن بیستم، از جمله اتحاد جماهیر شوروی ولادیمیر لنین و جمهوری خلق چین به رهبری مائو تسه تونگ، الحاد دولتی را تحمیل کردند. با یافتن کمونیست ها، جهان عملاً به دو قطب سیاسی، نظامی و فکری تبدیل شد و بسیاری از کشورها از رویه شوروی پیروی کردند و این ایدئولوژی در بسیاری از کشورها حتی با حضور مردم در هزاران کتاب، نشریه و روزنامه توسط دانشمندان کمونیست منتشر شد. با آنها در سازمان مرتبط است. در سطح بین المللی منتشر و منتشر شد و هزاران نفر از روشنفکران را به خود جذب کرد و صدها میلیون نفر به آن پیوستند و دین را با چالش بزرگی مواجه کرد که علمای دین را مجبور کرد برای پاسخگویی به شبهات خود در مورد خدا و دین و نقش آن، دین را برای جلوگیری از مردم تلاش کنند. از شرکت در ایدئولوژی که بوی انقلابی و اغواگر و آرمان گرایانه داشت به ویژه برای جوانان. حتی برخی از متفکران دینی سعی کردند با ارائه تفاسیر سوسیالیستی از دین، چهره جدیدی از دین به نمایش بگذارند تا از خروج مردم از دین جلوگیری کنند و تا حدودی موفق شدند، هرچند این تعابیر مورد قبول علمای دینی سنتی قرار نگرفت. . .
این وضعیت به مدت هفتاد سال در قرن چهاردهم در جهان باقی ماند تا اینکه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در نیمه دوم این قرن (1370 ه. ، حزب کمونیست در قدرت است. اما با رد عملی نظریههای اقتصادی کمونیستی و ایجاد فضای باز برای سرمایهگذاری غربی، پایههای ایدئولوژی کمونیستی فرو ریخت و مذهب تحت فشار دیکتاتورهای مرتبط با آن بیرون آمد. این اردوگاه و علیرغم ادامه آزار و شکنجه مسلمانان چین، مجبور به آزادی مذهبی شد و وانمود کرد که چنین است. حتی در اوج ریاضت در همان 70 سال، برخی از گروه های مذهبی ایمان خود را حفظ کردند و راه های متفاوت و پنهانی برای اجرا پیدا کردند. در مسکو، مساجد توسط کارشناسان مذهبی اسلامی بسته شد، اما مردم از اتاقهای قرمزی که حزب کمونیست برای آنها تهیه کرده بود و بعداً خانههای لنین نامیده شد، به جای مسجد یا نمازخانه استفاده کردند. و این وضعیت همیشه حتی در اوج رژیم کمونیستی وجود داشته است و در نقاط دورافتاده و در روستاهای کوهستانی آسیای مرکزی و قفقاز دین مبین اسلام به حیات خود ادامه داد و رعایت آداب و رسوم سنتی شکسته نشد.
تلاش هفتاد ساله برای بیگانگی مردم از ایمان و عقایدشان که در دوران شوروی و یا در چین به شدت انجام شد، در بین مذاهب این کشور و سایر کشورهای با اشکال و اندازه های مختلف، بی ثمر نبود، اما این را نشان داد. نمی توان با فطرت خداجوی انسان مبارزه کرد و با فشار و اجبار می توان برای مدت کوتاهی جلوی این میل و گرایش طبیعی را گرفت، اما به محض رفع فشار و اجبار، مردم به ایمان باز می گردند. ندای وجدان و عبادتگاههای آنها شکوفا خواهد شد.اکنون عصر پانزدهم شمسی در شرایطی آغاز میشود که علاوه بر حفظ چندین میلیارد دین سنتی، هر روز افراد جدیدی تغییر دین میدهند. از حالت الحاد گرفته تا پذیرش دین و ایمان آوردن به خدا شریعت را قبول دارند.
به نظر می رسد قرن پانزدهم، عصر دین است، به شرطی که متولیان دین بتوانند با روش های علمی و گفتمانی و زمان مناسب و ابداعات و مسلک های جدید نقش مؤثری ایفا کنند.
6565