عدالت از دیدگاه امام علی (ع) – خلاصه کتاب مرتضی مطهری

خلاصه کتاب عدالت از نظر على علیه السلام ( نویسنده مرتضی مطهری )

کتاب «عدالت از نظر على علیه السلام» اثر ماندگار شهید مرتضی مطهری، دریچه ای به فهم عمیق جایگاه عدالت در اسلام و سیره امام اول شیعیان، حضرت علی (ع) می گشاید. این اثر مهم، که برگرفته از دو گفتار ارزشمند استاد مطهری است، به تبیین دقیق مفاهیم عدل، احسان، مساوات و تفاوت های بجا و بیجا می پردازد و خواننده را با ابعاد گوناگون این رکن اساسی دین آشنا می کند.

استاد شهید مرتضی مطهری، از اندیشمندان برجسته معاصر، با تسلطی بی نظیر بر معارف اسلامی و فلسفه، آثاری بی بدیل در حوزه های مختلف علوم انسانی و دینی از خود به یادگار گذاشته اند. کتاب حاضر، که از دل مجموعه «بیست گفتار» ایشان بیرون آمده، شاهدی بر عمق نگاه فلسفی و دینی اوست. در این مقاله، تلاش می شود خلاصه ای جامع و کاربردی از این اثر ارائه شود تا خوانندگان بتوانند بدون نیاز به مطالعه کامل کتاب، با هسته اصلی اندیشه های استاد مطهری درباره عدالت از منظر امام علی (ع) آشنا شوند و مسیر فکری ایشان را درک کنند.

عدل، ستون فقرات دین و مذهب

در جهان بینی اسلامی و به ویژه شیعی، عدالت جایگاهی فراتر از یک توصیه اخلاقی ساده دارد؛ این مفهوم، ستون فقرات دین و مذهب محسوب می شود. از دیرباز، موضوع عدل و احسان، به خصوص عدل، فصلی طولانی در تاریخ اسلام و میان مسلمانان گشوده است. این اهمیت، هم از جنبه علمی در تاریخ علوم اسلامی و هم از جنبه عملی و اجرایی در تاریخ اجتماعی و سیاسی اسلام، قابل مشاهده است. از آنجا که عدل یکی از ارکان اصلی اسلام است، گفت وگو پیرامون آن ضروری به نظر می رسد.

جایگاه عدل در اصول دین شیعه: چرا شیعیان عدل را از اصول دین می دانند؟

شیعیان، عدل را یکی از اصول پنج گانه دین می دانند؛ این اصول عبارت اند از: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد. در این میان، عدل و امامت به طور خاص در شیعه به عنوان اصول دین شمرده شده اند و گاهی این دو را «دو اصل مذهب» نیز می نامند. این بدان معناست که از منظر اسلام شناسی و دیدگاه پیشوایان این مذهب، عدل و امامت نیز از اصول اسلام هستند. بنابراین، روشن می شود که در تفکر شیعی، اصل عدل از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و نمی توان آن را در ردیف مسائل فرعی اخلاقی قرار داد. این رویکرد، درک شیعیان را از عدالت به عنوان یک مبنای هستی شناختی و جامعه شناختی، عمیق تر می سازد.

امام علی (ع)، شهید عدالت: تحلیل مطهری از علل شهادت امام و ارتباط آن با اجرای عدالت

استاد مطهری، حضرت علی (ع) را شهید عدالت می خواند. این تعبیر تنها یک شعار نیست، بلکه تبیینی از عمق فاجعه ای است که بر سر این امام همام آمد. زندگی و شهادت حضرت علی (ع)، روایتگر تقابلی عظیم میان عدل و جور است. مطهری با تحلیل دقیق وقایع تاریخی، نشان می دهد که پافشاری امام بر اجرای بی چون و چرای عدالت، بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی یا مصلحت اندیشی های رایج، یکی از اصلی ترین دلایل دشمنی ها و در نهایت شهادت ایشان بود. امام علی (ع) بر این باور بود که هرگونه انحراف از مسیر عدالت، پایه های جامعه را سست می کند و فساد را گسترش می دهد. این اصرار بر عدالت محض بود که بسیاری از منفعت طلبان و دنیاپرستان را در مقابل ایشان قرار داد و عاقبت به شهادت ایشان انجامید.

مقایسه عدل و جود/احسان: کدام مقدم است؟

یکی از مباحث محوری در اندیشه شهید مطهری، مقایسه و تفاوت گذاری میان عدل، جود و احسان است. در نگاه اول ممکن است این سه مفهوم نزدیک به هم به نظر برسند، اما مطهری با دقت فلسفی خود، تمایزات اساسی میان آن ها قائل می شود و اولویت هر کدام را در ساحت های مختلف فردی و اجتماعی تبیین می کند.

تعریف و تمایز عدل، جود و احسان: تفاوت های ماهوی این سه مفهوم

برای درک بهتر دیدگاه مطهری، ابتدا باید به تعریف هر یک از این مفاهیم پرداخت.

  • عدل: مطهری، عدل را به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه شایسته خود و رعایت حقوق واقعی افراد می داند. در این تعریف، حق محوریت دارد و عدالت به معنای دادن حق هر صاحب حقی به اوست. این مفهوم بیشتر به حوزه بایدها و نبایدهای اجتماعی و حقوقی مربوط می شود و جنبه الزامی دارد.
  • جود: جود به معنای بخشش و کرم است. این مفهوم فراتر از حق و تکلیف عمل می کند و به سخاوت و بخشندگی بدون انتظار جبران اشاره دارد. جود، از فضایل اخلاقی فردی است که در آن فرد از آنچه دارد، بدون اینکه الزامی برایش باشد، به دیگران می بخشد.
  • احسان: احسان نیز همچون جود، به نیکی کردن و لطف ورزیدن اشاره دارد، اما ممکن است شامل جنبه های وسیع تری از نیکی، مانند نیکوکاری در رفتار، گفتار و کردار باشد. احسان نیز مانند جود، جنبه اختیاری و فضیلتی دارد و خارج از دایره حقوق و تکالیف انجام می شود.

تفاوت ماهوی این سه در این است که عدل، اساس ساختار اجتماعی و رعایت حقوق است، در حالی که جود و احسان، فضیلت های اخلاقی هستند که روابط انسانی را تعالی می بخشند اما زیربنای یک نظام اجتماعی عادلانه را تشکیل نمی دهند.

اولویت عدل در اجتماع: چرا مطهری معتقد است عدل بر جود و احسان در سطح اجتماعی تقدم دارد؟

شهید مطهری به صراحت اعلام می کند که در سطح اجتماع، عدل بر جود و احسان تقدم دارد. او برای تبیین این اولویت، مثال ماندگار ساختمان و پایه های آن را مطرح می کند. مطهری می گوید:

عدل در اجتماع به منزله پایه های ساختمان است و احسان از نظر اجتماع به مقوله رنگ آمیزی، نقاشی و زینت ساختمان است. اول باید پایه درست باشد تا بعد نوبت به زینت و رنگ آمیزی برسد. اگر خانه از پای بست ویران است، دیگر چه فایده که خواجه در بند نقش ایوان باشد؟ اما اگر پایه محکم باشد، در ساختمان بی نقاش و بی رنگ آمیزی هم می توان زندگی کرد.

این مثال به روشنی نشان می دهد که جود و احسان هرچند فضایل نیکو و لازمی برای کمال اخلاقی جامعه هستند، اما نمی توانند جایگزین عدل شوند. جامعه ای که بر مبنای عدالت بنا نشده باشد، حتی اگر از احسان و جود فراوانی نیز بهره مند باشد، مانند ساختمانی است که ظاهری زیبا دارد اما پایه های آن سست است و با کوچک ترین تلنگری فرو می ریزد. عدالت، تضمین کننده بقا و پایداری جامعه است، زیرا حقوق را محقق می کند و از ظلم و تبعیض جلوگیری می نماید. بدون عدالت، حتی جود و احسان نیز ممکن است به نوعی تبعیض یا تحقیر منجر شوند یا به جای حل ریشه ای مشکلات، صرفاً مرهمی موقتی بر زخم های عمیق اجتماعی باشند.

عدالت به عنوان فلسفه اجتماعی اسلام

اندیشه عدالت در اسلام، صرفاً یک دستور اخلاقی نیست، بلکه به عنوان یک فلسفه اجتماعی جامع، چارچوبی برای ساختاردهی به روابط انسانی و حکومتی فراهم می آورد. این فلسفه، ریشه های عمیق در آموزه های قرآنی و سیره پیشوایان دینی، به ویژه امام علی (ع)، دارد.

سیره عملی امام علی (ع) در اجرای عدالت: مواضع سختگیرانه امام در بازگرداندن اموال (مانند قطایع عثمان)

سیره عملی امام علی (ع) بارزترین و درخشان ترین نمود این فلسفه اجتماعی است. ایشان در دوران خلافت خود، اجرای عدالت را بر هر مصلحت دیگری مقدم شمردند، حتی اگر این کار به قیمت رویگردانی برخی از یاران یا ایجاد دشمنی های جدید باشد. یکی از نمونه های برجسته این رویکرد، موضع قاطع ایشان در بازگرداندن اموال عمومی (قطایع) بود که در دوران خلفای پیشین، به ویژه عثمان، به ناحق به افراد خاصی واگذار شده بود.

امام علی (ع) در این باره فرمودند:

به خدا سوگند، بیت المال را به صاحبانش بازمی گردانم، اگرچه مهریه زنان، یا بهای کنیزکان شده باشد. زیرا در عدالت گشایشی است و هرکه عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او گران تر خواهد بود.

این موضع، نشان دهنده عمق اعتقاد امام به برابری همگان در برابر قانون و بیت المال بود. ایشان بدون هیچ گونه اغماض و ملاحظه ای، حتی اموالی را که به ظاهر با سند و مدرک رسمی به افراد منتقل شده بود، اما از نظر شرع و عدالت حق مردم بود، بازپس گرفتند. این اقدامات، اگرچه برای برخی از خواص و ثروتمندان آن زمان بسیار گران آمد و زمینه ساز فتنه ها شد، اما برای امام علی (ع) نمادی از اجرای حاکمیت الهی و عدالت مطلق بود. ایشان هرگونه تبعیض بر اساس حسب و نسب، ثروت یا جایگاه اجتماعی را مردود می شمردند و ملاک را تنها تقوا و استحقاق می دانستند. این سخت گیری در اجرای عدالت، نه از سر خشونت، بلکه از روی درک عمیق امام از آثار مخرب بی عدالتی در جامعه و فساد بنیادین آن بود.

پیامدهای عدالت و ظلم: تحلیل دنیای گشاده عدالت و دنیای تنگ ظلم از منظر امام علی (ع)

امام علی (ع) در نهج البلاغه و سایر سخنانشان، به کرات به پیامدهای عدالت و ظلم در زندگی فردی و اجتماعی اشاره کرده اند. از منظر ایشان، عدالت نه تنها یک اصل اخلاقی، بلکه یک عامل حیاتی برای بقا و شکوفایی جامعه است، در حالی که ظلم، بذر فساد و تباهی می پاشد. استاد مطهری نیز این بخش از اندیشه امام را با عبارت دنیای گشاده عدالت و دنیای تنگ ظلم تبیین می کنند.

دنیای گشاده عدالت: در جامعه ای که عدالت حاکم است، فرصت ها برای همه یکسان است و هر کس می تواند بر اساس شایستگی و تلاش خود به پیشرفت برسد. این فضا، موجب رشد استعدادها، افزایش اعتماد اجتماعی، امنیت و آرامش می شود. وقتی مردم احساس کنند حقوقشان رعایت می شود و تبعیضی در کار نیست، انگیزه بیشتری برای کار و سازندگی پیدا می کنند. در چنین جامعه ای، حس برادری و همدلی تقویت می شود و کینه ها و عقده ها جای خود را به هم بستگی می دهند. عدالت، به اجتماع سلامت و به روح افراد آرامش می بخشد.

دنیای تنگ ظلم: در مقابل، جامعه ای که در آن ظلم و بی عدالتی ریشه دوانده، به تدریج دچار تنگنا و فروپاشی می شود. ظلم، باعث می شود افراد احساس ناامنی و بی عدالتی کنند، استعدادها سرکوب شوند و فرصت ها تنها در اختیار عده ای خاص قرار گیرد. این وضعیت، نارضایتی عمومی، کینه، دشمنی و شورش را به دنبال دارد. جامعه ای که بر ظلم بنا شده باشد، مانند باتلاقی است که همه را به سمت نابودی می کشاند، حتی خود ستمگران نیز در نهایت آرامش نخواهند داشت. ظلم، فساد را در فکر و اخلاق مردم ریشه دوانده و باعث می شود مردم به جای تلاش و استحقاق، به شانس و روابط روی آورند، که این خود آغازگر چرخه معیوب دیگر است. امام علی (ع) به زیبایی بیان می دارند که حتی ستمگر نیز در دنیای ستم به مقصود نمی رسد و در نهایت در همان کوره راه تنگ ظلم، خود نیز گرفتار می شود.

گفتار دوم – تفاوت های بجا و تفاوت های بیجا (تحلیل مفهوم عدالت)

در ادامه تبیین مفهوم عدالت، شهید مطهری به تفصیل به موضوع تفاوت های بجا و بیجا می پردازد. این بحث، عمق بیشتری به تعریف عدالت می بخشد و آن را از مفهوم ساده مساوات مطلق جدا می کند. فهم این تمایز برای درک صحیح عدالت اجتماعی ضروری است.

تعریف جامع عدالت از نگاه امام علی (ع)

امام علی (ع) در کلمات گهربار خود، تعاریف عمیق و جامعی از عدالت ارائه فرموده اند که مبنای تفکر شهید مطهری در این زمینه است. دو جمله کلیدی از امام (ع) در این زمینه، روشنگر راه است:

اَلْعَدالَۀُ اِعْطاءُ کُلِّ ذى حَقٍّ حَقَّهُ (عدالت، دادن حق هر صاحب حقی به اوست)

این جمله، هسته اصلی تعریف عدالت از منظر امام علی (ع) و استاد مطهری است. عدالت به معنای برابری مطلق در همه چیز نیست، بلکه به معنای رعایت حقوق هر فرد و واگذار کردن آنچه سزاوار آن است، به اوست. در این تعریف، حق محوریت دارد. هر فرد، بر اساس استعداد، تلاش، لیاقت و شرایط خود، حقوقی دارد که باید به او اعطا شود. اگر کسی استحقاق بیشتری دارد، محروم کردن او از حقش بی عدالتی است، همان طور که دادن حقی که سزاوار آن نیست به کسی، نیز بی عدالتی محسوب می شود. این تعریف، عدالت را به یک سیستم حقوقی و اخلاقی دقیق گره می زند که در آن شایستگی ها و استحقاق ها به رسمیت شناخته می شوند.

اَلْعَدْلُ یَضَعُ الاُْمورَ مَواضِعَها (عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد)

این جمله مکمل تعریف قبلی است و به جنبه تناسب و نظم در هستی و جامعه اشاره دارد. عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه طبیعی و شایسته خود است. این جمله نه تنها شامل حقوق افراد می شود، بلکه شامل نظم و تناسب در همه امور جهان هستی و جامعه نیز هست. اگر استعدادها، توانایی ها، مسئولیت ها و پاداش ها به درستی و متناسب با جایگاه خود قرار نگیرند، جامعه دچار بی نظمی و بی عدالتی می شود. استاد مطهری تأکید می کند که امام (ع) نفرموده است عدل همه را در یک حد و یک درجه و یک صف قرار می دهد، بلکه فرموده است عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد. این تعبیر، تفاوت های طبیعی و اکتسابی میان انسان ها را به رسمیت می شناسد و از مساوات بی جا پرهیز می کند.

مساوات و تفاوت ها در جامعه

یکی از بحث های چالش برانگیز در جوامع مختلف، چگونگی نسبت مساوات و تفاوت ها در بستر عدالت است. آیا عدالت به معنای برابری مطلق در همه چیز است؟ شهید مطهری با ارجاع به اندیشه های امام علی (ع)، این سؤال را با دقت و ظرافت پاسخ می دهد و مرزهای بین مساوات حقیقی و مساوات بی جا را مشخص می کند.

مساوات حقیقی چیست؟ (آیا عدالت به معنای برابری مطلق در همه چیز است؟ نقد مساوات بی جا)

مطهری به وضوح بیان می کند که عدالت به معنای مساوات مطلق در همه چیز نیست. برابری بی جا، خود نوعی بی عدالتی است. او می گوید: «مقتضای عدالت مساوات است در شرایط حقوقی مساوی، نه در شرایط نامساوی.» یعنی، در جامعه ای عادلانه، همه افراد در برابر قانون مساوی هستند و باید از فرصت های برابر برخوردار باشند. اما این به معنای نادیده گرفتن تفاوت های طبیعی و اکتسابی میان افراد نیست. مساوات حقیقی یعنی:

  • برابری در فرصت ها: همه باید از امکانات اولیه رشد و شکوفایی، بدون تبعیض، بهره مند باشند.
  • برابری در برابر قانون: هیچ کس نباید به خاطر طبقه اجتماعی، نژاد، جنسیت یا روابط خود، از امتیاز یا معافیتی در برابر قانون برخوردار باشد.
  • نفی ملاحظات شخصی: در تصمیم گیری ها و واگذاری مسئولیت ها، نباید ملاحظات شخصی، خویشاوندی یا طبقاتی ملاک قرار گیرد.

نقد مساوات بی جا از آن روست که اگر استعدادها و لیاقت ها نادیده گرفته شوند و به همه نمره و امتیاز مساوی داده شود، ظلم رخ داده است. به عنوان مثال، در یک مسابقه علمی یا ورزشی، اگر بدون در نظر گرفتن تلاش و شایستگی افراد، همه را برابر دانست، این عین بی عدالتی است.

نقش استعدادها و لیاقت ها: چگونه عدالت، تفاوت های طبیعی و اکتسابی افراد را لحاظ می کند؟

عدالت اسلامی، تفاوت های طبیعی و اکتسابی افراد را کاملاً لحاظ می کند. انسان ها از نظر استعداد، توانایی، تلاش و مسئولیت پذیری متفاوت هستند. نادیده گرفتن این تفاوت ها، نه تنها به نفع فرد و جامعه نیست، بلکه به ضرر هر دو است. مطهری بر این باور است که جامعه، مانند یک اندام زنده است که هر عضوی وظیفه خاص خود را دارد. هر بخش باید متناسب با وظیفه خود، از جایگاه و پاداش شایسته بهره مند شود.

عدالت ایجاب می کند که:

  1. تشویق تلاش و لیاقت: کسانی که بیشتر تلاش می کنند، بیشتر می آموزند و لیاقت بیشتری از خود نشان می دهند، باید از پاداش و منزلت بیشتری برخوردار شوند.
  2. فرصت برای شکوفایی استعدادها: جامعه باید بستری فراهم آورد تا هر فرد بتواند استعدادهای خود را شناسایی و شکوفا کند و بر اساس آن، نقش خود را در جامعه ایفا کند.

این دیدگاه، با دیدگاه هایی که برابری مطلق را هدف قرار می دهند و هرگونه تفاوت را تبعیض می دانند، کاملاً در تضاد است. مطهری معتقد است که عدالت نه تنها تفاوت های بجا را نفی نمی کند، بلکه آن ها را محقق می سازد.

تنازع بقا یا مسابقه بقا: دیدگاه اسلامی در مورد رقابت و پیشرفت در جامعه

در نظریات اجتماعی و زیستی، مفهوم تنازع بقا (Struggle for Existence) مطرح است که بر رقابت بی رحمانه برای بقا تأکید دارد. شهید مطهری با نقد این دیدگاه، مفهوم مسابقه بقا را از دیدگاه اسلامی مطرح می کند.

  • تنازع بقا: در این دیدگاه، حیات و پیشرفت بر اساس حذف ضعیف ترها و رقابت بی حد و مرز تعریف می شود. این رقابت می تواند منجر به ظلم و بهره کشی شود.
  • مسابقه بقا: مطهری معتقد است که اسلام به جای تنازع، بر مسابقه بقا تأکید دارد. مسابقه، در یک چهارچوب عادلانه و با قوانین مشخص صورت می گیرد. در یک مسابقه، همه از یک خط شروع می کنند و قواعد برای همه یکسان است. برنده کسی است که شایستگی و تلاش بیشتری داشته باشد. این مسابقه، نه تنها به حذف ضعیف ترها منجر نمی شود، بلکه به همه فرصت می دهد تا با تلاش خود به جلو حرکت کنند. شکست خوردگان نیز باید مورد حمایت قرار گیرند و فرصت های جدید برایشان فراهم شود. اسلام به جای اینکه افراد را در یک رقابت نابرابر و بی رحمانه رها کند، بر ایجاد فرصت های برابر و حمایت از طبقات محروم تأکید دارد.

دو رکن اصلی این مسابقه عبارتند از:

  1. آزادی: افراد باید در انتخاب مسیر زندگی و تلاش برای کسب مهارت ها آزاد باشند.
  2. امنیت: جامعه باید امنیت لازم را برای تلاش و رقابت سالم فراهم آورد.

این رویکرد، ضمن تشویق به تلاش و پیشرفت، از افتادن جامعه به ورطه بی عدالتی و بهره کشی جلوگیری می کند.

مفهوم جامعه بی طبقه اسلامی: تحلیل مطهری از این مفهوم و تمایز آن با سوسیالیسم

مفهوم جامعه بی طبقه در نگاه اول ممکن است تداعی گر ایدئولوژی های سوسیالیستی و کمونیستی باشد، اما شهید مطهری با تحلیل دقیق، جامعه بی طبقه اسلامی را از مدل های غربی متمایز می کند.

در اندیشه مطهری، جامعه بی طبقه اسلامی به معنای نفی تفاوت های طبیعی و اکتسابی میان افراد نیست، بلکه به معنای نفی طبقات اجتماعی مبتنی بر ظلم، بهره کشی و امتیازات ناحق است. این جامعه ای است که در آن:

  • نفی تبعیض های ساختگی: طبقاتی که بر اساس ثروت اندوزی نامشروع، رانت، خویشاوندسالاری و نادیده گرفتن لیاقت ها شکل گرفته اند، وجود ندارند.
  • فرصت های برابر: همه افراد از حداقل امکانات زندگی و فرصت های برابر برای شکوفایی استعدادهای خود بهره مند هستند.
  • محو فاصله طبقاتی غیرمنطقی: فاصله طبقاتی شدید و غیرمنطقی که ناشی از بی عدالتی و بهره کشی است، از بین می رود.

تمایز با سوسیالیسم: مطهری به شدت با سوسیالیسم و کمونیسم به دلیل نفی مالکیت خصوصی و نادیده گرفتن تفاوت های فردی و انگیزه های طبیعی انسان مخالفت می کند. او معتقد است سوسیالیسم با ایجاد مساوات اجباری، مانع از شکوفایی استعدادها و انگیزه های فردی می شود و در نهایت به رکود اقتصادی و اجتماعی می انجامد. در حالی که اسلام، مالکیت خصوصی مشروع را به رسمیت می شناسد و بر مبنای عدالت، به افراد اجازه می دهد تا با تلاش خود ثروتمند شوند، اما این ثروت اندوزی باید در چهارچوب قوانین الهی و با رعایت حقوق دیگران باشد. جامعه بی طبقه اسلامی، جامعه ای نیست که همه در آن یکسان باشند، بلکه جامعه ای است که در آن هیچ کس به خاطر بی عدالتی یا ستم، از حقوق اساسی خود محروم نمانده و راه برای رشد و پیشرفت همه باز است. این همان «جامعه ای است که اختلاف طبقاتی در آن ریشه کن می شود، نه اینکه افراد یکسان و هم رتبه شوند.»

تحلیل های تکمیلی و کاربردی از دیدگاه شهید مطهری

شهید مطهری در تبیین مفهوم عدالت، تنها به چارچوب نظری و سیره عملی امام علی (ع) محدود نمی ماند، بلکه با دیدگاهی جامع، ابعاد مختلف عدالت را از عدل الهی گرفته تا عدالت اجتماعی بررسی می کند و در این مسیر به نقد مکاتب فکری غربی نیز می پردازد. این تحلیل های تکمیلی، غنای خاصی به مباحث ایشان می بخشد و جایگاه عدالت را به عنوان یک اصل فراگیر در اسلام تثبیت می کند.

سطوح عدالت و رابطه آنها (از عدل الهی تا عدالت اجتماعی)

مطهری عدالت را در سطوح مختلفی دسته بندی می کند و ارتباط تنگاتنگی بین آنها قائل است. از نظر او، عدالت فردی زیربنای عدالت اجتماعی و عدل الهی نیز زیربنای عدالت فردی است. این سلسله مراتب، انسجام جهان بینی اسلامی را در مورد عدالت نشان می دهد.

عدل الهی و نفی جبر: نگاه مطهری به بحث اشاعره و معتزله و ارتباط آن با اختیار انسان

مبحث عدل الهی، یکی از قدیمی ترین و عمیق ترین چالش ها در تاریخ کلام اسلامی است. شهید مطهری با تکیه بر دیدگاه شیعه و معتزله (عدلیه)، قائل به عادل بودن خداوند در نظام آفرینش است و این امر را با نفی جبر مرتبط می داند.

  • اشاعره: این گروه معتقد بودند که هر آنچه خداوند انجام دهد، عین عدل است و عدل را تابعی از اراده الهی می دانستند، نه یک معیار مستقل برای افعال خدا. این دیدگاه، به نوعی جبرگرایی در افعال انسان منجر می شد، چرا که اگر عدل و ظلم از افعال الهی انتزاع می شد، دیگر مجالی برای اختیار و مسئولیت انسان باقی نمی ماند.
  • معتزله و شیعه (عدلیه): در مقابل، عدلیه معتقد بودند که عدل، خود یک حقیقت مستقل است که حتی خداوند نیز افعالش را بر مبنای آن انجام می دهد. خداوند حکیم و عادل است و هرگز ظلم نمی کند. این دیدگاه، اختیار انسان را به رسمیت می شناسد و او را در قبال اعمالش مسئول می داند. مطهری این رابطه مستقیم بین عدل الهی و اختیار انسان را لازمه بحث عدل می داند و معتقد است که اگر انسان مختار نباشد، عدالت در پاداش و کیفر الهی بی معنا خواهد بود. عدل الهی به این معناست که خداوند به هر موجودی، بر اساس قابلیت و استحقاقش، فیض و کمال وجودی اعطا می کند و از هیچ موجودی که قابلیت دارد، فیض را منع نمی کند.

عدالت در نقد مکاتب غربی: تحلیل و نقد مطهری بر سوسیالیسم و لیبرالیسم و ارائه الگوی اسلامی

شهید مطهری به عنوان یک اندیشمند اسلامی، وظیفه خود می دانست که به بررسی انتقادی مکاتب فکری معاصر بپردازد و الگوی اسلامی را در زمینه عدالت ارائه دهد. او سوسیالیسم و لیبرالیسم را نقد می کند و تفاوت هایشان را با اسلام بیان می نماید.

ویژگی سوسیالیسم لیبرالیسم (کاپیتالیسم) دیدگاه اسلامی (مطهری)
محور اصلی اصالت اجتماع، مساوات مطلق اصالت فرد، آزادی اقتصادی عدل، حقوق واقعی انسان، اعتدال بین فرد و اجتماع
مالکیت خصوصی نفی کامل یا محدودیت شدید محور توسعه، آزادی مطلق به رسمیت شناختن مالکیت مشروع، با نظارت و مسئولیت اجتماعی
نتیجه نقد مطهری سرکوب استعدادها، رکود، ظلم به فرد ایجاد نابرابری شدید، استثمار، ظلم به اجتماع جامعه ای مبتنی بر فرصت های برابر، مسئولیت اجتماعی و معنویت

مطهری بیان می کند که سوسیالیسم با اصرار بر مساوات مطلق، مانع شکوفایی استعدادها می شود و فرد را در جامعه ذوب می کند. در مقابل، لیبرالیسم با تأکید بر آزادی مطلق فرد و اقتصاد، به نابرابری های شدید و استثمار می انجامد. او به دنبال الگویی است که ضمن حفظ آزادی های مشروع و تشویق تلاش فردی، از ایجاد فاصله طبقاتی و بی عدالتی جلوگیری کند. مطهری حتی به گرایش به سوسیال دموکراسی اخلاقی در غرب اشاره می کند که به نوعی حد وسط بین این دو مکتب است، اما در نهایت آن را نیز به دلیل عدم ارائه راهکارهای عملی دقیق و فقدان عنصر معنویت، کافی نمی داند.

آثار و پیامدهای عملی عدالت و بی عدالتی

عدالت یا بی عدالتی در یک جامعه، تنها به مسائل حقوقی و اقتصادی محدود نمی شود، بلکه تأثیرات عمیقی بر افکار، عقاید، اخلاق فردی و رفتار اجتماعی مردم می گذارد. شهید مطهری به تفصیل به این آثار و پیامدها اشاره می کند.

تأثیر بر افکار و عقاید: ریشه های بدبینی و اعتقاد به شانس در نبود عدالت

یکی از مهم ترین پیامدهای نبود عدالت اجتماعی، تأثیر آن بر جهان بینی و افکار مردم است. وقتی افراد احساس کنند که تلاش هایشان نادیده گرفته می شود و لیاقت ها معیار موفقیت نیستند، به تدریج به مفاهیمی مانند «شانس»، «بخت» و «قسمت» روی می آورند. در چنین فضایی، موفقیت نه به کوشش و استعداد، بلکه به اقبال و روابط گره می خورد. این اعتقاد به شانس، ریشه های بدبینی را در جامعه عمیق تر می کند و حس «قسمت» یا «روزگار» را بهانه ای برای توجیه بی عدالتی ها می سازد، چرا که افراد، جرئت بیان ظلم آشکار را ندارند و بدبینی خود را به آفرینش معطوف می کنند. این انحراف فکری، منجر به سستی در اراده ها و از بین رفتن روحیه تلاش و مجاهدت در افراد می شود.

تأثیر بر اخلاق فردی و رفتار اجتماعی: فساد، کینه و انحرافات ناشی از بی عدالتی

جامعه ای که در آن عدالت رخت بربسته، نمی تواند بستر مناسبی برای رشد اخلاق متعادل باشد. شهید مطهری بر این باور است که اخلاق فردی، به شدت تحت تأثیر ساختارها و مقررات اجتماعی است. در نبود عدالت:

  • فساد اخلاقی: بی عدالتی، ریشه بسیاری از فسادهای اخلاقی، ناراحتی های روحی و بدخواهی هاست. افرادی که احساس می کنند حقوقشان پایمال شده، ممکن است به کینه توزی، حسد و انتقام جویی روی آورند.
  • انحرافات رفتاری: تبعیض ها و نابرابری ها، گروهی را به سمت بی تفاوتی، بیکاری و اسراف سوق می دهد و گروه دیگر را که مغبون شده اند، به سمت سرقت، اختلاس، خیانت به اموال عمومی و سایر گناهان در صحنه رفتار عمومی می کشاند. احساس محرومیت و مشاهده تجملات دیگران، زمینه ساز این انحرافات می شود.
  • از بین رفتن اعتماد اجتماعی: وقتی مردم اعتماد خود را به سیستم از دست بدهند و احساس کنند که «پارتی» و «روابط» بر «قوانین» و «شایستگی» غلبه دارد، همبستگی اجتماعی تضعیف شده و هرج و مرج جای آن را می گیرد.

راهکارهای تحقق عدالت در جامعه اسلامی

شهید مطهری پس از تبیین اهمیت و پیامدهای عدالت و بی عدالتی، به راهکارهای عملی برای تحقق عدالت در جامعه اسلامی می پردازد. این راهکارها، بر پایه ای از اصول اسلامی و دیدگاه های امام علی (ع) استوار هستند.

  1. نقش متقابل ملت و حکومت: رعایت حقوق و مسئولیت ها
    عدالت تنها زمانی در جامعه برقرار می شود که هم مردم و هم حکومت به حقوق و مسئولیت های متقابل خود عمل کنند. حکومت موظف به اجرای عدالت، توزیع عادلانه فرصت ها و ثروت ها، و حفظ حقوق شهروندان است. در مقابل، مردم نیز باید به قوانین و مقررات پایبند باشند و حقوق حکومت را رعایت کنند. این تعامل دوطرفه، زمینه ساز لیقوم الناس بالقسط (تا مردم به عدل قیام کنند) خواهد بود.
  2. اهمیت ایمان و معنویت اسلامی: به عنوان زیربنای اصلی عدالت اجتماعی
    مطهری معنویت اسلامی را اساسی ترین راهکار برای تحقق عدالت می داند. او می گوید که اسلام می خواهد روح ها با هم یکی شوند تا مردم به حکم بلوغ روحی، عاطفه انسانی و اخوت اسلامی ناشی از معنویت اسلام، برای رفع تبعیض ها گام بردارند. تنها با ایمان قلبی و درونی به ارزش های الهی است که انسان ها حاضر می شوند از منافع شخصی خود به نفع عدالت اجتماعی بگذرند و به یکدیگر یاری رسانند.
  3. نظارت دولت و ایجاد فرصت های برابر: راهکارهای عملی برای کاهش فاصله طبقاتی
    دولت اسلامی وظیفه دارد با نظارت قوی بر امور اقتصادی و اجتماعی، مانع از انباشت ثروت در دست عده ای معدود شود و فاصله طبقاتی را کاهش دهد. این امر از طریق:

    • تأمین حداقل زندگی برای همه: فراهم آوردن امکانات اساسی زندگی برای کلیه مردم.
    • ایجاد فرصت های برابر: تضمین دسترسی یکسان به آموزش، بهداشت و اشتغال برای همه افراد.
    • جلوگیری از انحصارگرایی: ممانعت از تمرکز ثروت و قدرت در دست عده ای خاص.
    • حمایت از مسابقه بقا (نه تنازع بقا): تشویق به رقابت سالم و مبتنی بر شایستگی، همراه با حمایت از افراد ناتوان.

    همچنین، استاد مطهری به مفهوم رفع اجبار و اعطای مال به رضایت نیز اشاره می کند، به این معنا که اگر دولت انسان را آزاد بگذارد تا مطابق میلش حاصل دسترنج خود را به دیگری که محتاج است واگذارد، این عین انسانیت و عدالت در جامعه است.

نتیجه گیری

درس ها و پیام های کلیدی کتاب عدالت از نظر على علیه السلام

کتاب «عدالت از نظر على علیه السلام» نوشته متفکر برجسته، شهید مرتضی مطهری، نه تنها خلاصه ای از گفتارهای ارزشمند ایشان است، بلکه یک منشور فکری عمیق در باب یکی از مهم ترین مفاهیم اسلامی به شمار می رود. این اثر، خواننده را به سفری فکری می برد تا درک کند که عدالت نه صرفاً یک مفهوم اخلاقی، بلکه ستون فقرات دین، مبنای ساختار اجتماعی و زیربنای سعادت فردی و جمعی است.

مطهری با ظرافت خاصی، عدالت را از مساوات مطلق جدا می کند و بر لزوم رعایت تفاوت های بجا و حق هر صاحب حق تأکید می ورزد. این تفکیک کلیدی، به ما می آموزد که عدالت به معنای قرار دادن هر چیز در جایگاه شایسته خود است، نه برابری کورکورانه. درس دیگر این کتاب، شناخت ریشه های بی عدالتی و آثار مخرب آن بر عقاید، اخلاق و رفتار اجتماعی است. از تأثیر بر بدبینی و اعتقاد به شانس گرفته تا فساد و کینه توزی، بی عدالتی ریشه های جامعه را می سوزاند.

در نهایت، مطهری با نقد دقیق مکاتب غربی سوسیالیسم و لیبرالیسم، نشان می دهد که راهکار اسلامی برای عدالت، اعتدالی است که نه اصالت فرد را نفی می کند و نه جامعه را قربانی افراد می سازد. او ایمان و معنویت اسلامی، نقش متقابل ملت و حکومت، نظارت دولت و ایجاد فرصت های برابر را به عنوان ارکان اصلی تحقق عدالت اجتماعی معرفی می کند. این کتاب، دعوتی است به تأمل عمیق در این اصل بنیادین و تلاش برای تجلی آن در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی.

دکمه بازگشت به بالا