فرهنگ نقادی، قبحزدایی از اعتراف به اشتباه و وابسته نبودن متولیان دین به قدرت
جهل و نادانی را باید اولین دشمن خیر عمومی و مصالح عمومی و مشکل اصلی جامعه مدرن دانست. ثمره جامعه ای که پرسش نمی کند و پرسشگری مبتنی بر عقل انتقادی است و فاقد استدلال انتقادی است، به نفع عموم نیست. در این شرایط مهمترین نقش یک نهاد مدنی آگاهی بخشی و طرح پرسش است و دغدغه ما باید تفکر و نادیده گرفتن بخش عمومی باشد. در این راه باید بحث کنیم که چگونه می توان جامعه را به سوی آگاهی، پرسش و دانش سوق داد.
یادگیری دانش یک ضرورت است. مطمئناً نمی توان برخی از قدرت طلبان را که به خواب رفته اند بیدار کرد، اما در جامعه ما افراد ناآگاه زیادی وجود دارند که می توانند آگاهی عمومی را در بین مردم ایجاد کنند. اگر مبتنی بر اندیشه باشد، خطر ارتداد وجود ندارد. اما مشکل اینجاست که هم دین و هم ارتداد با جهل مرتبط است. این جاهلانه است که کسی به دلیل عملکرد ضعیف برخی از روحانیون تمام ایمان خود را رها کند.
آسیب جامعه ما دین جاهلیت است و آفت اصلی جای تردید نیست. تحلیل معقول وقایع تاریخی معاصر نیز برای اصلاح سیاست ها و رویکردهای آینده آموزنده و آموزنده است. مثلاً چرا در هشت سال جنگ اجباری و این همه فداکاری شهدا، جانبازان و توده های مردم، هیچ مسئولی در ادامه جنگ تردید نکرد و نپرسید که چرا باید این جنگ ادامه پیدا کند و آیا راه های ارزان تری برای پایان یافتن وجود دارد؟ جنگ. ? ضمن قدردانی از ایثار مبتنی بر ایمان آزادیخواهان مدافع میهن اسلامی و پاکسازی خاک از پلیدی متجاوزان و همواره قدردان زحمات و خون مقدس آنان هستیم، باید جامعه را به آگاهی دعوت کنیم. مثلا اقدام تاریخی امام راحل با این تفسیر که نوشیدن جام زهر در شرایطی که ادامه جنگ مناسب نبود، باید یک تحلیل تاریخی باشد، قطعنامه را اتخاذ کند. زیرا ثمره این تفکر انتقادی بهبود بینایی و بهبود عملکرد است.
امروز ما یک پروژه آگاهی بخشی برای آشنایی مردم با حقوق و شهروندی خود داریم و اگر مفهوم و مصداق حقوق و مسئولیت های خود را به اطلاع عموم برسانیم، مسیر مفید و روشنی را برای همه باز کرده ایم.
اگر به رشد فکری مردم احترام می گذاریم باید سعی کنیم مردم را با حقوق شهروندی و فردی و شهروندی آشنا کنیم و اندیشه حقوق شهروندی را ترویج دهیم. مشکل ما درک حقیقت است و جامعه ای که حقوقش را نمی داند تغییر و اصلاح را تجربه نمی کند. امروز ما موظف به گفت و گوی امیدوارانه با مردم و به ارمغان آوردن حقوق و تکالیف برای عموم هستیم و روشنگری برای آشنایی با مفهوم حقوق و مسئولیت های اجتماعی و تلاش نخبگان برای آگاهی و تفکر مشترک ضروری است. البته صحبت با مردم کار ظریف و دشواری است و باید به این فکر کرد که چگونه توجه را به آن جلب کرد.
تنها راه حفظ نهاد دینی این است که متولیان دین وابسته به قدرت نباشند. روحانیت اگر زبان مردم باشد محترم تر و تاثیرگذارتر است و معتقدم مردم همچنان حرف یک روحانی خداپسندی را که حرفی برای گفتن دارد قبول دارند.
فرهنگ انتقاد و تحقیر به رسمیت شناختن اشتباهات و فراهم کردن فرصت برای جبران، ارزش اخلاقی است که در مسائل جامعه برای بحث و گفتگو باید به آن تکیه کرد. یکی از اشتباهات ما در ایران این بوده است که از انتقاد از بزرگان انقلاب خودداری کنیم. چین با انتقاد از مائو موفق شد کاری انجام دهد که هم به رهبرش احترام بگذارد و هم حرکت آن را به سمت توسعه تسهیل کند. من معتقدم که انتقاد و اعتراف بسیار مؤثر است. چه اشکالی دارد که برخی بگویند ما قبلاً چنین فکری داشتیم و اکنون به نتیجه دیگری رسیده ایم؟ این رویکرد باعث رشد و توسعه فکری و سیاسی می شود.
یکی از زیباترین نهادهای اسلام، نهاد توبه است. «توبه» چهره زیبای اسلام است که در مسیحیت هم نیست. به نظر من یکی از مؤثرترین و با برکت ترین راه های اصلاح جامعه، اعتراف به اشتباه است و شاید تعبیر قرآن مبنی بر تبدیل بدی به خیر نیز مؤید تأثیر توبه برای جبران تخریب باشد.
ضمن احترام به رهبرانقلاب، برخی از رویکردهای آنان قابل نقد است. البته خیر و شر در مواردی قابل تغییر است و شاید برخی از رویکردهای این رهبران در زمان خود صحیح بوده باشد، اما ابدی نیست و امروزه قابل قبول نیست. رویکرد کاریزماتیک به شخصیت ها نباید راه انتقاد و آسیب شناسی را ببندد. یکی از مشکلات جامعه ما جاهلانی است که به پیشگاه خدا و پیامبرش رفتند، یکی از راه های حفظ نهاد دینی اجرای دین آسان و عملی در جامعه است. هر چند گاهی با اعمال خود چهره دین را زشت و منفور کرده ایم و باید کاری کنیم که دین هم محبوب و هم قابل اجرا باشد.
* سخنرانی در نشست اعضای انجمن ذهن و قلم