مدیریت و تئوری های آن (ناصره مولانا) | خلاصه کامل کتاب

خلاصه کتاب مدیریت و تئوری های آن ( نویسنده ناصره مولانا )
کتاب «مدیریت و تئوری های آن» اثر ناصره مولانا، کاوشی عمیق و جامع در سیر تحول اندیشه و مکاتب مدیریتی از گذشته های دور تا دوران معاصر است. این اثر ارزشمند، پلی میان تئوری های بنیادین و کاربردهای عملی مدیریت ایجاد کرده و به خواننده دیدگاهی کل نگر و تحلیلی از این حوزه مهم ارائه می دهد.
مدیریت، فراتر از یک رشته تحصیلی، هنری است که در طول تاریخ بشر، شیوه های آن دستخوش دگرگونی های بی شماری شده است. کتاب «مدیریت و تئوری های آن» به قلم ناصره مولانا، نه تنها به مرور این دگرگونی ها می پردازد، بلکه خواننده را در تجربه ای غنی از سیر تکاملی تفکر مدیریتی غرق می سازد. در دنیایی که سازمان ها پیوسته در حال تغییرند و چالش های جدیدی سر بر می آورند، درک ریشه های تاریخی و نظریه های بنیادی مدیریت، امری حیاتی برای هر مدیر، پژوهشگر یا دانشجوی این حوزه محسوب می شود. این کتاب، با نگاهی تحلیلی و ژرف، به تشریح چگونگی شکل گیری، توسعه و تکامل این تئوری ها می پردازد و تصویری روشن از چالش ها و دستاوردهای مکاتب مختلف مدیریتی ترسیم می کند. این اثر نه تنها یک منبع آکادمیک، بلکه راهنمایی عملی برای درک چگونگی تأثیر این نظریه ها بر عملکرد سازمان ها در ادوار مختلف است، و از این رو، دریچه ای نو به سوی فهم پویایی های دنیای مدیریت امروز می گشاید.
بخش اول: ریشه ها و پایه های تئوری مدیریت (از دوران کهن تا مکاتب اولیه)
سفر به دنیای تئوری های مدیریت، با ریشه یابی آن در اعماق تاریخ آغاز می شود. مدیریت، فعالیتی مختص عصر حاضر نیست؛ بلکه از همان ابتدای شکل گیری جوامع، چه در ساخت اهرام مصر باستان و چه در سازماندهی ارتش های باستانی، ردپای آن به وضوح مشاهده می شود. این کتاب با بررسی دقیق مدیریت در دوران پیش از انقلاب صنعتی، به خواننده نشان می دهد که چگونه تفکر مدیریتی از قرون وسطی، رنسانس و دوران اصلاحات، به تدریج شکل گرفته و بلوغ یافته است. در این برهه از تاریخ، هرچند تئوری های مدون امروزی وجود نداشتند، اما اصول اساسی برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل، به شیوه هایی ابتدایی به کار گرفته می شدند که از دل نیازهای جوامع آن زمان برخاسته بودند.
پیشینه تاریخی مدیریت
مدیریت در دوران کهن، بیشتر بر پایه تجربه، سلسله مراتب سنتی و اقتدار فردی استوار بود. در قرون وسطی، سیستم فئودالی و سازماندهی کلیسا، نمونه هایی از ساختارهای مدیریتی آن دوران را به نمایش می گذارند که بر نظم، وفاداری و سلسله مراتب تأکید داشتند. با ورود به دوران رنسانس و اصلاحات مذهبی، تحولات فکری و فرهنگی، زمینه را برای ظهور ایده های جدید در سازماندهی و اداره امور فراهم آورد. اما نقطه عطف واقعی در این مسیر، با ظهور آدام اسمیت و نظریات او در اقتصاد سیاسی رقم خورد. اندیشه های اسمیت درباره تقسیم کار و افزایش بهره وری، هرچند مستقیماً تئوری مدیریتی نبودند، اما زیربنای فکری لازم برای شکل گیری مکتب مدیریت علمی را فراهم آوردند. خواننده در این بخش در می یابد که چگونه تغییر در تفکر اقتصادی و اجتماعی، مسیر را برای صنعتی شدن و به دنبال آن، نیاز به شیوه های نوین مدیریت هموار کرد.
ظهور مدیریت علمی (تیلوریسم)
با آغاز انقلاب صنعتی و نیاز مبرم به افزایش تولید و کارایی، مکتب مدیریت علمی به رهبری فردریک وینسلو تیلور پا به عرصه وجود گذاشت. تیلور، مهندس و متفکری بود که با دیدگاهی کاملاً مهندسی، به فرآیندهای کاری نگریست. او معتقد بود با علمی کردن کار، استانداردسازی روش ها، انتخاب و آموزش دقیق کارکنان، و همچنین نظارت مستمر بر عملکرد، می توان به بالاترین سطح کارایی و تولید دست یافت. اصول تیلور که شامل مطالعه زمان و حرکت، طراحی ابزارهای بهینه، و ایجاد انگیزه های مالی برای افزایش بهره وری بود، انقلابی در عرصه مدیریت ایجاد کرد. خواننده درک می کند که چگونه تیلوریسم، به جای تکیه بر تجربه یا روش های سنتی، بر تحلیل سیستماتیک و داده محور تأکید ورزید. در کنار تیلور، نام هایی چون هنری گنت با نمودارهای گنت برای زمان بندی پروژه ها و فرانک و لیلیان گیلبرت با مطالعات زمان و حرکت و مفهوم ثربلیگ (Thberligs) که کوچک ترین حرکات در کار را بررسی می کردند، این مکتب را تکمیل کردند. این بخش از کتاب، به خواننده کمک می کند تا بنیان های فکری کارایی محور در مدیریت را به خوبی درک کند.
مکتب روابط انسانی
در حالی که مدیریت علمی بر کارایی مکانیکی و جنبه های فیزیکی کار تمرکز داشت، مطالعات هاوثورن به رهبری جورج التون مایو، نقطه عطفی در تاریخ مدیریت به شمار می رود. این مطالعات نشان دادند که صرفاً عوامل مادی و فنی نیستند که بر بهره وری کارکنان تأثیر می گذارند؛ بلکه عوامل اجتماعی، روانشناختی، و روابط انسانی نیز نقش حیاتی ایفا می کنند. خواننده با مطالعه این بخش، به اهمیت توجه به جنبه های عاطفی و اجتماعی کارکنان پی می برد. محیط کار، روابط میان همکاران، توجه مدیریت به کارکنان و احساس ارزشمند بودن، همگی می توانند انگیزه هایی قوی برای افزایش رضایت و بهره وری باشند. مکتب روابط انسانی، برخلاف تیلوریسم که انسان را به مثابه یک ماشین تولیدکننده می دید، بر این باور بود که کارکنان موجوداتی اجتماعی هستند که نیاز به ارتباط، احترام و مشارکت دارند. این تغییر نگرش، پایه گذار بسیاری از نظریات نوین در حوزه انگیزش، رهبری و ارتباطات سازمانی شد و تجربه مدیریتی را از یک رویکرد صرفاً کمی و مکانیکی، به سمت یک رویکرد جامع تر و انسانی تر سوق داد.
بخش دوم: فرایندهای بنیادین مدیریت (برنامه ریزی، سازماندهی، ارزشیابی)
پس از درک ریشه های تاریخی، کتاب «مدیریت و تئوری های آن» خواننده را به عمق فرایندهای بنیادین مدیریت می برد که ستون فقرات هر سازمان موفق را تشکیل می دهند. این فرایندها شامل برنامه ریزی، سازماندهی و ارزشیابی هستند که هر یک نقش حیاتی در هدایت و نظارت بر فعالیت های سازمانی ایفا می کنند. شناخت دقیق این فرایندها، برای هر کسی که قصد اداره یک کسب وکار یا حتی فهم مکانیزم های عملکردی آن را دارد، ضروری است.
برنامه ریزی سازمانی
برنامه ریزی، اولین و اساسی ترین وظیفه مدیران است که مسیر آینده سازمان را مشخص می کند. در این بخش از کتاب، خواننده با مفهوم و اهمیت برنامه ریزی آشنا می شود. فرآیند برنامه ریزی، شامل تعیین اهداف (چه کلی و چه عملیاتی)، تجزیه و تحلیل محیط داخلی و خارجی سازمان (SWOT) برای شناسایی فرصت ها، تهدیدها، نقاط قوت و ضعف، انتخاب و به کارگیری استراتژی های مناسب است. یکی از رویکردهای مهمی که در این کتاب به آن پرداخته می شود، «مدیریت بر مبنای هدف» (MBO) است. MBO سیستمی است که در آن اهداف به صورت مشترک بین مدیران و کارکنان تعیین می شوند و بر اساس آن، عملکرد افراد مورد سنجش قرار می گیرد. در این رویکرد، اهداف باید ویژگی های خاصی داشته باشند؛ آن ها باید قابل سنجش، قابل دستیابی، مرتبط و دارای بازه زمانی مشخص باشند. خواننده در این بخش، تجربه ای عملی از چگونگی تدوین یک برنامه جامع و اثربخش را کسب می کند که نه تنها به شفافیت اهداف کمک می کند، بلکه انگیزه کارکنان را نیز برای دستیابی به آن ها افزایش می دهد. این فرایند، سنگ بنای هرگونه حرکت هدفمند در سازمان است.
- تعیین اهداف کلی و عملیاتی
- تجزیه و تحلیل محیطی (فرصت ها و تهدیدها)
- تجزیه و تحلیل منابع سازمان (نقاط قوت و ضعف – SWOT)
- انتخاب استراتژی
- به کارگیری استراتژی
- ارزشیابی نتایج و کنترل عملکرد
سازماندهی
پس از برنامه ریزی، نوبت به سازماندهی می رسد؛ فرایندی که به چگونگی آرایش منابع و فعالیت ها برای دستیابی به اهداف می پردازد. این بخش از کتاب، خواننده را با ضرورت طراحی شغل آشنا می کند و نشان می دهد که چگونه می توان مشاغل را به گونه ای طراحی کرد که هم کارایی بالا داشته باشند و هم رضایت کارکنان را فراهم آورند. راهکارهای توسعه و غنی سازی شغل، از جمله افزودن مسئولیت های بیشتر، افزایش استقلال و تنوع در وظایف، به طور دقیق بررسی می شوند. این رویکردها نه تنها به بهبود مهارت های کارکنان کمک می کنند، بلکه با ایجاد احساس مالکیت و اهمیت در کار، انگیزه آن ها را نیز افزایش می دهند. درک اینکه یک شغل چه مولفه هایی را تشکیل می دهد و بررسی نمونه های مشاغل توسعه یافته و توسعه نیافته، به خواننده دیدگاهی عمیق تر برای ایجاد ساختارهای سازمانی کارآمد و انسانی ارائه می دهد. سازماندهی مؤثر، تضمین می کند که منابع انسانی و فیزیکی به بهترین شکل ممکن برای تحقق اهداف به کار گرفته شوند.
طراحی شغل تنها به معنای تخصیص وظایف نیست؛ بلکه خلق فرصت هایی برای رشد، یادگیری و احساس معنا در کار است.
ارزشیابی نتایج و کنترل
هیچ برنامه ریزی و سازماندهی بدون یک سیستم ارزشیابی و کنترل کارآمد، نمی تواند به موفقیت برسد. این مرحله، به سنجش عملکرد در برابر اهداف تعیین شده می پردازد و بازخوردهای لازم را برای اصلاح مسیر فراهم می کند. کتاب، خواننده را با معیارها و روش های مختلف ارزشیابی عملکرد آشنا می سازد. از چک لیست ها و توصیف نوشتاری گرفته تا روش رویدادهای مهم که بر اساس رفتارهای کلیدی و تأثیرگذار کارکنان قضاوت می کند. همچنین، استفاده از کامپیوتر در سیستم های ارزشیابی مدرن نیز مورد بررسی قرار می گیرد که دقت و سرعت را در این فرایند افزایش می دهد. خواننده می آموزد که چگونه با تحلیل نتایج و شناسایی انحرافات از برنامه ها، اقدامات اصلاحی لازم را انجام دهد. این بخش، اهمیت بازخورد مستمر و هدفمند را در بهبود مستمر عملکرد فردی و سازمانی برجسته می کند و به خواننده کمک می کند تا به یک ناظر فعال و هوشمند در فرآیندهای سازمانی تبدیل شود.
در جدول زیر برخی از معیارهای سنجش عملکرد و ویژگی های سیستم ارزشیابی موثر ارائه شده اند:
معیارها و روش های سنجش عملکرد | ویژگی های یک سیستم ارزشیابی اثربخش |
---|---|
چک لیست و نمودار | قابلیت سنجش دقیق |
توصیف نوشتاری یا گزارش | موضوعیت و عینیت |
رویدادهای مهم | عدالت و شفافیت |
طبقه بندی با معیارهای گرافیکی | ارائه بازخورد سازنده |
مقایسه چند نفر و درجه بندی فردی | پیوستگی و مستمر بودن |
ارزشیابی به وسیله کامپیوتر | پوشش جامع ابعاد عملکرد |
بخش سوم: رهبری، تغییر و ارتباطات در سازمان
در ادامه مسیر درک دنیای مدیریت، کتاب «مدیریت و تئوری های آن» به سه مفهوم کلیدی و حیاتی می پردازد که نقش محوری در پویایی و موفقیت سازمان ها دارند: رهبری، مدیریت تغییر و ارتباطات. این سه عامل، نه تنها بر نحوه عملکرد کارکنان تأثیر می گذارند، بلکه آینده و بقای سازمان را نیز تحت تأثیر قرار می دهند. درک عمق این مفاهیم، به خواننده بینشی عمیق از عوامل انسانی و تعاملی در مدیریت ارائه می دهد.
رهبری
رهبری، هنری است که فراتر از مدیریت صرف می رود. این کتاب، با ظرافت، تفاوت های کلیدی میان رهبر و مدیر را روشن می کند. مدیران بر برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل تمرکز دارند، در حالی که رهبران بر الهام بخشی، ایجاد چشم انداز و بسیج افراد برای دستیابی به اهداف بزرگتر تمرکز می کنند. خواننده با ویژگی ها و مسئولیت های یک رهبر حقیقی آشنا می شود؛ از جمله توانایی ایجاد اعتماد، قدرت نفوذ و الهام بخشی، و مهارت در ایجاد تغییر. این بخش به تفصیل به نظریه های کلیدی رهبری می پردازد، از جمله مدل رهبری موقعیتی که تأکید می کند اثربخشی رهبری به تناسب سبک رهبری با موقعیت بستگی دارد، نظریه هدف-مسیر که رهبران را راهنمای کارکنان در مسیر دستیابی به اهداف می بیند، و رهبری تبادلی و تغییر که بر فراتر رفتن از انتظارات و ایجاد تحول در سازمان متمرکز است. در این بخش، خواننده تجربه کشف می کند که چگونه یک رهبر می تواند نه تنها عملکرد سازمان را بهبود بخشد، بلکه روحیه و تعهد کارکنان را نیز تقویت کند.
مدیریت تغییر
تغییر، تنها یک پدیده گذرا نیست؛ بلکه جزء لاینفک دنیای سازمان های امروزی است. این بخش از کتاب، خواننده را با چرایی نیاز به تغییر و اهمیت تعیین اهداف روشن برای آن آشنا می کند. فرآیند مدیریت تغییر، از آگاهی از نیاز به تغییر آغاز شده و از وضعیت انتقالی عبور می کند تا به نهادینه سازی وضعیت جدید برسد. یکی از چالش برانگیزترین جنبه های تغییر، مقاومت در برابر آن است. کتاب به تفصیل به بررسی دلایل فردی (مانند ترس از ناشناخته، عادت، یا عدم اطلاعات کافی) و دلایل سازمانی (مانند حفظ اختیارات، ثبات ساختاری، و فرهنگ سازمانی) مقاومت در برابر تغییر می پردازد. سپس، راهکارهای غلبه بر این مقاومت ها، از جمله آموزش، مشارکت، حمایت، مذاکره و ایجاد موافقت، به خواننده ارائه می شود. خواننده در این بخش، مهارت های لازم برای ایجاد تغییر موفق، بر اساس مدل هشت مرحله ای کوتر را نیز فرا می گیرد که شامل ایجاد احساس ضرورت، تشکیل ائتلاف نیرومند، ارائه ایده قابل پذیرش، و نهادینه کردن تغییر در فرهنگ سازمانی است. این بخش، به خواننده این تجربه را می دهد که چگونه می تواند نقش یک عامل تغییر موفق را در سازمان ایفا کند.
- ایجاد احساس ضرورت
- تشکیل ائتلافی نیرومند برای راهنمایی
- ارائه یک ایده قابل پذیرش
- گفتگو و بحث در مورد آن ایده
- فعالیت کارفرما و کارکنان بر روی آن ایده
- ایجاد پیروزی های کوتاه مدت
- ثبات دستاوردها و ایجاد تغییر اصلی
- نهادینه کردن تغییرات در فرهنگ سازمانی
ارتباطات در مدیریت
ارتباطات، رگ حیاتی هر سازمان است. این بخش از کتاب، به خواننده می آموزد که چگونه ارتباطات اثربخش را در محیط سازمانی برقرار کند. ابتدا، موانع مؤثر در برقراری ارتباط، مانند بدفهمی، فیلتر کردن اطلاعات، عدم اعتماد، و تفاوت های معنایی بررسی می شوند. سپس، اصول ارسال پیام قابل فهم و روشن، از جمله استفاده از زبان ساده، صراحت، همخوانی بین رفتار و پیام، و کسب بازخورد، تشریح می گردند. یکی از نکات برجسته این بخش، تأکید بر اهمیت گوش دادن فعال است؛ مهارتی که به مدیران کمک می کند تا پیام های دریافتی را به درستی درک کرده و به نیازهای واقعی کارکنان پاسخ دهند. همچنین، استفاده از پیام های غیرشفاهی (زبان بدن) و اهمیت سازگاری با گوناگونی فرهنگی و تفاوت های گفتاری، به تفصیل مورد بررسی قرار می گیرد. خواننده در این بخش، تجربه ای جامع از چگونگی بهبود جریان اطلاعات در سازمان و کاهش سوءتفاهم ها را کسب می کند، که به نوبه خود، به افزایش کارایی و رضایت کارکنان منجر می شود.
ارتباطات مؤثر نه تنها به معنای ارسال صحیح پیام است، بلکه به معنای اطمینان از درک صحیح آن توسط گیرنده، در یک بستر اعتماد و احترام متقابل است.
بخش چهارم: انگیزش و نظریه پردازان برجسته مدیریت
همان گونه که یک موتور بدون سوخت از کار می افتد، یک سازمان نیز بدون انگیزه کارکنان قادر به حرکت نخواهد بود. بخش چهارم کتاب «مدیریت و تئوری های آن» به یکی از عمیق ترین و حیاتی ترین ابعاد مدیریت، یعنی انگیزش، می پردازد و سپس با معرفی نظریه پردازان برجسته، به تکمیل بینش خواننده در حوزه تئوری های مدیریت کمک می کند. این بخش، خواننده را به سفری در اعماق ذهن انسان و مکانیزم های رفتار او در محیط کار می برد.
ایجاد انگیزه در کارکنان
انگیزش، نیروی محرکه ای است که افراد را به سوی دستیابی به اهداف سوق می دهد. این بخش از کتاب، اهمیت انگیزش را در محیط کار برجسته می کند و نشان می دهد که چگونه می توان با تدوین اهداف اثربخش، کارکنان را به حداکثر پتانسیل خود رساند. ویژگی های یک هدف اثربخش به دقت تشریح می شود: اهداف باید مشخص (Specific)، قابل اندازه گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، مرتبط (Relevant) و دارای زمان بندی مشخص (Time-bound) باشند (معروف به مدل SMART). با تدوین چنین اهدافی و ارائه بازخوردهای منظم، مدیران می توانند احساس موفقیت و پیشرفت را در کارکنان ایجاد کنند، که خود بزرگترین انگیزه است. خواننده درک می کند که انگیزش تنها به پاداش های مالی محدود نمی شود؛ بلکه شامل عوامل درونی مانند احساس خودکارآمدی، اهمیت کار، و فرصت های رشد نیز می شود. این بخش، تجربه ای عملی از چگونگی ایجاد محیطی پویا و انگیزشی را در سازمان به خواننده منتقل می کند.
نظریه پردازان مهم و تأثیرگذار
کتاب «مدیریت و تئوری های آن» با نگاهی دقیق به زندگی و آثار نظریه پردازان برجسته، تاریخچه فکری مدیریت را به شکلی زنده و پویا به تصویر می کشد. در این بخش، خواننده با اندیشه های کسانی آشنا می شود که سنگ بنای دانش مدیریتی امروز را نهادند:
آبراهام مازلو و تئوری سلسله مراتب نیازها
آبراهام مازلو، روانشناس انسان گرا، با تئوری سلسله مراتب نیازها، دیدگاه جدیدی به انگیزش انسانی ارائه داد. او نیازهای انسان را در پنج سطح (فیزیولوژیکی، امنیت، اجتماعی، احترام، و خودشکوفایی) طبقه بندی کرد و معتقد بود که افراد تنها پس از ارضای نیازهای سطوح پایین تر، به دنبال ارضای نیازهای سطوح بالاتر می روند. کتاب به تفصیل به مفهوم مدیریت در سلسله مراتب مازلو می پردازد و نشان می دهد که مدیران چگونه می توانند با شناسایی و ارضای نیازهای مختلف کارکنان، انگیزه آن ها را افزایش دهند. این تئوری، به خواننده بینشی عمیق در مورد پیچیدگی های روانشناختی کارکنان می دهد و اهمیت رویکردی جامع به انگیزش را برجسته می کند.
فردریک هرزبرگ و تئوری دو عاملی
فردریک هرزبرگ با تئوری دو عاملی خود (تئوری بهداشتی-انگیزشی)، تکمیل کننده دیدگاه مازلو بود. او عوامل مؤثر بر رضایت شغلی را به دو دسته تقسیم کرد: عوامل بهداشتی (مانند حقوق، شرایط کاری، روابط بین فردی) که عدم وجود آن ها باعث نارضایتی می شود اما وجودشان لزوماً رضایت بخش نیست؛ و عوامل انگیزشی (مانند موفقیت، شناسایی، مسئولیت، رشد) که وجود آن ها باعث رضایت و انگیزش می شود. خواننده در می یابد که مدیران باید نه تنها به عوامل بهداشتی برای جلوگیری از نارضایتی توجه کنند، بلکه با فراهم آوردن فرصت هایی برای رشد و مسئولیت پذیری، انگیزه واقعی را در کارکنان ایجاد نمایند.
چارلز هندی و آینده کار
چارلز هندی، فیلسوف و نظریه پرداز مدیریت، با نگاهی آینده نگرانه به تحولات کار و سازمان پرداخت. او مفاهیمی چون «سازمان کلوورلیف» (سازمان شبدر) و «سازمان بدون مرز» را مطرح کرد که بر انعطاف پذیری، شبکه ای شدن و اهمیت دانش و مهارت های فردی در عصر جدید تأکید داشتند. کتاب، خواننده را با دیدگاه های هندی در مورد تغییر ماهیت مشاغل، اهمیت یادگیری مستمر و لزوم تطبیق سازمان ها با تغییرات سریع آشنا می کند. این بخش، تجربه ای از نگاهی عمیق به آینده و چالش های پیش روی سازمان ها ارائه می دهد.
پیتر دراکر: پدر مدیریت نوین
پیتر دراکر، به درستی «پدر مدیریت نوین» لقب گرفته است. او نه تنها نظریه پرداز بود، بلکه مشاور و معلم بی نظیری برای مدیران بود. کتاب به تفصیل مفاهیم کلیدی او مانند «مدیریت بر مبنای هدف» (MBO) که پیش تر به آن اشاره شد، اهمیت «تمرکز بر مشتری»، «نوآوری» و «کارکنان دانش مدار» را بررسی می کند. دراکر معتقد بود که وظیفه اصلی مدیران، «ساختن آینده» است و سازمان ها باید پیوسته خود را با تغییرات تطبیق دهند. خواننده با اندیشه های دراکر، به اهمیت دیدگاه استراتژیک و مسئولیت های اجتماعی سازمان ها پی می برد.
روزابت کنتر و مدیریت تغییر
روزابت ماس کنتر، جامعه شناس و نظریه پرداز برجسته مدیریت، به طور خاص بر موضوع تغییر و نوآوری در سازمان ها تمرکز داشت. او بر این باور بود که تغییرات موفق، نیازمند فرهنگ سازمانی باز، توانمندسازی کارکنان و رهبری قوی است. کتاب، خواننده را با دیدگاه های کنتر در مورد اهمیت «فرایند توانمندسازی» و چگونگی غلبه بر مقاومت در برابر تغییر از طریق مشارکت و اعتماد آشنا می کند. کنتر تأکید داشت که نوآوری و تغییرات ریشه ای، تنها در سازمان هایی با ساختار انعطاف پذیر و فرهنگی پذیرای ریسک امکان پذیر است.
بررسی تکمیلی سیستم تیلور در مدیریت کار (مکتب هنری گنت و مکتب گیلبرت)
علاوه بر خود تیلور، کتاب به بررسی دقیق تر دو مکتب مهم دیگر که در راستای مدیریت علمی فعالیت کردند نیز می پردازد:
مکتب هنری گنت: گنت، از همکاران تیلور بود که بیشتر بر جنبه های انسانی کار و نقش انگیزه های غیرمالی تأکید داشت. او نمودارهای معروف گنت را برای برنامه ریزی و کنترل پروژه ها ابداع کرد که به خواننده تجربه بصری و عملی از مدیریت زمان در پروژه ها را می دهد.
مکتب گیلبرت: فرانک و لیلیان گیلبرت، زوجی بودند که بر مطالعه زمان و حرکت متمرکز بودند. آن ها با استفاده از فیلمبرداری و تحلیل دقیق حرکات کارگران، به دنبال حذف حرکات زائد و افزایش کارایی بودند. مفهوم ثربلیگ (Thberligs) که کوچک ترین عناصر کار را شناسایی می کند، از ابداعات آن ها بود. این بخش، عمق دیدگاه مهندسی به کار را به خواننده نشان می دهد.
نظریات هری بریورمن
هری بریورمن، مارکسیست و جامعه شناس برجسته، در کتاب «کار و سرمایه انحصاری»، به نقد تئوری های مدیریت علمی، به ویژه تیلوریسم، پرداخت. او معتقد بود که این تئوری ها، منجر به «تحقیر کار» (deskilling) و جدایی برنامه ریزی از اجرا می شوند و در نهایت به کنترل بیشتر سرمایه بر نیروی کار می انجامند. بریورمن استدلال کرد که مدیریت علمی، دانش و مهارت کارکنان را از آن ها سلب کرده و کار را به مجموعه ای از وظایف ساده و تکراری تبدیل می کند. این بخش از کتاب، خواننده را با دیدگاهی انتقادی نسبت به مکاتب اولیه مدیریت آشنا می سازد و به او فرصت می دهد تا به پیامدهای اجتماعی و انسانی نظریه های مدیریتی عمیق تر بیندیشد.
نتیجه گیری
کتاب «مدیریت و تئوری های آن» اثر ناصره مولانا، بیش از یک خلاصه یا مروری ساده بر تاریخ مدیریت است؛ این اثر، خواننده را در یک سفر فکری عمیق همراهی می کند و تجربه ای جامع از تکامل اندیشه های مدیریتی، از ریشه های کهن تا پیچیدگی های معاصر، ارائه می دهد. این کتاب به وضوح نشان می دهد که چگونه تئوری ها و مکاتب مختلف، هر یک در بستر زمان و نیازهای جامعه، به وجود آمده اند و چگونه با گذشت زمان، تکمیل، نقد و حتی دگرگون شده اند.
یکی از مهم ترین دستاوردهای این کتاب، ارائه بینشی کل نگر به خواننده است. از تیلوریسم که بر کارایی مکانیکی و استانداردسازی تأکید داشت تا مکتب روابط انسانی که به ابعاد روانشناختی و اجتماعی کارکنان پرداخت، و از برنامه ریزی و سازماندهی تا رهبری و مدیریت تغییر، تمامی فرایندهای بنیادین مدیریت با رویکردی تحلیلی بررسی شده اند. همچنین، آشنایی با نظریه پردازان برجسته ای چون مازلو، هرزبرگ، دراکر، هندی، کنتر و بریورمن، به خواننده این امکان را می دهد که با زوایای مختلف انگیزش، ساختار و پویایی سازمان ها آشنا شود.
ارزش افزوده اصلی این کتاب در جامعیت، تحلیل تاریخی و کاربردی بودن مفاهیم نهفته است. ناصره مولانا توانسته است مفاهیم بعضاً پیچیده تئوری های مدیریت را با زبانی شیوا و قابل فهم بیان کند، به گونه ای که هم برای دانشجویان و اساتید دانشگاهی مفید باشد و هم برای مدیران و کارآفرینانی که به دنبال بهبود عملکرد سازمان خود هستند. این کتاب، نه تنها به خواننده کمک می کند تا سیر تحول تفکر مدیریتی را درک کند، بلکه او را به ابزارهایی مجهز می سازد تا چالش های مدیریت نوین را با دیدگاهی آگاهانه و استراتژیک مدیریت کند. این یک تجربه یادگیری عمیق است که هر علاقه مند به حوزه مدیریت را به تفکر وامی دارد و او را به سوی درک بهتر دنیای پیچیده سازمان ها رهنمون می سازد.
پس از مرور این خلاصه، اگر احساس کردید که تشنه دانش بیشتری هستید و می خواهید به عمق بیشتری از این مباحث دست پیدا کنید، مطالعه کامل کتاب «مدیریت و تئوری های آن» به شما توصیه می شود. این اثر بی شک می تواند به عنوان یک منبع ارزشمند در کتابخانه شما جای گیرد و در هر گام از مسیر حرفه ای تان، به شما یاری رساند. تجربیات و دیدگاه های خود را از مطالعه این کتاب یا این خلاصه با ما و دیگر خوانندگان به اشتراک بگذارید.