نازنین ملایی هستم؛ یک جنگجوی لجباز!
مسیر زندگی دختر قایقران با یک لجبازی تغییر کرد و از او یک قهرمان ساخت؛ قهرمانی که توانسته است هم پای ثابت مدال آوری باشد و هم رویینگ ایران را در جهان سر زبانها بیندازد.
به گزارش کندوج، قایقرانی رویینگ ایران این روزها روی کاکُل نازنین ملایی میچرخد؛ دختری که در المپیک توکیو یازدهم شد و دست به تاریخ سازی زد و در مسابقات قهرمانی جهان ۲۰۲۲ نیز هشتم شد و نخستین رویینگ سوار ایران بود که به این نتیجه رسید.
ملایی از همان المپیک توکیو توانست نگاهها را بیشتر از گذشته به سمت خود جلب کند و اکنون تبدیل به ورزشکاری شده است که به هر مسابقه قدم میگذارد، بدون مدال بر نمیگردد. اکنون نیز بدون شک از امیدهای اصلی ایران برای گرفتن مدال طلای بازی های آسیایی ۲۰۲۲ هانگژو است.
ملایی جدا از رزومه موفقی که در ورزش حرفهای برای خودم رقم زده، به یک ورزشکار جسور هم معروف است. صراحت لهجهاش زبانزد است و برای هر آنچه که حقش میداند، بدون واهمه میجنگد.
دختر قایقران ایران مهمان خبرگزاری کندوج بود و ناگفته های جالبی را از زندگی ورزشیاش بازگو کرد. مهمترین نکته در مرور خاطرات گذشته ملایی، متنفر بودن او از آب و قایقرانی بود. روحیه جنگندگیاش باعث شد، سر یک لجبازی این نفرت را به موفقیت تبدیل کند. اکنون نیز با یک قایق و دو پارو علاوه بر اینکه نامش را در جهان مطرح کرده به سوپر قهرمان زندگی خودش نیز تبدیل شده است.
در ادامه گفتوگوی کندوج با نازنین ملایی را در ادامه می خوانید:
* ابتدا به سال های خیلی گذشته برگردیم. توضیح میدهید که چرا وارد قایقرانی شدید؟ چون رشته فراگیری نیست که خانوادهها بخواهند فرزندانشان را به قایقرانی بفرستند؟
به واسطه اینکه من در شهر انزلی بزرگ شدم، این رشته جلوی چشم خانواده ما بود. مادر من خیلی دوست داشت که من وارد قایقرانی شوم. به همین دلیل قبل از اینکه وارد قایقرانی شوم من را به کلاس شنا فرستاد. نکته جالب این است که من برعکس مادرم از آب و پارو زدن متنفر بودم و اصلا قایقرانی را دوست نداشتم. عاشق رشته های رزمی بودم. چون با دو برادر بزرگ شده بودم، روحیه خشنی داشتم. همان موقع هم یک مربی فرانسوی در مدارس تست استعدادیابی میگرفت و من انتخاب شدم. مادرم هم اشتیاق زیادی بر این داشت و کاملا ناخواسته کارم را در قایقرانی شروع کردم.
پدرم مخالف این بود که من از خانه و خانواده دور شوم و من به واسطه لجبازی و کلکل رفتم که وارد تیم ملی شوم.
*حالا چرا رویینگ؟
آن موقع ۱۴ ساله بودم و رویینگ حدودا یک سال بود که در ایران شروع به کار کرده بود. مربی فرانسوی را آورده بودند تا استعدادها را شناسایی کند. در مدارس افراد قد بلند با دست های کشیده را انتخاب میکردند. من این شاخصها را داشتم و از طرفی بحث هوازی هم مهم بود و در تستهای دوومیدانی هم اول شدم. در نهایت انتخاب شدم.
*چه زمانی به قایقرانی علاقه پیدا کردید؟
به جرات میتوانم بگویم زمانی به قایقرانی علاقهمند شدم که به من گفتند نمیتوانم در این رشته موفق شوم. من اهل کلکل و لجبازی هستم و هر کاری که به من بگویند نمی توانم انجام دهم، حتی اگر از آن بدم بیاید حتما این کار را انجام میدهم. تازه وارد آب شده بودم. راننده قایق موتوری با مربی هیات سر تمرین آمدند. چون از آب وحشت داشتم، رنگ صورتم پریده بود. راننده قایق موتوری کاملا به حالت تمسخر آمیز به مربی هیات گفت نفر آخر یعنی من را از آب بیرون بیاورند چون رنگ و رویم پریده و باعث میشوم که همه چپ کنند. حرفش برای من خیلی گران تمام شد. جلسه بعد که سر تمرین رفتم، به صورت کاملا غیرقابل منتظره همه حرکات را درست انجام دادم چون دوست نداشتم که آن حرف را دوباره بشنوم.
*در مورد ورودتان به تیم ملی و اولین مدالی هم که گرفتید صحبت میکنید؟
وقتی در سن جوانان بودم، به مسابقات قهرمانی کشور و المپیاد کشوری رفتیم. یادم می آید که توانستیم با خیلی از نفرات تیم ملی بزرگسالان رقابت کنیم و حتی برخی از آنها را هم بگیریم. مسابقات تست انتخابی هم بود و باعث شد که ما انتخاب شویم و وارد اردوی تیم ملی شویم. البته میتوانم بگویم ورودم به تیم ملی هم با کلکل بود. پدر من مخالف این بود که من وارد قایقرانی و تیم ملی شوم. من تک دختر خانه و خانواده بودم. پدرم مخالف این بود که من از خانه و خانواده دور شوم. به من میگفت آخرش قرار است چه کار کنی و من هم میگفتم میخواهم به تیم ملی بروم.
اوایل باور نداشت که شاید من بتوانم قایقرانی را ادامه بدهم. چون برادرانم یک رشته ورزشی را شروع کرده بودند اما تا انتهای آن نرفتند. این الگوی بد در ذهن پدر من ایجاد شده بود که من هم میخواهم بعدا قایقرانی را رها کنم و تنها وقت و انرژی صرف کنم. من به واسطه لجبازی و کلکل رفتم که وارد تیم ملی شوم. وقتی به تیم ملی دعوت شدم، پدرم متوجه شد که من واقعا هدف دارم.
*اولین مدالی که گرفتید واکنش پدرتان چه بود؟
میتوانم بگویم خیلی خوشحال شد و از آن موقع به بعد من را بیشتر حمایت کرد. چون متوجه شد که من سفت و محکم به هدفم و کارم چسبیدهام.
هدف اصلی من المپیک ۲۰۲۸ لسآنجلس است و قطعا برای بهترین نتیجه تاریخی که قایقرانی ندیده و شاید هم نخواهد دید، تلاش میکنم.
*چه کسانی روی شما تاثیرگذار بودند که استعدادتان در رویینگ شکوفا شد؟
همه کسانی که من را دوست نداشتند، از آنها ممنونم! کسانی که دوست نداشتند موفقیت و پیشرفتم را ببینند و منتظر شکستم بودند تا خودشان خوشحال شوند، بیشتر از همه به من انگیزه می دادند. از آن آدمها تشکر میکنم و همیشه دوست دارم تعدادشان بیشتر شود. هرچقدر تعداد آنها بیشتر شود به نسبت موفقیت من هم بیشتر میشود.
*این افراد که راجع به آنها صحبت میکنید در زندگی ورزشی شما بودند یا زندگی شخصی؟
هم در زندگی ورزشی من بودند و هم در زندگی شخصی. میخواستند من را نادیده بگیرند که مثلا فرد خاصی نیستم یا کار خاصی نکردهام. من با کار و عمل سعی کردم ثابت کنم که چه کسی هستم.
*کدام مربی از لحاظ فنی روی شما بیشترین تاثیر را گذاشت تا در حال حاضر نفر اول تیم ملی قایقرانی رویینگ ایران باشید؟
به طور قطع میتوانم بگویم افشین فرزام. ۱۱ سال است که با آقای فرزام کار میکنم و او به من مستقل شدن، روی پای خودم ایستادن و اینکه چگونه برای اهدافم بجنگم را یاد داد. بخشی از کار مربیان است که تمرینات حرفهای بدهد و بخشی دیگر این است که چگونه رفتار ورزشی و هدفمند بودن را به ورزشکار یاد دهد. اکثر ورزشکاران ما دنبال حاشیه هستند. آنها دنبال این هستند که ببینند هم تیمی یا رقیبشان چه کار میکند. دنبال این نیستند که ببینم خودشان چه کار می کنند. برای رقابت با خودشان نمیجنگند و این باعث میشود که تا یک زمانی پیشرفت کنند و سپس پسرفت کنند. دلیل اصلی موفقیت من این بوده است که آقای فرزام در تمام این ۱۱ سال به من یاد داده که هر سال باید بهتر از سال قبل باشم و از خودم جلو بزنم نه یکی دیگر.
*از چه زمانی این پیشرفت برای خود شما سرعت بیشتری پیدا کرد؟
از زمانی که خودم و تواناییهایم را باور کردم. سال ۲۰۱۶ تستگیری قبل از مسابقات کسب سهمیه المپیک ریو بود و من همان نازنین قدیمی با همان باورهای قدیمی بودم. در تمرینات اول بودم اما در تستگیری چون خودم را باور نداشتم باختم. آقای فرزام خواست که یک تست دیگری گرفته شود اما من خودم انصراف دادم چون به این نتیجه رسیدم که اگر اشتباهی می کنی همان لحظه اشتباهت را بپذیر و منتظر این نباش که راه یا مسیری باز شود تا بتوانی اشتباهات را جبران کنی. آن روز اعتراف کردم که اشتباه کردم و سعی کردم که این اشتباهم را خودم جبران کنم. المپیک ریو در مرداد بود و حدود یک ماه بعد از آن در شهریور من اولین مدال طلای قهرمانی آسیایی خودم را گرفتم. بین این که باور کنید اشتباه کردید و آن را جبران کنید فاصله زیادی وجود ندارد.
* اینکه خودتان را باور کردید باعث شد که دیگر روند صعودی داشته باشید؟
بله، دقیقا همینطور است. باید خودت را باور داشته باشی. خیلی از ورزشکاران خودشان را باور دارند اما این در ظاهر است و در ضمیر ناخودآگاه رقیبشان برایشان بزرگتر است و آن فرد برایشان الگو است اما برای من همیشه الگوی زندگیام خودم هستم. خودم میخواهم کسی باشم که در آینده برای دیگران الگو میشود.
*آنچه مشخص است برای آینده برنامهریزی مشخصی دارید؟
قطعا، هدف اصلی من المپیک ۲۰۲۸ لسآنجلس است. اگر عمری باشد و شرایطش پیش بیاید و حضور داشته باشم، قطعا برای بهترین نتیجه تاریخی که قایقرانی ندیده و شاید هم نخواهد دید، تلاش میکنم. امیدوارم بتوانم به آن برسم.
* در المپیک توکیو و قهرمانی جهان تاریخسازی کردید. چه چیزی باعث شده، این انگیزه در شما زنده باشد که هنوز المپیک پاریس نیامده برای المپیک لسآنجلس برنامه ریزی میکنید؟ شاید برخی جای شما بودند، به همین نتایج قانع میشدند؟
شاید به این خاطر است که من به کم قانع نیستم. در رشته خود ما گرفتن مدال المپیک سخت و دور از تصور است. شاید چون خیلیها باور ندارند که میتوان مدال المپیک گرفت، فکر میکنند دیگر بالاتر از این نمیشود نتیجه گرفت اما من هم همچنان میگویم که چرا نشود، شاید بشود. معتقدم نباید در مورد چیزی که هنوز تلاشی برای آن نشده است، پیشبینی کرد. تلاش کن نتیجهاش را ببین شاید شد.
قبل از المپیک توکیو یک مقدار از حواشی و حرفهای پیش آمده، ناراحت شده بودم و به نظرم اصلا خوشایند نبود.*چرا رویینگ ایران به شرایطی رسیده که دخترانش قویتر از پسران هستند؟
بخاطر این است که پیشینه دختران به افشین فرزام برمیگردد. آقای فرزام سالهای زیادی هدایت تیم دختران را برعهده داشت. پایه قوی رویینگ بانوان را ساخت و خود من، مهسا جاور و خیلی نفرات دیگر حاصل همان هستیم. این پایه قوی باعث شد روند رشد صعودی باشد و اعتماد به نفس ورزشکاران خانم بیشتر شود. قبل از آن ورزشکاران خانم به مسابقات میرفتند آخر یا یکی مانده به آخر میشدند اما وقتی افشین فرزام سرمربیگری تیم زنان را بر عهده گرفت، دختران با مدال برمیگشتند. این خودش انرژی مثبت میدهد. ورزشکار حتی مسابقهی سخت هم داشته باشد، می گوید هم تیمیهایم سال گذشته مدال گرفتند پس قطعا من هم میتوانم مدال بگیرم.
*با توجه به امکاناتی که حریفان دارد و شما از آن محروم هستید، به نظر می رسد نتایجی که تا الان هم گرفتید، شاهکاربوده است؟
در همین مسابقات جایزه بزرگ روسیه، میتوانم بگویم، در مقابل امکاناتی که کشوری مثل روسیه داشت و الان هم در شرایط بحرانی است، واقعا مات و مبهوت مانده بودیم.تعداد قایقها و امکاناتی که آنها فقط برای کشور خودشان داشتند، برای برگزاری مسابقات کافی بود و لازم نبود کمپانیهای اجاره قایق از کشورهای دیگر بیایند. امکانات ما در مقابل امکانات آنها صفر بود و ما حتی برای برگزاری مسابقات داخلی خود نیز با کمبود قایق و امکانات روبرو هستیم.
*اگر امکانات کشورهای دیگر را داشتید الان کجای قایقرانی جهان بودید؟
اگر آن امکانات برای ما فراهم شود، دو تا بخش دارد.یک بخش به این برمیگردد که مثل الان سطح بندی نمیکنیم که هر ورزشکار در هر سطح چه امکاناتی باید داشته باشد. به قول معروف شایستهسالاری. ممکن است به یک ورزشکار امکانات خیلی زیاد بدهند و آن ورزشکار جو زده شود و به جای اینکه پیشرفت کند، حتی پسرفت کند. اما همان امکانات را اگر به ورزشکاری که به این درک رسیده باشد که برای چه چیزی به اردوی تیم ملی آمده و اهدافش مشخص است و دنبال وقت گذراندن نیست، ممکن است سه برابر هم پیشرفت کند چون قدر آن امکانات و نحوه استفاده از آنها را می داند.
به نظر من اگر این امکانات را فراهم کنند و بخشبندی شده در اختیار هر ورزشکار قرار دهند، باعث می شود که ورزشکار خیلی بیشتر پیشرفت کند. حتی ورزشکار مبتدی انگیزه میگیرد که به آن ورزشکار سطح بالاتر برسد تا آن امکانات را به دست آورد.
در المپیک توکیو جلیقه یخ کمترین امکاناتی بود که بیان کردم که از داشتنش محرومیم.*شما برای آیندهی دور خود برنامهریزی دارید حالا در مورد آینده نزدیک که بازیهای آسیایی و المپیک پاریس است، صحبت میکنید؟
قبل از بازیهای آسیایی اگر شرایط فراهم شود، کاپ جهانی سوییس را در پیش داریم و بعد از آن باید از بازیهای آسیایی هانگژو شرکت کنیم. کشور چین شرایط خیلی بدی را فراهم کرده است و مادههای تخصصی که میدانست ما یا خیلی از کشورهای دیگر میتوانیم در آن نتایج خوب بگیریم را حذف کرده است مانند تک نفره سبک وزن. این باعث شد که ما مجبور شویم تمرکزمان را روی مادههایی بگذاریم که در بازیهای آسیایی حضور دارند مانند دو نفره سبک وزن و سنگین وزن و چهار نفره.
امیدوارم بتوانیم در این ماده ها نتایج خیلی درخشانی بگیریم. من در هر دو دوره قبل بازیهای آسیایی مدال نقره و برنز دارم و در بازیهای آسیایی هانگژو برای مدال طلا می روم. تقریبا هفت ماه بعد از بازیهای آسیایی هم مسابقات کسب سهمیه المپیک پاریس را داریم و من قطعا تلاش میکنم که در المپیک پاریس حضور داشته باشم. هدف بعدی من المپیک لس آنجلس است و میخواهم در این دو المپیک حضور داشته باشم.
*به المپیک توکیو برگردیم. شما و بهمن نصیری همزمان سهمیه المپیک گرفتید و طبق قوانین یک نفر از شما می توانست به المپیک برود. نصیری انصراف داد اما برخی صحبتها مطرح شد که شما را ناراحت کرد چون حس کردید انگار سهمیه به شما پیشکش شده است؟
ما در اردوی الیگودرز برای حضور در مسابقات کسب سهمیه المپیک بودیم که متوجه شدیم این قانون وجود دارد که اگر دو قایق از یک کشور همزمان مدال نقره گرفتند، تنها یکی از آنها میتواند سهمیه بگیرد. بر همین اساس آقای فرزام تقریبا یک هفته قبل از اعزام به مسابقات کسب سهمیه المپیک توکیو با فدراسیون صحبت کرد که باید برای این مسئله راهکاری پیدا کند. فدراسیون هم مصوبه ای را تصویب کرد مبنی بر اینکه اگر دو قایق همزمان دو مدال نقره بگیرند مجبور می شوند یکی از آنها را به المپیک اعزام کند. براین اساس قایقی که فاصلهاش با نفر بعد از خودش بیشتر باشد اعزام می شود. طبق مصوبه من باید انتخاب میشدم اما در این بین برخی حرفها، حواشی و کشمکش هایی به وجود آمد و ماجرا به این سمت رفت که بهمن نصیری از حق خودش گذشته است و حق نازنین نبوده که به المپیک برود. من در تمام مصاحبهها گفتم که هر دو نفر ما برابر بودیم و اینکه یکی از ما مجبور است به المپیک برود هم قانون فدراسیون جهانی است و فدراسیون هم برای انتخاب آن یک نفر مصوبه گذاشته است و ما نمیتوانیم اکنون به این مصوبه ایراد بگیریم یا بگوییم که فلانی ضعیف و آن یکی قوی بوده است. من یک مقدار از این حواشی و حرفها ناراحت شده بودم و به نظرم اصلا خوشایند نبود. همان موقع هم گفتم ما هم تیمی هستیم و نباید یکدیگر را زیر سوال ببریم.
*آن زمان تلاش کردید زودتر حواشی جمع شود تا تمرکزتان را روی المپیک بگذارید؟
دقیقا همینطور است چون نزدیک المپیک بود اما حواشی که به وجود آمد خوب بود. چون باعث شد، نتایجی که در المپیک دیدید را به دست آورم و به همه ثابت کنم، کسی که انتخاب شد تا به المپیک برود، شایسته بود.
خیلی از مواقع میگویند خانم ملایی همیشه صدایش درمی آید و من خوشحالم که صدایم در می آید.*در المپیک مسئله دیگری پیش آمد و وقتی امکانات کشورهای دیگر از جمله داشتن جلیقه یخ را دیدید و در موردش صحبت کردید، حاشیه ساز شد. چرا این مسئله به مذاق مسئولان ورزش ایران خوش نیامد؟
جلیقه یخ کمترین امکاناتی بود که من بیان کردم. دوست داشتم به جای اینکه به این نکته توجه کنند که چرا نازنین ملایی گفته است جلیقه یخ نداریم، به امکاناتی که نداشتیم توجه میکردند. ۱۶ سال است که من در تیم ملی هستم و میگوییم پیست استاندارد نداریم و هنوز هم این مسئله وجود دارد. قطعا در المپیک ما به این موضوع(نداشتن پیست استاندارد) باختیم. من در هزار متر اول با قهرمان المپیک رقابت میکردم اما در هزار متر دوم نمیدانستم باید چه کار کنم چون پیست ۲۰۰۰ متر در ایران نداریم. کاش به آن دقت می کردند تا به این موضوع که گفتم جلیقه یخ ۲۰۰ دلاری نداریم.
*آن زمان گفتند که میخواهند برای شما جلیقه یخ تهیه کنند. بالاخره به دستتان رسید؟
خیر، گفتند که تهیه کردیم و میخواهیم از روی آن چند مدل بزنیم اما الان حدود دو سال از المپیک گذشته است اما هنوز مدلی از آن نزدند و چیزی هم به دست من نرسیده است.
*نمی توان سفارش داد که به دست تیم ملی برسد؟
تنها جایی که میشود این جلیقه ها را سفارش داد، استرالیا و نیوزلند است و باید از طریق سایت آمازون سفارش دهیم. باید زمانی باشد که یک مدت طولانی در یک هتل یا یک کشوری حضور داریم مثلا اردو باشیم و آن را سفارش دهیم تا در همان بازه زمانی که در آن کشور هستیم، به دست ما برسد. در همه مسابقات هم لازم نیست که از این جلیقه های یخ استفاده کنیم و بیشتر در کشورهایی استفاده می شود که هوای شرجی و گرم دارند. زمانی که ما در المپیک توکیو بودیم هوا بیشتر گرم و شرجی بود و این جلیقه یخ باعث میشد که بدن ریکاوری شود و از آفتاب زدگی هم جلوگیری می کرد. این تکنولوژی را در المپیک توکیو دیدیم. البته در مسابقات قهرمانی جهان که قبل از المپیک توکیو بود، از این جلیقه یخ ها استفاده کرده بودند. ما در آن قهرمانی جهان شرکت نکردیم و از طریق عکس ها متوجه شدیم که چنین تکنولوژی آمده است و کشور ها دارند از آن استفاده میکنند. به هر حال کشورها هر سال در حال پیشرفت هستند و از روشهای جدیدتری استفاده میکنند تا بتواند به ورزشکاران کمک بیشتری کنند.
سه ماه از تیم ملی کنار گذاشته شدم و حتی خوابگاه به من نمیدادند و آن زمان برخی ها از جمله آقای داورزنی من را حمایت کردند.* یکی از حُسنهایی که شما دارید، این است که مطالبهگر هستید و برای کوچکترین حقتان بدون ترس با شجاعت صحبت میکنید. تا الان نخواستهاند مانع این رفتار شما شوند؟
خیلی از مواقع میگویند خانم ملایی همیشه صدایش درمی آید (باخنده) و من خوشحالم که صدایم در میآید. تقریبا تا سال ۲۰۱۷ که یک مربی رومانیایی به ایران آمد، بلاهایی سر من آمد و حتی از اردوی تیم ملی خط خوردم، آدم ساکتی بودم و اصلا برای چیزهایی که حقم بود نمیجنگیدم. از آن سال که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم، فهمیدم تا برای چیزی نجنگی آن را به دست نمیآوری. خوشحالم که جنگیدم و فهمیدم که نباید ترس داشته باشم. ترس داشتن باعث ایجاد محدودیت میشود. خیلی از بچههای ما آن سال ترس از دست دادن مدال بازیهای آسیایی جاکارتا را داشتند و مقابل آن چیزی که اتفاق میافتاد ایستادگی نکردند و ضررش را هم دیدند. بعد از آمدن این مربی رومانیایی خیلی از آنها افت کردند. درخواست دادم با آقای فرزام کار کنم و از اردوی تیم ملی خط خوردم. سه ماه با هزینه شخصی و با محدودترین امکانات تمرین کردم. آخرش آن چیزی را که میخواستم را بدست آوردم و فهمیدم که اگر آنجا میترسیدم و با همان مربی رومانیایی کار میکردم مثل بقیه این اتفاق برای من نمی افتاد. نترسیدم و با خودم گفتم آخرش این است که مدال را از دست میدهم اما پای چیزی که میدانم حقم است، میایستم.
*آن سال درگیر چه مسائلی شدید؟
زمان ریاست ناخدا امینی، فردی وارد فدراسیون شد که نمیدانم مخالف من بود یا آقای فرزام و یک مربی رومانیایی به اسم جیوگانیک را آورد. البته اولین باری که من وارد تیم ملی شدم، این مربی هم حضور داشت و من با مدل تمرینات و رفتارش با ورزشکاران آشنا بودم و اصلا این نوع رفتار با ورزشکاران را نمی پسندیدم. آن سال گفتم که نمیخواهم با این مربی تمرین کنم چون سال ۲۰۱۶ اولین طلای قایقرانی را با آقای فرزام گرفتم و در حال پیشرفت بودم. من که تازه خودم را شناخته و باور کرده بودم، اصلا تمایلی نداشتم با یک مربی جدید تمرین کنم. مربی که اصلا سیستم بدنی من را نمیشناخت.
دلیل اصلی اینکه در بازی های آسیایی جاکارتا مدال طلا نگرفتم این بود که به خود مغرور شده بودم و از طرفی مسئولیت طلا گردن روی دوش من افتاده بود.به فدراسیون اعلام کردم که میخواهم با مربی خودم کار کنم و متقابلا فدراسیون مقاومت کرد و مربی رومانیایی هم اعلام کرد که چرا این ورزشکار بر خلاف بقیه رفتار میکند و باید از اردوی تیم ملی خط بخورد. این مسئله باعث شد من که نفر اول تیم ملی بودم، حدود سه ماه از تیم ملی کنار گذاشته شوم و حتی خوابگاه به من نمیدادند. هیات استان گیلان هماهنگ کرد و برای برگزاری اردو به میانه رفتم. مادرم در این اردو کنار ما بود و برای ما غذا پخت و پدرم وسایل و تجهیزات مختلف را خریداری کرد. بعد از سه ماه که باید تستگیری تیم ملی برای مسابقات تایلند انجام میشد، مربی رومانیایی جا زد و گفت نمیخواهد من تست بدهم. به واسطه دوستانی که در وزارت ورزش داشتیم، به فدراسیون اجبار شد که من یا باید تست بدهم یا به مسابقات بروم تا نتایج آنجا مشخص شود. جا دارد از آن دوستان تشکر کنم چون خیلی من را حمایت کردند و یکی از آن افراد هم آقای داورزنی بود.
مربی رومانیایی اجازه دادن تست را به من نداد و من به مسابقات اعزام شدم و توانستم دومین مدال طلای خود را به دست آورم. وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک کاملا در جریان همه اتفاقات بودند و وقتی من از مسابقات تایلند برگشتم، برخی رفتارهای ناشایستی از آن مربی رومانیایی دیدند، به همین خاطر عذرش را خواستند و دوباره ما با آقای فرزام کار کردیم و تا امسال رو به پیشرفت بودهایم.
*آقای فرزام با وجود نداشتن امکانات چه کار می کند که شما رو به پیشرفت هستید؟
به نظر من اینکه ورزشکار مربیاش را باور داشته باشد، مهمترین نکته است. ممکن است یک مربی خفنترین تمرینات را هم بدهد اما ورزشکار نتیجه نگیرد اما یک مربی دیگر معمولیترین تمرینات را بدهد و ورزشکار با همان تمرینات معمولی به نتیجه برسد. این خیلی مهم است ورزشکار به مربیاش اعتقاد داشته باشد. به گونهای که حتی اگر در تمرینات خیلی خسته هم شده باشی اما به این نتیجه برسی که باید به مربی اعتماد کنی و بدانی که برای این مرحله از خستگی هم یک برنامه جدید دارد. به مربی اعتماد داشته باشی و او هم برنامه خوب و به روز داشته باشد برای هر دو طرف دو سر برد است.
*از چه زمانی رقیبان شما دیگر در مسابقات جدیتر به شما نگاه می کردند؟
از سومین مدال طلایی که در قهرمانی آسیا گرفتم. من یک رقیب هنگکنگی داشتم که سرخط مسابقه برای رقابت با من می آمد. زمانی که دومین طلای آسیا را گرفتم از مسابقات انفرادی قهرمانی آسیا انصراف داد و در قایق دو نفره نشست. درچهارمین حضورم در قهرمانی آسیا هم از تیم ملی هنگکنگ خارج شد. دیگر متوجه شدم وقتی به قهرمانی آسیا می روم، من را می شناسند. برای بازیهای آسیایی جاکارتا هم بیشتر شناخته شدم چون در آنجا بر سر یک اشتباه و گیر کردن پارویم مدال نقره گرفتم. من در بازیهای آسیایی جاکارتا با قهرمان جهان از چین رقابت کردم و تا ۲۰۰ متر آخر او را گرفته بودم و این اتفاق در سایت فدراسیون جهانی و سایت های خارجی بازتاب زیادی داشت. چینیها هم باور نمیکردند که من دارم قهرمان جهان آنها را میگیرم. حتی مسابقه من تمام شد به من خبر دادند زمان مسابقه، چینیها به سمت مانیتور هجوم برده بودند تا ببینید این چه کسی است که قهرمانی جهان آنها را گرفته است. از آنجا نگاه ها تغییر کرد اما بعد از المپیک دیگر تمام نگاهها به سمت قایقرانی ایران آمد.
در مسابقات مسکو چهار دقیقه مانده به آغاز رقابت، قایقم چپ کرد و با بدن خیس و کبود سر خط حاضر شدم.*در بازی های آسیایی چه چیزی باعث شد پاروی شما گیر کند؟
من هنوز هم میگویم در بازیهای آسیایی جاکارتا ۱۰۰درصد مدال طلا میگرفتم. چون رکورد زمانی که یک روز قبل از مسابقه فینال ثبت کرده بودم آن هم با ۷۰ تا ۸۰ درصد فشار، خیلی بهتر از رکورد زمانی قایقران چینی در فینال بود. آقای فرزام تمام مدت ناراحت این بود که اگر من رکوردهای تمرینیام را تکرار میکردم، میتوانستم مدال طلا بگیرم. در مسابقه فینال، خودم نبودم و یک نازنین دیگر بود. دلیل اصلی این بود که به خود مغرور شده بودم چون در اردوی چین، روزی سه تا چهار مرتبه بهترین رکوردهای زمانی را ثبت میکردم و انگار این کار برای من بسیار عادی شده بود. از طرفی فدراسیون، وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک روی طلای صددرصد من حساب کرده بودند و مسئولیت گرفتن یک طلا روی دوش من افتاده بود. همچنین اینکه به خودم مغرور شدم باعث شد که سر خط مسابقه پاروی من عمودی داخل آب نرود و کاملا افقی بچرخد. تقریبا ۴۰ تا ۵۰ متر از مسابقه جا ماندم. یادم میآید که استرس گرفته بودم و میترسیدم مدال را از دست داده باشم. از این رو فشار چند برابری وارد کردم تا بتوانم همه رقیبانم را رد کنم. اگر با برنامهریزی بهتری پیش میرفتم و انرژیام را نگه میداشتم، میتوانستم ۲۰۰ متر آخر با قایقران چینی رقابت کنم اما من انرژی مضاعفی گذاشته بودم و در ۲۰۰ متر آخر دیگر جانی برایم نمانده بود.
*به نظر می رسد الان چنین شرایطی باشد خیلی باتجربهتر عمل میکنید؟
خیلی زیاد. در همین مسابقات مسکو اتفاقی افتاد که برای اولین بار مطرح می کنم. در یک روز سرد و بارانی مسابقه مقدماتی تک نفره من بود و نفرات اول و دوم به فینال میرفتند. چهار دقیقه مانده به مسابقه، موقع گرم کردن در آب چپ کردم و هیچ قایق موتوری و کسی نبود که به من کمک کند. شاید اگر ورزشکاران دیگر بودند یا خودم همان نازنین قدیم بودم، در آن شرایط مسابقات را از دست میدادم اما من در عرض چهار دقیقه توانستم دوباره خودم را وارد قایق کنم و سر خط استارت قرار بگیرم. تمام بدنم کبود شده بود و با لباسهای کاملا خیس سر خط مسابقه رفتم و اول شدم. آقای فرزام فقط به من گفت:” از آب بیرون بیای کشتمت!” چون انتظار نداشت که من در چنین شرایطی قرار بگیرم. آن لحظه متوجه شدم که تجربه بینقش نیست. اگر تجربههای قدیم را نداشتم شاید مسابقه را رها میکردم اما با کمک آن تجربهها موفق شدم خودم را سر خط استارت برسانم. یادم میآید که در آن لحظات فقط در داخل آب ساعتم را نگاه می کردم که چقدر دیگر زمان دارم تا بتوانم به مسابقه برسم.
*بابت چه چیزی به خود افتخار میکنید؟
بابت کوتاه نیامدن و جنگیدنم. فیلمی دیدم که دیالوگ جالبی داشت. نزدیک هزار توپ کوچک را از یک ارتفاعی پرتاب کردند و یک لیوان نیز پایین گذاشته بودند.یک توپ هم وارد لیوان نشد و در واکنش به این فیلم نوشته شده بود، وقتی خودمان و زندگیمان را دست فرصتها می سپاریم که آیا موفق میشویم یا نه. حرفی که من به بچه ها میزنم این است که شانس به دست آوردنی است. به میزان تلاشی که میکنی و میجنگی شانس هم برای تو اتفاق میافتد. شانس مثل یک چوب جادو نیست که بالای سر یک نفر بگیرند و بگویند از این به بعد تو خوش شانس هستی و هر کجا بروی فقط اتفاقات خوب برایت میافتد. همه چیز به ذهنیت برمیگردد اگر ذهن آدم مثبت باشد اتفاقات مثبتی رخ میدهد. خیلیها میگویند که من خواستم اما نشد اما به نظرم باید نگاه کند ببیند کجا در گوشهای از ضمیر ناخودآگاهاش گفته است که نمیخواهم یا نمیتوانم.
*مشخص است که از لحاظ ذهنی خیلی روی خودتان کار میکنید؟
تقریبا بله، چون باور دارم انسان به هر چیزی که میخواهد می تواند برسد و ذهن همه چیز زندگی ما را کنترل میکند.
*کدام بخش از زندگی ورزشی برای شما شیرینتر بوده است؟
مسابقات قهرمانی آسیا ۲۰۲۱ تایلند بود که برای اولین بار در سه ماده شرکت کردم. خودم استرس داشتم چون برای اولین بار بود که میخواستم در تک نفره سنگین وزن مدال آسیایی بگیرم و قرار بود در دو نفره سنگین وزن با خانم جاور رقابت کنم. خیلی از افراد کشورهای دیگر از من میپرسیدند که قرار است در چه مادههایی شرکت کنم و وقتی به آنها میگفتم در سه ماده رقابت میکنم، متعجب میشدند و میگفتند رقابت من دیدنی است. من به آنها گفتم که در هر سه ماده با مدال طلا برمیگردم و وقتی که در هر سه ماده طلا گرفتم، خیلی خوشحال شدند و برایم دست زدند. قیافه بانمکی که آنها موقع مدال طلا گرفتن من داشتند برایم خیلی جذاب و خاطره انگیز بود.
در نوجوانی دوست داشتم سوپر قهرمان باشم و در المپیک توکیو به رویای نوجوانیام رسیدم.* از کدام بخش از زندگی ورزشی، خاطره تلخی دارید؟
بازیهای آسیایی جاکارتا. هیچ عکسی از من در بازیهای جاکارتا پیدا نمیکنید که لبخند زده باشم. همیشه اتفاق بازیهای آسیایی جاکارتا جلوی چشمم است. خیلی مواقع شده سر مسابقات که هستم اتفاق بازیهای آسیایی جاکارتا جلوی چشمم میآید و هیچ موقع از ذهنم پاک نمیشود. چون طلایی بود که سر اشتباهات خودم از دست دادم و بابت آن چهار سال صبر کردم که خیلی سخت بوده است.
*اینکه قایق یک نفره سبک وزن را از بازیهای آسیایی هانگژو حذف کرند هم میتواند برای شما اتفاق بدی باشد؟
بله اما کاری نمیتوان کرد چون زندگی پر از چالش است. قطعا یکی از ورزشکاران شاخص چینی در قایق دو نفره سبک وزن حضور پیدا میکند و آنجا به خدمتش میرسم. ( باخنده)
*نازنین ملایی اوقات فراغت خود را چگونه می گذراند؟
با دوستانش در رستوران. خیلی شکمو و عاشق غذا هستم. از این رو کافه و رستوران رفتن را خیلی دوست دارم، وقت آزاد که پیدا کنم، با دوستانم در کافه رستوران هستم و غذاهای جدیدی کشف میکنیم.
*فرصت میکنید که خیلی در کنار خانواده یا دوستان باشید؟
بیشتر می توانم در کنار دوستانم در تهران باشم اما خانوادهام شهرستان است و خیلی نمیتوان آنها را دید. شاید در سال خیلی کم بتوانیم خانواده را ببینیم.
دختران ما به جای اینکه خودشان دنبال پیشرفت و استقلال فردی باشند، دنبال این هستند که یک نفر با اسب سفید بیاید و این امکانات را برایشان فراهم کند.*بعد از این همه سال توانستهاید با دوری از خانواده کنار بیایید؟
بله گاهی اوقات مادرم به من میگوید که سنگدل هستم (با خنده). سعی میکنم با واقعیتها کنار بیایم و میپذیرم که اگر به دنبال اهداف هستیم ممکن است برخی مسائل محدودیت ایجاد کند و باید این محدودیتها را کنار بگذاریم. برادر من برنامهها و اهدافی داشت که به خاطر دلبستگی به خانواده دنبال آنها نرفت. البته بعدا هم پشیمان شد که چرا دنبال اهدافش نرفت. من هم وقتی این شرایط را دیدم، ترجیح میدهم که به دنبال اهدافم بروم تا بعدا پشیمان نشوم. ما به زندگی آمدهایم تا به یک ورژن خیلی خفن و عالی از خودمان برسیم و بعد برویم. این زمان محدود است و ترجیح میدهم که از این زمان استفاده لازم را ببرم.
*چقدر شبیه رویای نوجوانی خودتان هستید؟
خیلی، ۱۰۰درصد. در رویای نوجوانی من قایقرانی نبود اما من عاشق معروف بودن و سوپر قهرمان شدن، بودم. عملکردم در المپیک توکیو خیلی بازتاب داشت. مربیان و ورزشکاران آمریکا هر روز که من میخواستم برای تمرین به داخل آب بروم، برای من آرزوی موفقیت میکردند. روز آخر که مسابقه ام تمام شد، وقتی داشتم پارو هایم را جمع میکردم، مربی آمریکا من را دید، با صدای بلند گفت:” سوپر هیرو”. همان لحظه انگار تمام خاطرات من مرور شد و یادم آمد در نوجوانی میخواستم “سوپر قهرمان” شوم. به خودم گفتم من الان در جایی هستم که همه دنیا دارند من را میبینند و به چیزی که در دوران کودکی میخواستم، رسیدم. به نظرم مهم نیست که از چه راهی به اهدافت میرسی مهم رسیدن به اهداف است. یک نفر از راه درس خواندن، یک نفر از راه کارمندی یا یک نفر از راه خوانندگی به اهدافش میرسد.
محدودیتها را کمتر کنیم، باعث می شود هزارتا نازنین ملایی دیگر داشته باشیم و خیلی بهتر از این است که هزار دختر در قلیان سراها داشته باشیم.*یک روزی در ورزش ایران مسئولیت داشته باشید کدام یک از مشکلات ورزشکاران را حل کنید؟
ورزش بانوان دیده شود؛ چیزی که ما نداریم. باید ورزش بانوان دیده و مشکلاتشان حل شود. الان نظرات خیلی از مردان هم تغییر کرده و معتقدند زن هم باید کار کند و مستقل شود. این مستقل شدن باید از پایه و اساس باشد تا وقتی یک بچه تلویزیون را روشن میکند و یک فرد مستقل معروف و خوب را میبیند، تصمیم بگیرد که مانند آن فرد شود. البته منظورم تنها ورزش نیست و در هر صنفی میتواند این اتفاق رخ دهد.
این الگو در کشور ما ساخته شود خیلی خوب است. خیلی از دختران ما پتانسیلهایی دارند که از وجودشان اطلاعی ندارند و همین مسئله باعث شده به جای اینکه خودشان دنبال پیشرفت و استقلال فردی باشند و اگر ماشین یا خونه خوب میخواهند خودشان به دست بیاورند، دنبال این هستند که یک نفر با اسب سفید بیاید و این امکانات را برایشان فراهم کند. این قشنگ است که هر کسی خودش برای اهدافش بجنگد به جای اینکه منتظر باشد یکی دیگر بیاید تا اهداف او را بسازد. وقتی یک نفر بیاید و اهداف شما را بسازد یک روزی هم که برود تمام آن اهداف خراب میشود. خودت اهدافت را بسازی، وقتی او رفت در را پشت سرش میبندی و هیچ چیزی خراب نمیشود.
*فکر میکنید چه محدودیتهایی در ورزش بانوان وجود دارد که باید رفع شود؟
مسابقات لیگ زمینهای شد که ورزش بانوان دیده شود اما به نظرم باید این دیده شدن را بیشتر کنیم. گاهی اوقات این محدودیتهایی که داریم به نظر من باعث میشود که به خودی بزنیم. در المپیک توکیو مسابقه من به صورت رسمی از تلویزیون پخش شد اما اکثر مسابقات برون مرزی ما به خاطر محدودیت هایی که وجود دارد پخش نمی شود. در واقع یک سری محدودیت ها باعث می شود که همه چیز به سمت و سوی دیگر برود اگر ما محدودیتها را کمتر و زمینهای فراهم کنیم که ورزش بانوان دیده شود، باعث می شود که هزارتا نازنین ملایی دیگر داشته باشیم و خیلی بهتر از این است که هزار تا دختر در قلیان سراها داشته داشته باشیم که بی هدف در کشور می چرخند و نمیدانند چه چیزی میخواهند. ما باید آنها را آموزش دهیم.
بعد از المپیک توکیو روابط عمومی فدراسیون به من گفت که تلفن فدراسیون دارد می ترکد و خانوادهها به دنبال این هستند که ببینند چگونه میتوانند فرزندانشان را در قایقرانی ثبت نام کنند. جالب این است که حتی یکی از دوستانم نیز به من اطلاع داد که برادرزادهاش من را دوست دارد و خیلی دلش میخواهد که با من تمرین کند تا انگیزه بگیرد. این نشان دادن ورزش بانوان باعث ترغیب بچهها میشود.
اگر به جایی برسم قطعا میخواهم به یک سری از این ورزشکارها کمک کنم، کسانی که واقعا استعداد دارند اما توانایی مالی ندارند.*خط قرمز نازنین ملایی چه چیزی است؟
دروغ. نمیدانم از داشتن هوش بالااست یا تجربه اما خیلی راحت متوجه میشوم که یک فردی راست میگوید یا دروغ. از اینکه یک نفر به روی من نگاه کند، دروغ بگوید و من را احمق فرض کند واقعا ناراحت میشوم. وقتی متوجه میشوم که فرد دروغ میگوید بارها شده سعی میکنم سوالهایی بپرسم که اجازه دهم این فرد راستش را بگوید تا من آن موضوع را فراموش کنم اما وقتی میبینم که آن فرد روی دروغ گفتن خود پافشاری میکند، من هم او را حالا در هر مسیری از زندگیام باشد، حذف میکنم.
*زمانی که چالشی دارید یا شکست خوردهاید چگونه خودتان را آرام میکند؟
اوایل ترک اردو می کردم. بعد دوستان و مسئولان تماس می گرفتند که برگردم حالا چیزی نشده است. اما بعدا در موردش فکر میکردم که کجا کم کاری و کوتاهی کردهام. تمام تلاشم را میکردم که برگردم به آن مسئله و آن را جبران کنم.
*در آستانه بازی های آسیایی و کسب سهمیه المپیک هستید و دوست دارید چه اتفاقی در قایقرانی بیفتد که حس کنید این رشته دارد دیده میشود؟
چیزی که مسئولان میتوانند به ما کمک کنند و قولش هم دادهاند و امیدوارم انجام شود این است که ما بتوانیم در پیست استاندارد تمرین کنیم. ورزشکار چهار سال برای بازیهای آسیایی زحمت میکشد خود من قرار است برای چهارمین دوره در بازیهای آسیایی شرکت کنم و ۱۶ سال برایش زحمت کشیده ام، قطعا دوست دارم که مدال طلا بگیرم اما زمانی از خودم مطمئن میشوم که اکثر امکاناتی که نیاز دارم را در اختیار داشته باشم در غیر اینصورت همیشه استرس دارم که رقیبم در شرایط استاندارد تمرین کرده است و مبادا در مسابقه، بعد از هزار متر جا بمانم.
این مسائل وقتی در مسابقات بزرگ شرکت میکنید، روی ذهن تاثیر میگذارد. به نظرم تنها چیزی که میتوانند برای همه ورزشکاران رویینگ فراهم کنند این است، در پیست استاندارد تمرین کنند. حتی ما درخواست اردوی برومرزی در همان کشور چین را هم دادهایم تا در شرایط آب و هوایی چین تمرین کنیم. همچنین از کمپانی که قرار است قایق اجاره کنیم بخواهیم قایق ها را برای ما بیاورند تا با آنها تمرین کنیم و بعد با همان قایق ها در مسابقات شرکت کنیم. فکر میکنم کمترین کاری است که میتوانند مسئولان برای ما انجام دهند وقتی این کار را انجام دهند میتوانند صدای من ورزشکار را هم ببندند. به گونهای که اگر من الان ادعای طلا دارم و بعد در بازیهای آسیایی مدال نقره گرفتم، دیگر نمی گویم که اگر این امکانات را در اختیار ما گذاشته بودند، الان میتوانستم مدال طلا بگیرم.
*کسانی بودهاند که صدای شما را شنیده باشند؟
بله به همان اندازه که برخیها من را اذیت کردند افرادی هم بودند که صدایم را شنیدهاند. شاید خیلیها به من میگویند که چرا از ایران نمیروی اما من در ایران ماندهام به خاطر این است، خیلی از مسئولان هم صدای من را میشنوند و این انگیزه را به من می دهند. کسانی هستند که من را دوست دارند و صدایم را میشنوند بنابراین به خاطر آنها هم که شده میمانم و میجنگم.
*مهمترین آرزو برای خودتان؟
رسیدن به تمام پله های موفقیتی که در ذهنم دارم.
*این پله های موفقیت، در زندگی ورزشی شما است؟
هم در زندگی ورزشی من است و هم در زندگی شخصی. در زندگی ورزشی دوست دارم که مدال المپیک بگیرم. در زندگی شخصی دوست دارم زندگی موفقی بسازم و به درجه ای برسم که بتوانم به خیلی ها که مشکلاتی دارند، کمک کنم. قایقرانی درآمد مالی ندارد و اگر حمایت خانواده یا اسپانسر نباشد، بعد از یک مدت مجبوری کنار بگذاری و به همین دلیل است که خیلی از ورزشکاران ما بعد از مدتی مجبور میشوند که ورزش حرفهای را کنار بگذارند. خیلی ها هستند که میتوانند پیشرفت کنند اما به خاطر مشکلات مالی نمیتوانند.
ما مجبوریم خیلی از مکمل ها را تهیه کنیم و هزینه فیزیوتراپ خوب را بدهیم. من قبل از مسابقات کسب سهمیه المپیک توکیو آسیبدیدگی از ناحیه کمر داشتم که حتی نمیتوانستم روی صندلی بنشینم. اگر پیش فیزیوتراپی که خودم پیدا کردم نمیرفتم، بعد از المپیک هم مشکلم برطرف نمی شد. اما بعد از مدت ۱۰ روز توانستم به تمرینات برگردم و برای کسب سهمیه المپیک آماده شوم. ماساژور و خیلی مواردی که ورزشکار نیاز دارد هزینه بر است. اگر خانواده از لحاظ مالی حمایت نکند مجبور میشوی کنار بگذاری. مخصوصا در مردان بیشتر است. فرض کنید یک پسر ۲۵ ساله با خانوادهاش تماس بگیرد و بگوید برایش پول واریز کنند، جلوه قشنگی ندارد. خیلی از ورزشکاران ما شغل درست و حسابی هم ندارند. اگر به جایی برسم قطعا میخواهم به یک سری از این ورزشکارها کمک کنم. کسانی که واقعا استعداد دارند.
*آرزوی نازنین ملایی برای قایقرانی؟
روزی برسد که مدال آوری در آن آنقدر زیاد شده باشد که مانند برخی رشتهها که بر روی مدال المپیک آن حساب میکنند، روی مدال المپیک قایقرانی هم حساب شود.
انتهای پیام