گرد مولر؛ افسانۀ وفادار بایرنمونیخ
یکی از ویژگی های “بمب افکن” احترام غیرمعمول وی به داوران بود و گویی هرگز اخطاری دریافت نکرده و الگو شده است.
به گزارش کندوج عصر ایران وی نوشت: “قوی ترین بازیکن تاریخ بایرن مونیخ و یکی از به یاد ماندنی ترین اسطوره های فوتبال آلمان درگذشت: گرد مولر.” او که گفت: “بعد از همسرم ، اولین عشق من بایرن است و عشق را نمی توان پشت سر گذاشت” و بنابراین او در بایرن ماند و ماند و ماند و ماند و تبدیل به یک اسطوره شد.
اهمیت کار او زمانی بیشتر می شود که بدانیم او از کدام تیمها پیشنهادات بیشتری داشت: رئال مادرید ، یوونتوس ، اینتر و در خود آلمان ، شالکه ، که در آن زمان ثروتمند بود.
کلمه “اسطوره” در طول این سالها آنقدر بارها تکرار شده است که شاید عادلانه نباشد که آن را “گرهارد مولر” بنامیم ، اما او یکی از بازیکنان نسل طلایی آلمان بود که نه قبلاً و نه تکرار شده بود. (آنها فقط این تیم را با برزیل در دهه هفتاد مقایسه می کنند که گفته می شود از مریخ آمده است.) تیم طلایی با بازیکنان زیر: سپ مایر ، گرد مولر ، برتی فاگز ، پل برایتنر ، ولفگانگ آمرات ، گونتر نتزر ، اولی هوینس ، دژابوفسکی و البته فرانتس بکن بائر. این همان تیمی بود که با درخشش یوهان کرایف با گل مولر هلند یا لاله های نارنجی را شکست داد.
برای ما ایرانیان ، گردمولار به دلیل دیگری آشنا است. در سال 1351 ، بایرن مونیخ برای “پاس” به تهران آمد و اولین بازی خود را مقابل تیم ملی ایران انجام داد و در ورزشگاه 100000 نفری 6-3 شکست خورد! بله ، آنها شکست خوردند و دو گل از هر سه گل توسط گرد مولر به ثمر رسید و البته آنها گفتند ما دیشب به تهران آمده بودیم و دیر خوابیده بودیم و فردای آن روز نباید برای ما بازی می کردند.
بازی بعدی بایرن مونیخ و میزبان آنها – پاس – در امجدیا برگزار شد اما این بار با وجود استراحت خوب نتوانستند برنده شوند و بازی برابر یک مساوی بود. این گل توسط مهدی مناجاتی به ثمر رسید. مارک آنقدر زیباست که اگر این یک بازی دوستانه نبود و رسمی بود ، بدون شک هدف سال خواهد بود. کدام بازیکن بایرن مونیخ گل تساوی را به ثمر رساند؟ بله ، گرد مولر.
مدافع یارکوب گردملر در هر دو بازی (ملی و پاس) مجید حلوا بود که اگر مولر در دو بازی بیش از سه گل به ثمر می رساند تسلیم می شد.
در مجموع ، گرد مولر در طول دوران بازی خود تقریباً 700 گل در طول سالها به ثمر رساند و مشخص بود که او هر توپی را که در محوطه جریمه به دست می آورد ، به ثمر می رساند.
اگرچه او در سال 1966 در تیم آلمان بود و در فینال به انگلیس باخت ، اما از 1968 دوست خود را ثابت کرد و در سال 1974 گل دوم و قهرمانی آلمان را به ثمر رساند. اما معروف ترین گل دور مولر در فینال نبود. زیرا گل در “یک چهارم نهایی” جام جهانی 1970 داستان متفاوتی دارد.
وقتی مدافعان انگلیس دو امتیاز عقب ماندند و آلمانها با گلهای اووه زیلر و بکن باوئر به گل برگشتند ، مولر وقت اضافی گرفت و یک گل آکروباتیک به ثمر رساند که روی جلد مجلات ورزشی ظاهر شد و تیتر اول برنامه های فوتبال شد. این سومین گل گرد مولر برای حذف انگلیس بود. در جام جهانی 1970 ، او با 10 گل بهترین گلزن شد. زیرا او برای همه تیم ها به جز در جدول رده بندی گلزنی کرد. به مراکش ، بلغارستان ، پرو ، انگلستان و ایتالیا. با این حال ، شگفت انگیز است که او هرگز مرد سال نشد. با این حال ، او یک بار در سال 1970 توپ طلا و دو کفش طلای اروپایی را از آن خود کرد.
ویژگی دیگر او احترام باورنکردنی به داور بود و بنابراین او هرگز اخطار نگرفت و الگو شد.
او با یادآوری مجلات قدیمی در مورد اولین قهرمانی آلمان در سال 1954 به یاد می آورد: “من هشت ساله بودم که هلموت ران قهرمان شد و آنقدر از صندلی لهستانی پریدم که پایه و اساس آن شکست.” (صندلی های لهستانی ، که در ایران نیز محبوب هستند و هنوز هم سبک و طراحی منظمی دارد ، به دلیل دوام و طول عمر معروف هستند.) پایه و اساس صندلی لهستانی شکسته شد ، اما من می دانستم که چقدر دوست دارم گل بزنم و چشمهایم را باز کردم و گلزن را دیدم. “من متولد شدم و” بمب افکن ملی “نام گرفتم.
با این حال ، این مهمتر است: “ایران خانه دوم من است. چرا؟ “شب تهران!”
در ابتدا گفته می شد که او در پاسخ به این که پیشنهاد عشقم را ترک نمی کنم ، این پیشنهاد را به تیم های دیگر رد کرد ، اما می توان تصور کرد که این به دلیل جوانی و پیشنهادات خوب بایرن بوده است. در پایان دوران بازیگری خود ، در سال 1978 ، در اوج حمله آلمان – حزب فیشر – او با 25 میلیون دلار با یک تیم بزرگسال بازی می کرد – که در آن زمان در فوتبال شگفت انگیز بود – به کاسموس نیویورک دعوت شد و او پاسخ داد: من عشقم را ترک نمی کنم! (کندوج: البته یک سال بعد ، او با هم تیمی بزرگش ، فرانتس بکن باوئر ، به فوتبال آمریکا رفت ، اما او مانند او به نیویورک نرفت ، بلکه به فلوریدا رفت تا دو سال با مهاجمان فورت لادردیل بازی کند. )
چنین بازیکنی به یاد ماندنی و به یاد ماندنی ، اما او سالهای پایانی عمر خود را به بیماری آلزایمر مبتلا کرد و تمام شکوه و جلال در ذهن و حافظه او یکی یکی از بین رفت ، تا اینکه سرانجام نام او در رسانه ها بازگشت و خاطرات را قلقلک داد. دنیا بسته شد
این بار خبری از هدف و درخشش قهرمانانه او نبود ، بلکه خبر مرگ او بود. “مرگ گرد مولر ، که در بین اولین های دنیای فوتبال جایگاه دائمی دارد.
انتهای پیام