روح احمدرضا احمدی را تماشا کنید!
پسرک در دل مردی زندگی میکند که سنش چندین برابر اوست و مرد چشمان و لبخند شیطنتآمیزش را از او به یادگار گرفته است. پسرک شعر میگفت و مینوشت و بعد از مدتی هم کمی نقاشی کشید.
برای نخستین نمایشگاه نقاشیاش ـ «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» ـ نوشته بود: «کشیدن آبرنگها، نه از تفنن بود و نه از دلخوشی بود. آنها در روزهای انهدام کامل روحی که مرا تسخیر کرده بود انجام شد. روزهای افسردگی که مدام زمین از زیر پاهایم میگریخت و سقف آسمان آنقدر پایین آمده بود که مرا به خفهگی میبرد. ابتدا با هراس شروع کردم.
دوست من، «ابولفضل همتی اهویی» مرا دلداری میداد و مرا به آتلیهاش میبرد. شاگردان جوانش با چهرههای زندگی ساز، مرا به نقاشی امیدوار کردند. هراسم از نقاشی مرا به یاد کتاب اولم «طرح» انداخت که مسعود کیمیایی مرا از فراموشی خودم درآورد. روزهای چهارشنبه به آتلیه دوستم «همتی» میرفتم و او با حوصله، آب رنگها را تماشا میکرد. دیگر در آن روزهای فراموشی خودم، زندگیام صیقل خورده بود و شفاف شده بود. اگر چه میدانستم زمین ناهموار و ساعت رحلت نزدیک است. چون میدانستم باطریای که در قلبم جای گرفته است قطب نمای من است، پس آب رنگها با آموزگاری دوستم تولد یافتند و روزهایم آرام آرام دلپذیر شدند.
این آب رنگها را عکس برگردان روزهای انهدام روح و جسم من بدانید.
تو هرچه برای ادامهی زندگی دلایل محکم بیاوری، مرگ، کور است و کر است اما جا پای عاشقان در برف ماندنیست و آب نمیشود.
احمدرضا احمدی
بهار ۱۳۹۷ ـ تهران»
به گزارش کندوج، «احمدرضا احمدی» مرد بزرگ شعر و نویسندگی، پایهگذار و موسس موج شعر نو و پیشگام در ادبیات سورئالیسم در ادبیات کودک شناخته میشود. بزرگمردی که با پسرکی در قلبش زندگی میکند و حالا چند روزیست در بخش مراقبتهای ویژه بستری است؛ به تعبیر دخترش، «جای خالیاش، جای خالی یک مرد ۸۲ ساله نیست. و انگار پسرکی ۵ ساله، در خانه حضور ندارد …»
او متولد ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان است. چند روز دیگر ۸۳ ساله میشود. از آثار احمدرضا احمدی در حوزه شعر میتوان به «دفترهای واپسین»، «دفترهای سالخوردگی»، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» و «روزی برای تو خواهم گفت» و از آثار او در حوزه کودک و نوجوان میتوان به «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود»، «دخترک ماهی تنهایی» و «مزرعه گلهای آفتابگردان» اشاره کرد.
در این زمینه بخوانید:
پری زنگنه: از لحظهلحظه حضور احمدرضا احمدی آموختم
اما احمدی در سالهای گذشته دستهایش را که دهه ها آغشته به جوهر کلمات بود، به رنگ هم آغشته کرد و آن چیزهایی را که میخواست بگوید گاهی با رنگ گفت. او پیشتر هم در پاسخ به درخواستی برای ملاقات و مصاحبه درباره آثارش، به خبرنگار کندوج گفته بود: «هرچه میخواستم بگویم را در تابلوهایم گفتهام.»
راه دنیای هنر تجسمی و برگزاری نمایشگاه را فرار از افسردگی پیش پای او گذاشت و احمدی با «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» که اشتراکی هم نام با یکی از کتب شعرش دارد، قدم اول را برداشت؛ هرچند برگزاری این نمایشگاه از سوی او، با برخی انتقادات هم همراه بود؛ بخشی از این انتقادات البته معمول و به حضور چهرههای سایر حوزههای هنری در حوزه هنر تجسمی باز میگشت.
این مسیر برای او اما تنها به برگزاری یک نمایشگاه ختم نشد و او دومین نمایشگاه انفرادی خود را نیز با عنوان «لکهای از عمر بر دیوار بود» برگزار کرد.
فرزندش درباره دومین نمایشگاه انفرادیاش، با عنوان «لکهای از عمر بر دیوار بود» نوشته بود که نقاشیهای او شبیه به شعرهایش است. محو و بارانی.
نوشته بود، نقاشیهای او تصویری از روحش است. گویی شعرهایش نقاشی شده. بعد از نمایشگاه اولش، «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود» کشیدن نقاشی دغدغه هرروزهاش شده بود. در ذهنش به اثری که قرار است خلق شود فکر نمیکرد و تصمیم قبلی نمیگرفت، همچون شعرش که بی هیچ قرار قبلی بر کاغذ جاری شد. «آنچه جالب است شکل گرفتن مجموعههایی است که برای خلقشان تصمیمی از پیش نداشته اما وقتی چند کار که معمولا در یک دوره کار شدهاند در کنار هم قرار میگیرند بدل به مجموعهای میشوند. او درباره نقاشیهایش تنها یک جمله میگوید: بیخبر از نتیجه…»
نخستین نمایشگاه انفرادی نقاشیهای احمدی با عنوان «هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود»، اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ در گالری «کاما» برگزار شد. همچنین او در نمایشگاههای گروهی ۹۷+ (اسفندماه ۱۳۹۷- گالری افرند)، دو از هزاران (آبان ماه ۱۳۹۸- گالری الهی)، گلگشت (آذرماه ۱۳۹۸- گالری سروناز) و کلکسیونر ۵ (بهمن ماه ۱۳۹۸- گالری آرتیبیشن) شرکت کرد. دومین نمایشگاه انفرادی نقاشیهای او نیز «لکهای از عمر بر دیوار بود» که شهریور ۱۴۰۱ در گالری «اُ» برگزار شد.
انتهای پیام