این «زوج ناجور» چه میگویند
محمدحسین پیوندی در اولین تجربه کارگردانیاش، سراغ متنی از «نیل سایمون» رفته است؛ نمایشنامهنویسی که کارهای طنزش در ایران پرطرفدار است و متنهای بسیاری از او بارها اجرا شدهاند. او فارغالتحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش است و این کار را از دوم خرداد روی صحنه آورده است. با او در باره این نمایش صحبت کردیم:
اولین تجربه کارگردانی تان چطور بود؟
تجربه اول همیشه سخت است. ولی وقتی میبینم که تماشاگر با کار ارتباط برقرار میکند، همه چیز لذتبخش میشود. این نمایش را قرار بود مهرماه سال گذشته بعد از جشنواره عروسکی با تیم دیگری کار کنیم، ولی با توجه به شرایط جامعه و این که تئاترشهر و دیگر تئاترها هم وضعیت پایداری نداشتند، مدام به تأخیر افتاد. آخرین بار قرار شد آذر ماه پارسال کار را اجرا کنیم که باز هم وضعیت سیاسی و اجتماعی مناسب نبود. همان زمان قرار برای اجرا در خرداد امسال گذاشته شد.
چرا متن نیل سایمون را انتخاب کردید؟
این متن نیل سایمون برای اولین بار است که در ایران اجرا میشود و پیش از این اجرا نشده است. وقتی با حسین کشفی که از بازیگران کار و دراماتورژ آن است، صحبت کردم، این متن را به من پیشنهاد داد. نسخه دستنویسی بود که آقای شهرام زرگر، مترجم متن، آن را در اختیار حسین کشفی گذاشته بود. متن اصلی سه ساعت و نیم نمایش بود. برای این که از حوصله تماشاگر خارج نشود، آن را به ۷۵ دقیقه کاهش دادیم. طوری هم این کار را کردیم که شاکله اصلی نمایش از بین نرود. اصلا خود حسین کشفی اول قرار بود آن را کار کند، که ترجیح داد به عنوان بازیگر و دراماتورژ در کار حضور داشته باشد.
در بروشور کار نوشته شده که مسئله اصلی نمایش در باره خانواده است. ولی بیشتر به نظر میرسد در باره نیاز انسانها به یک ارتباط خوب و خانه امن است. از طرفی اسکار را داریم که در انتها دو باره همسرش برمیگردد و از آن طرف فیلیکس با نقل مکان به آپارتمان طبقه بالا و پیش دو خواهری که در آن ساکن هستند، خوشحال است. قبلش هم از این که با اسکار همخانه بود، خوشحال بود. چون خانه و پناهگاه داشت. شاید مفهوم خانه مهمتر است.
من و حسین کشفی متن را تغییر دادیم. در متن اصلی همسر اسکار برنمیگردد. ورق بازیهای هفتگی هم ادامه دارد و فیلیکس پیش خواهران طبق بالا میرود. تغییری که در نمایش میبینید برای این بود که میخواستیم آن را با فضای ایران تطبیق دهیم. میخواستیم بگوییم هر اتفاقی هم بیفتد آدمها دلشان برای خانواده شان تنگ میشود و برایشان مهم است. حتی صحنهای هست که بچه اسکار تلفنی با او صحبت میکند و او میگوید ماهی بچه مرده است. اما ما در آخر نمایش اسکار را میبینیم که یک تنگ ماهی را روی میز میگذارد. یعنی خواسته بچهاش برایش مهم بوده و ماهی دیگری برایش خریده است.
از تمیزی خانه هم خوشش آمده و علی رغم این که قبلا از فیلیکس شکایت میکرد که چرا خانه را مرتب میکند، خودش خانه را برای آمدن همسرش تمیز میکند.
این صحنه هم در متن اصلی نیست؟
نه. این را هم خودمان اضافه کردیم. برای این که بگوییم خانواده برایمان مهم است. حتی زمانی میخواستیم نشان دهیم فیلیکس هم پیش خانواده اش برمیگردد که دیگر این کار را نکردیم.
بازیها عموما روان هستند. اما بعضی از بازیگران بازیهای غلو شدهای دارند. ضمن این که در همان بازیگرانی هم که بازی روانی دارند، گاهی غلوهای بیش از اندازه میبینیم.
خبرگزاری صبا هم که با من صحبت میکرد، میگفت اسکار زمانی که دو خانم همسایه به خانه اش میآیند، بیش از اندازه واکنش دارد. ولی واقعیت این است که به نظرم آن رفتار طبیعی است. در عین حال سعی بر این است که شخصیتها واقعی و عادی باشند. نمیخواستیم سمت کار طنز و این که به زور تماشاگر را بخندانیم برویم. هر کدام از شخصیتها زندگی خودشان را دارند و هفتگی یک بار در خانه اسکار برای بازی جمع میشوند. میخواهند از مشکلات کناره بگیرند و فقط بازی کنند. حتی شخصیت پلیس از خرید برای خانه اش صحبت میکند یا شخصیت دیگری باز از بیرون رفتن با همسرش میگوید.
کمیدر باره طراحی صحنه صحبت کنیم. چطور به این صحنه واقعگرایانه رسیدید؟
میخواستیم کمی زندگی در صحنه جریان داشته باشد. در دو سال گذشته کسی در تئاترشهر با دکور به این شکل کار نکرده است. من میخواستم صحنه برای تماشاگر نزدیک به فضای زندگی و خانهاش باشد و خانه را تصور کند. با خانم اسماعیلزاده، طراح صحنه کار، صحبت کردیم و به این طرح رسیدیم و با وجود دو اجرایی بودن سالن و سختی نصب کردن و جمع کردن هر روزه دکور این کار را کردیم.
استقبلا مخاطب تا الان چطور بوده؟
ما ۱۵ اجرا داشتیم که ۱۰ از آنها از قبل پیش فروش شده بود. فکر میکنم دلیش هم طنز بودن کار و بازی خوب بازیگران و دکور است و همینطور به این دلیل که این متن برای اولین بار در ایران اجرا شده است. میخواستیم کار را تمدید کنیم که به دلیل برخورد با جشنواره عروسکی و ماه محرم این اتفاق نیفتاد.