شهیدی که ۴ دهه پیش خانوادهاش را برای آزادی فلسطین آماده میکرد
کندوج/سمنان سردار «شهید مرتضی شادلو» از شهدای جهاد سازندگی دفاعمقدس بود که در آن زمان میخواست خانوادهاش را برای آزادی فلسطین آماده کند.
سردار شهید مرتضی شادلو فرماندهی از گروههای جهادی بود که در جنگ تحمیلی حضوری پررنگ داشت و در دفاع مقدس جبهههای نبرد شاهد عملیات مهندسی گروهی جهادی بود که حاج مرتضی آنها را فرماندهی میکرد.
زندگی و سبک و سیاق شهدا تماشایی است، شهدا گنجینههایی ارزشمند هستند و باید برای یافتن مسیر درست، راه آنها را رفت.
معصومه شادلو، خواهر سردار شهید مرتضی شادلو در همین ارتباط گفت: مرتضی در عملیات آزادسازی سوسنگرد، طریقالمقدس، الیبیتالمقدس، فتحالمبین، والفجر ۲، والفجر ۴ و خیبر حضور مستقیم و فعالی داشت. آنطور که دوستانش میگویند، بسیار شجاع و نترس بود.
وی ادامه داد: جواد امامی یکی از همرزمان برادرم میگفت، من و حاجی همراه خانواده در یک خانه بهمدت شش ماه در سردشت زندگی کردیم. خانهای بسیار کوچک و از لحاظ ایمنی بسیار خطرناک بود، زیرا در آن منطقه بیشتر ساعتهای شبانهروز درگیری مسلحانه وجود داشت و گلوله خمپاره و تیربار بسیار به اطراف خانهمان اصابت میکرد.
او افزود: من به حاجی گفتم بهتر است با این وضع، خانواده را به تهران یا ارومیه منتقل کنیم. حاجی در جواب گفت «بگذار عادت کنند. فردا که بخواهیم برویم و فلسطین را آزاد کنیم، باید خانواده را به لبنان ببریم. آن وقت دیگر خانواده به این وضع عادت کردهاند و مشکلی نداریم».
خواهر شهید شادلو گفت: همرزمانش تعریف میکردند حاجی با آنکه فرمانده منطقه بود، زمانی که شب رزمندگان برای استراحت در خواب بودند، با وجود خطرهایی که در منطقه وجود داشت، یک کامیونی از کالای درخواستی رزمندگان را میآورد و به تنهایی بارها را خالی میکرد. وقتی رزمندگان برای نماز صبح از خواب بیدار میشدند، به او میگفتند چرا ما را بیدار نکردید تا کمکتان کنیم.
به گزارش روابط عمومی جهاد کشاورزی استان سمنان، او با بیان اینکه سردار شهید شادلو به بسیج و لباس بسیجی خود افتخار میکرد، گفت: برادرم سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. مادر زنش کت و شلوار شیکی برایش خریده بود، اما هرچه مادر و پدر عروس گفتند لباس دامادی را تنت کن و سر سفره عقد بنشین، شهید قبول نکرد و با همان لباس بسیجی که تمیز و شیک بود، عقد کرد و به لباس بسیجیاش هم افتخار میکرد.
به گزارش خبرنگار کندوج، مرتضی شادلو فرزند حاج علی در سال ۱۳۳۸ در روستای محمدآباد شهرستان گرمسار دیده به جهان گشود. در کنار تحصیل کار هم میکرد. در نوجوانی استادکار کاشیکار شد.
شهید شادلو پس از آغاز جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۰ به عضویت جهاد سازندگی گرمسار درآمد و داوطلبانه برای شرکت مستقیم در جبهه به مناطق عملیاتی جنوب شتافت. ابتدا به ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی رفت و بهعنوان راننده آمبولانس و سپس راننده لودر در واحد مهندسی ستاد پشتیبانی مناطق جنگی جنوب به خدمت مشغول شد.
او در عملیات آزادسازی سوسنگرد، همچنین طریق القدس و فتح المبین، حضوری مستقیم و فعال داشت. به سبب شهامت، ایثارگری و لیاقتی که از خود نشان داد، در عملیات برونمرزی مسلم بن عقیل مسؤولیت یکی از محورهای عملیات به او سپرده شد.
در پاییز ۱۳۶۱ همراه جهادگران ستاد پشتیبانی استان سمنان برای تشکیل ستاد پشتیبانی حمزه، سیدالشهدا (ع) در مناطق عملیاتی شمال غرب کردستان و آذربایجان غربی عازم آنجا شد. این گروه پس از جابهجایی، در اولین فرصت با توجه به شرایط سخت زمستانی و وجود برف و یخبندان، به احداث دژ و جادهای بین صائین دژ و بوکان پرداخت. به سبب تواناییها و مدیریت کامل، مسؤولیت پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی استان سمنان در صائین دژ به او واگذار شد.
شادلو با توجه به مسؤولیت سنگینی که در آن منطقه داشت، فرماندهی گروه ضربت ستاد پشتیبانی حمزه، سیدالشهدا(ع) را نیز برعهده گرفت. وی با آغاز عملیات پیروزمندانه خیبر در اسفند ماه ۱۳۶۲ بهعنوان مسؤول اولین گروه مهندسی ـ پشتیبانی جنگ به جزایر مجنون وارد شد و در شرایطی سخت به رفع پاتکهای ارتش بعثی عراق و احداث جاده ۱۴ کیلومتری سیدالشهدا (ع) از سمت جزیره پرداخت. او در یکی از بمبارانهای شیمیایی هواییماهای عراق مجروح شد و مدتی در بیمارستان اهواز بستری بود؛ اما دوباره به محل خدمتش در صائین دژ بازگشت.
این سردار شهید گرمساری پس از پایان فعالیتهای پشتیبانی جنگ استان سمنان در صائین دژ به منطقۀ مرزی سردشت منتقل شد. حاج مرتضی شادلو ۲۲ بهمنماه ۱۳۶۳ در سردشت براثر انفجار مین هنگام پاکسازی منطقه به فیض شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در روستای محمدآباد گرمسار به خاک سپرده شد.
مهندس زنگنه، وزیر وقت جهاد سازندگی، در مراسم تشییع پیکر این سردار رشید اسلام گفت: «انقلاب ما، برای استعدادهای نهفته جوانان، حکم کورهایی را داشت که آنها را آبدیده کرد. این شهدایی که ما امروز به خاک میسپاریم، استعدادهای شکوفای ملت ما بودند که رشد کردند. مگر شهید شادلو که بود؟ کسی که در اول جنـگ راننده لودر و بلدوزر بود و بعد رشد کرد و فرمانده مهندسی جنگ شد. اگر ما توانستهایم این شش سال در مقابل ابرقدرتها مقاومت کنیم، به خاطر این خون های پاک است….»
انتهای پیام