قصه علی‌اکبر شهنازی و «قوطی بگیر و بنشون»

قصه علی‌اکبر شهنازی و «قوطی بگیر و بنشون»

امروز (۲۶ اسفندماه) سالمرگ زنده‌یاد علی‌اکبر شهنازی موسیقیدان ایرانی و نوازنده سرشناس تار است؛ مردی که شاید با تصنیف «یک روز در زلف تو آویزم» بیشتر در ذهن مخاطب ایرانی جا خوش کرده باشد.

به گزارش کندوج،‌ زنده‌یاد شهنازی در اوایل دهه ۱۳۰۰ معروفترین نوازنده تار در تمام محافل هنری بود. در اواسط ۱۳۰۵ به دعوت کمپانی هیز ماسترز ویس صفحاتی از او با آواز اقبال ضبط شد. در سال ۱۳۰۸ هنرستان موسیقی شهنازی را تأسیس کرد و  با تأسیس رادیو در برنامه‌های هفتگی موسیقی رادیو به همراه ادیب خوانساری، روح بخش و… نوازندگی می‌کرد. او همچنین در سال ۱۳۴۱ ردیف آقا حسینقلی و در سال ۱۳۵۶ ردیف دوره عالی را ضبط کرد.

داریوش پیرنیاکان به نقل از خود استاد شهنازی خاطره‌ای نقل کرده و از زبان شهنازی گفته است: «پدرم (میرزاحسینقلی) با عمویم (میرزاعبدالله) قراری گذاشته بودند بین خودشان که من از آن خبر نداشتم. پدرم می‌گفت برو خانه عمویت و بگو «قوطی بگیر و بنشون» را به تو بدهد و با این بهانه مرا روانه خانه عمویم می‌کرد. این واژه یک رمز بین خودشان بود. وقتی خدمت عمویم می‌رفتم و از او قوطی را می‌خواستم می‌گفت اول بنشین کمی ردیف‌ها را با هم دوره کنیم و وقتی خواستی بروی قوطی را به تو می‌دهم.

بعد از کلی تمرین و زدن ردیف‌ها عمو مقداری میوه از باغ می‌چید و به من می‌داد و می‌گفت قوطی را دفعه بعد به تو می‌دهم و این ماجرا بارها به همین شکل تکرار می‌شد و هر بار من بخشی از ردیف‌هایی را که از پدرم درس گرفته بودم، این‌طوری با عمویم دوره می‌کردم. »

او همچنین گفته: «روزی دیدم آقامیرزا حسینقلی مشغول تنظیم ‌سازکوچکی است. از او علت را پرسیدم و پاسخ داد که علی اکبر 8 سالش شده و می‌خواهد ساز زدن را شروع کند.

یک روز که در خدمت میرزاعبدالله مشغول مرور ردیف‌ها بودم علی اکبر آمد و گفت: «قوطی بگیر و بنشون را بده»  که در ادامه این داستان همان چیزی اتفاق می‌افتد که خود آقای شهنازی گفته‌اند. اسماعیل قهرمانی که شاگرد میرزاعبدالله بوده می‌گوید علی اکبر با وجود سن کمش آنقدر خوب و ورزیده ‌ساز می‌زد که ما همه دوست داشتیم ردیف‌ها را با او دوره کنیم.»

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا