از رویایی نیمه تمام تا شیرینی طلای جهان و تلخی بازماندن از مسابقات آسیایی

کندوج/یزد قهرمان سالهای نه چندان دور کاراته ایران و مربی تیم های ملی پایه دختران از رویایی نیمه تمامی که در کاراته دارد، تا بی مهری متولیان ورزش و اهمیت ندادن به نخبه های ورزشی استان یزد می‌گوید.

از رویایی نیمه تمام تا شیرینی طلای جهان و تلخی بازماندن از مسابقات آسیایی

اگر بخواهیم از قهرمانان کاراته ایران در یک دهه گذشته نام ببریم غیر ممکن است که نام «سحر کرجی» دارنده مدای طلای دانشجویان جهان را از یاد ببریم؛ سحر کرجی که در بازه زمانی بسیار کوتاه طلای تکرار نشدنی دانشجویان جهان را برای کاراته ایران به ارمغان آورد و پس از آن در قامت مربی تیم های ملی پایه دختران در آوردگاه مسابقات آسیایی حاضر شد.

کرجی در گفت‌گو با کندوج از چگونگی آشنایی با کاراته تا رویای نیمه تمامی که در این رشته دارد و لذت مربگیری می‌گوید:

چگونه با کاراته آشنا شدی؟

به واسطه اجرای یک نمایش در کلاس اول دبستان به کاراته علاقه پیدا کردم و از همان موقع کاراته بخشی از زندگی من را تشکیل داد و اکنون نزدیک به ۲۵ سال از آن روز می‌گذرد.

در رده سنی نوجوانان لباس تیم ملی را بر تن کردم و تا به امروز چه به عنوان بازیکن و چه به عنوان مربی در خدمت کاراته ایران بودم و خواهم بود.

اگه به ۲۵ سال پیش برگدی دوباره کاراته را انتخاب می‌کنی؟

بدون شک دوباره همین مسیر را انتخابات می‌کنم، هرچند که طی این چندین سال بی مهری های زیادی را دیدم اما انتخابم همین مسیر خواهد بود.

تلخ ترین خاطره‌ای که از این چندین سال داری؟

سکوت سنگین و بغض قهرمان کاراته ایران تلخی این خاطره را چند برابر می‌کند؛ اما نهایتا در پاسخ به این سوال می‌گوید: بازماندن از بازی های آسیایی اینچئون کره جنوبی برای من تلخ ترین خاطره ای است که تا به امروز برایم رقم خورده است.

وی می‌گوید: برای اعزام به این مسابقات از مدت ها قبل تلاش بسیار زیادی کردم و در آمادگی کامل بودم؛ و حتی عملکردم در مسابقات درون اردویی بسیار خوب بود؛ به طوری که مورد تشویق تمام مربیان تیم ملی قرار گرفتم؛ اما در نهایت دست های پشت پرده مانع اعزام من به این مسابقات شد.

از شیرین ترین خاطره ای که داری بگو؟

بدون مکث و با لبخندی شیرین می‌گوید که یکی از بهترین و تنها به یادگار ترین خاطره‌ام از کاراته کسب مدال طلای ۲۰۱۸ دانشجویان جهان است که تا به امروز نیز تکرار نشده است.

در این چندین سال فراز و نشیب های زیادی را تحمل کرده‌ای از این مسیری که طی کردی بگو؟

دلخوری که همیشه و همه جا وجود دارد؛ محال است انسان در مسیر حرفه‌ای قدم بردارد و از کسی یا چیزی دلخور نشده باشد؛ زمانی که در مسیر حرفه‌ای یک رشته ورزشی قدم بر میداری دشمن و رقیب زیادی داری که برای حذف شدنت دست به هر اقدامی می‌زنند.

من از این موضوع بیشتر از سایر موضوعات دلخورم که چرا از سوی مسئولان استان یزد به وطر کافی حمایت نشدم؛ من به نام یزد در تیم ملی بودم و به مسابقات اعزام می‌شدم، و تنها کسی بودم که از استان یزد به این مرحله رسیده بود، انتظار داشتم که مورد حمایت و توجه بیشتر مسئولین یزد قرار گیرم اما چنین اتفاقی برای من رخ نداد.

متاسفانه در آن سالها استان یزد ارتباط مطلوبی با فدراسیون نداشت و همین موضوع باعث می‌شد تا حق من بیشتر ضایع شود و کسی برای اعتراض به این موضوع نبود.

در سالی که به واسطه برخی از تصمیمات غیر فنی از لیست اعزامی به مسابقات آسیایی حذف شدم، اگر مسئولی بود که به این موضوع اعتراض و ورود می‌کرد، حداقل می توانست که فدراسیون را مجاب به برگزاری انتخابی مجدد کند، اما خوب این کم لطفی و عدم حمایت ها همیشه در مسیر ورزشی بوده و هم چنین خواهد بود.

تا به امروز بارها شده که به واسطه این کم لطفی ها تصمیم گرفتم کاراته را کنار بگذارم، بارها پس از حق خوری‌های که در انتخابی تیم ملی برای من رخ داد، قول دادن که دعوت خواهم به اردو انتخابی های درون اردویی اما این اتفاق رخ نداد و طبق معمول از یزد هم کسی برای حمایت و پیگیری این موضوع نبود.

از رویایی نیمه تمام تا شیرینی طلای جهان و تلخی بازماندن از مسابقات آسیایی

وضعیت کاراته یزد  را چگونه میبینی؟

من هدایت تیم های پایه دختران استان یزد را بر عهده دارم؛ در یزد نخبه های ورزشی زیادی در رشته های مختلف به خصوص در کاراته وجود دارد که باید پرورش پیدا کنند.

یزد پتانسیل این را دارد که به یکی از قطب های کاراته ایران تبدیل شود؛ چرا که استعداد های خوبی در این استان وجود دارد و شکوفایی آن‌ها نیاز به حمایت دارد.

رویایی نیمه تمام در کاراته داری؟

با صدایی سرشار از حسرت در پاسخ به این سوال می‌گوید: قطعا که کاری نیمه تمام در کاراته دارم، رویای قهرمانی جهان از همان ابتدای مسیر قهرمانی با من بود و در حاضر نیز وجدانم ناراحت است که این رویا را به واقعیت تبدیل نکردم، با خودم یک جنگ درونی دارم که دوباره به مسیر قهرمانی برگردم و این رویای بچگی را به واقعیت تبدیل کنم.

برای تبدیل این رویا به واقعیت قرار است که به میادین مسابقه برگردی؟

از لحاظ ذهنی و روانی آمادگی این موضوع را ندارم؛ چرا که برای اولین مربیگری در آوردگاه مسابقات آسیایی رده های پایه را تجربه کردم و خداروشکر نتیجه درخشانی را گرفتیم، تجربه بسیار گرانی برای من بود، چرا که در فاصله زمانی بسیار کوتاه از میدان مسابقات به عرصه مربگیری در سطح ملی و بین المللی آمدم.

این ویژگی را در خودم می‌بینم که توانایی برگشتن برای اتمام این کار نیمه تمام را دارم، اما فقط باید از لحاظ روحی و روانی خودم را آماده کنم، اما این اتفاق در استان یزد رخ نخواهد داد؛ چرا که مطمعن هستم در یزد با توجه به حواشی زیادی که وجود دارد به این آرامش ذهنی نخواهم رسید.  

آینده کاراته ایران را چگونه میبینی؟

کاراته ایران چند سال پیش دورانی طلایی را پشت سر گذاشت، اما متاسفانه با یک سقوط آزاد مواجه شد؛ اما از یک سال گذشته با عوض شدن سسیتم مدیریتی و روی کارآمدن آقای نیکوخلصت قطعا آینده روشنی در انتظار کاراته ایران خواهد بود.

 چی شد که به استان یزد مهاجرت کردی؟

به واسطه  تحصیل خواهرم به همراه خانواده به استان یزد مهاجرت کردیم، و پس از قبولی خودم در دانشگاه یزد در این استان ماندگار شدم و در تمام مسابقات نیز به نام یزد شرکت کردم.

حرف ناگفته‌ای داری؟

در واقع حرف های ناگفته زیادی دارم که فعلا ترجیحم به سکوت است، همیشه یک حسی بین من کاراته و وجود داشته که مانع جدایی من از کاراته شده و تا به امروز این حس را نتوانستم درک کنم، همیشه یک «ای کاش» در ذهنم مانده است و در عرصه مربیگری تمام تلاشم را برای نسلی جدیدی وارد این رشته انجام خواهد داد تا این کلمه «ای کاش» در ذهنش نقش نبندد.

و حرف آخر؟

پدر و مادرم تنها حامی و پشتوانه من در این مسیر بودند و امروز هر آنچه را که در کاراته دارم به واسطه وجود پدر و مادرم است.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا