باید اعلام خطر کنم! – کندوج

یک مدرس دانشگاه و کارشناس فرهنگ و رسانه درباره خروجی برنامه‌های تلویزیون هشدار داد که «باید اعلام خطر کنیم!»

آماده/باید اعلام خطر کنم!

علیرضا دباغ- مدرس دانشگاه و کارشناس فرهنگ و رسانه در گفت وگویی با کندوج، با تمجید از تلاشهای صداوسیما در ایام نوروز و رمضان در پاسخ به پرسشی درباره ‌ی خروجی ویژه برنامه های نوروز و همچنین سیاست دوگانه صدا و سیما در قبال حضور سلبریتی‌ها گفت: تلویزیون و رادیو با چهره های شاخص ارتباطی دوسویه دارند. رسانه بدون سلبریتی‌ها حرف خاصی برای گفتن ندارد نه اینکه همه حرفها باید از زبان سلبریتی و چهره شاخص زده شود بلکه این خود رادیو و تلویزیون است که چهره شاخص می‌سازد، یعنی خاصیت رسانه ساختن چهره شاخص است. بنابراین جدایی چهره شاخص از رسانه و رسانه از چهره شاخص یا سلبریتی بی‌معنی است و این دو لازم و ملزوم یکدیگرند.

چرخش‌های ۱۸۰ درجه‌ای و افراط و تفریط‌ها

این کارشناس رسانه با اعتقاد بر اینکه صدا و سیما دچار نامتعادلی و نامتوازنی در مدیریت شده است، بیان کرد: گاهی دچار افراط می‌شویم و گاهی دچار تفریط و هر دوی  اینها ضرر دارد. مدیریتی که در سالهای اخیر  شاخص موفقیت خود و امتیاز خودش را نسبت به مدیران سابق رسانه ملی در عدم استفاده از سلبریتی‌ها بیان می‌کرد و دچار یک تفریط بود، همین مدیریت هنگامی که قصد می‌کند که دیدگاه نادرست خود نسبت به سلبریتی‌ها را اصلاح کند، ناگهان با چرخشی 180 درجه‌ای دچار افراط می شود.

شبکه سه و ذوق زدگی عجیب در به کارگیری چهره‌های شاخص

دباغ با اشاره به ویژه برنامه‌های نوروز تلویزیون نسبت به چینش برنامه‌ها در شبکه سه سیما انتقاد و بیان کرد: در نوروز امسال به ویژه در شبکه سه سیما شاهد این بودیم که تمام تخم‌مرغ‌های شانس شبکه در سبد سلبریتی‌ها چیده شد بدون ن آنکه منطق تناسب کنداکتور و محتوا را در نظر داشته باشد. چهار برنامه شاخصی که در جدول پخش شبکه سه سیما پشت سرهم در ایام نوروز و رمضان شاهد آن بودیم همه با استفاده از سلبریتی ها ساخته شده بود که نوعی ذوق زدگی عجیب در به کارگیری این چهره های شاخص را نشان می داد که کاملاً با شعارهای ارزشی که قبل از آن می دادند، مغایرت داشت.
وی همچنین با اعتقاد براینکه غالب ویژه برنامه های شبکه سه سیما شبیه به هم بوده اند، افزود: پخش سه برنامه در قالب مسابقه(معرکه، پانتولیگ و قویترین مردان)، که به طور متوالی در پربازدیدترین ساعات تماشای تلویزیون از این شبکه پخش شد نشان می دهد شناختی در حوزه مدیریت تولید در شبکه سه سیما وجود ندارد و تمایلی به استفاده از نظرات تخصصی کارشناسان باتجربه سازمان احساس نمی شود.  

برخی از اتفاقاتی که در صدا و سیما می افتد نگران کننده است
این مدرس دانشگاه با اشاره به حفظ تعادل در سیاستهای رسانه ای صدا و سیما  تاکید کرد: افراط و تفریط در رفتار فردی و اجتماعی آدمی را دچار تناقض می‌کند و شایسته نیست که رسانه‌ای که به عنوان رسانه ملی نامیده می‌شود و ما به آن وابستگی و علاقه داریم تا این حد دچار تناقض آشکار باشد.

وی درباه‌ی ماجرای دستمزد میهمانان ویژه برنامه های نوروز که همواره حاشیه ساز است، در پاسخ به  اینکه آیا این رویه در دنیا مرسوم است و اینکه در حال حاضر بحث بر سر ماهیت این روند است یا میزان  مبلغ، توضیح داد: در ارتباط با این موضوع آقای جبلی توضیحاتی دادند که خیلی منطقی و دقیق نیست. ایشان عنوان کردند که ما این برنامه‌ها را با حمایت اسپانسرها انجام دادیم و اسپانسرها با سلبریتی ها قرارداد بستند و جزییات این قراردادها در اختیار صداوسیما نیست، خب این یک اشتباه حرفه‌ای و مدیریتی است.  

او افزود: برخی از اتفاقاتی که در صدا و سیما می‌افتد نگران کننده است. قرار نیست تصمیم مدیریتی در حوزه دستمزدهای سلبریتی‌ها در رسانه ملی را بخش خصوصی بگیرد. اسپانسرها باید تحت یک چارچوب و ضوابط خاص فعالیت کنند و نرخ گذاری عوامل برنامه‌ها حتی اگر سلبریتی باشند هم توسط رسانه ملی کنترل شود. آیا دست واحد بازرگانی سازمان آنقدر باید باز باشد که قراردادش را با توجه به توافق  فی مابین اسپانسر و سلبریتی معین کند؟ یعنی این سیاست‌گذاری به این میزان از دسترس خارج شده؟ اگر چنین باشد خود غلط بزرگ و فاحشی است.

شایسته نیست که بگویند اسپانسر برای نرخ‌ها تصمیم می‌گیرد

وی با اشاره به افزایش بودجه صدا و سیما، مطرح کرد: با توجه به اینکه بودجه صداو سیما چند برابر شده، الان دیگر دست مدیریت سازمان صدا و سیما برای برنامه سازی بازتر است و اینجا دیگر شایسته نیست که بگوید اسپانسر برای نرخ ها تصمیم می گیرد، برعکس انتظار منطقی این است که از این فرصت طلایی جهت برنامه های توسعه ای صداوسیما به خصوص در تولید برنامه های با کیفیت در رادیو و تلویزیون استفاده شود و از حجم تبلیغات بازرگانی و برنامه های اسپانسری کاسته شود، اگرچه متأسفانه ساختار بودجه بندی به نوعی تغییر یافته که چشم پوشی از درآمدهای نجومی پیامهای بازرگانی کار ساده ای نیست.

عوامل پیدا و پنهان نرخ دستمزدهای نجومی سلبریتی‌ها

دباغ درباره عوامل پیدا و پنهان نرخ دستمزدهای نجومی سلبریتی‌ها گفت:ناگفته نماند با توجه به فعالیت نهادهای خاص در حوزه ساخت فیلم و سریال و همچنین بخشهای خصوصی مانند پلتفرمهای ثروتمند آنقدر نرخهای فضایی و نجومی برای سلبریتی ها دیده شده که از هر منطقی خارج می شود.  چرا!؟ سلبریتی ها چندین برابر دستمزد واقعی شان را مطالبه می‌کنن به این بهانه که با حضور در برنامه های صداوسیما مورد هجوم  بخشی از افراد جامعه که قائل به مردمی بودن رسانه ملی نیستند قرار می گیرند، این برداشت چه درست یا نادرست باعث بالارفتن نرخ واقعی دستمزد سلبریتی ها و ایجاد عدم عدالت اقتصادی در حوزه فرهنگ و هنر می شود. چه بسیار هنرمندانی که اکنون به نان شب محتاج اند. حضور برخی از بازنشستگان صداوسیما در تجمع مسالمت آمیزی که چند سالی است هر دوشنبه مقابل درب بلال سازمان صداوسیما جمع می شوند مسئله ای است که باید مورد توجه مدیران رسانه ملی قرار گیرد. پرداخت دستمزدهای نجومی به سلبریتی ها یا مهمانان خاص برخی از برنامه های تلویزیونی در حالی است که بخشی از بازنشستگان و کارکنان رسانه ملی با دستمزدهای حداقلی زیر خط فقر  یا نزدیک خط فقر روزگار می گذرانند و مطالبات بازنشستگان و کارکنان سازمان صدا و سیما  در طول سالهای متمادی به بهانه های مختلف نادیده گرفته شده است و حتی با افزایش بودجه صدا و سیما هم این مسئله اصلاح نشده است.

این کارشناس رسانه افزود: اگرچه آقای جبلی نسبت به مدیران سابق رسانه ملی بیشتر به این مشکل واقف بوده و برای رفع آن قولهایی داده است اما عملکرد مدیران پیشین رسانه ملی و بی توجهی به وضعیت معیشت هنرمندان اصیل و کارکنان صدیق این رسانه در دهه های گذشته شکاف عمیقی میان حقوق و مزایای کارکنان این سازمان با سازمانهای مشابه ایجاد کرده است که سنگینی آن اکنون بر دوش رییس فعلی صداوسیما احساس می شود و نیازمند حرکتی جهادی از ناحیه ایشان است.

باید اعلام خطر کنیم!

دباغ سپس بیان کرد: اعتقادم این است صدا و سیما به جای اینکه یک رویکرد منفعلانه ای در حوزه سلبریتی ها داشته باشد، بایدخود به تربیت و پردازش نیروهای جدید برنامه ساز و همچنین مجری اقدام کند. با امکانات و بودجه ای که سازمان صدا و سیما دارد و نیروهای مجرب و اساتید پیشکسوت رادیو و تلویزیون، این امکان فراهم است که بتواند در حوزه تربیت و پرورش نیروی انسانی جوان و کارآمد متناسب با نیاز سازمان اقدام کند. وقتی می بینیم که یک خواننده رپ، بازیگر سریال می شود و یک بازیگر مجری رادیو یا تلویزیون می شود، باید اعلام خطر کنیم و از نظر تخصصی و آموزشی یاداوری کنیم که  بازیگر بازیگر است و مجری هم مجری. شما هیچ هنری نکرده اید که چهار بازیگر را به عنوان مجری در یک شبکه آورده اید  و از ظرفیت مشهور بودن آنها برای جذب مخاطب استفاده کردید هرچند آمار هم نشان دهنده موفقیت چندانی در این باره نیست. هنر زمانی است که بازیگر در جای خود استفاده شود و یک مجری در جای خودش بنشیند نه اینکه یک بازیگر به جای یک مجری بنشیند، در حالیکه ما یک دانشگاه تخصصی به نام دانشگاه صدا و سیما داریم که باید نیروی ورزیده تربیت کند و باید نیروهای فرهنگی هنری را معرفی کند اما این کار انجام نمی شود و  این نشان دهنده این است که برای استفاده صحیح از بودجه متناسب با اهداف حرفه ای سازمان، برنامه ریزی انجام نمی شود.

این مدرس دانشگاه یکی از بخشهای مغفول مانده رسانه ملی را مرکز آموزش سازمان عنوان کرد که با  مجاهدتهای افراد شاخصی مانند مرحوم مهندس کاشانی و آقای ابوطالبی در دهه 80 به وجود آمد و در این بازه توضیح داد: متاسفانه در دهه اخیر با تقلیل جایگاه سازمانی و به کارگیری مدیریت ضعیف به یک بخش اداری و تشریفاتی تبدیل شده است نه یک واحد پویا و جریان ساز برای تربیت و ارتقای دانش رسانه ای و تجارب حرفه ای کارکنان شریف این سازمان. به یاد داشته باشیم که در دوران طلایی دهه 70 و 80 رسانه ملی از میان جوانان مستعد و گمنام مجریان هنرمندی مانند امیرحسین مدرس، شهاب حسینی، کامیار اسماعیلی، رضا رشیدپور و عباس گلرسان و نظایر آنها را به جامعه فرهنگی هنری کشور معرفی کرد.

وی حضور برخی از فارغ التحصیلان دانشگاه صداوسیما در سطوحی مانند معاونت سیما را یکی از نقاط مثبت انتخاب مدیران توسط پیمان جبلی توصیف کرد و واگذاری تصمیمات کلان حوزه محتوا به سایر مدیران خارج از این معاونت را  که پیشتر نظرات انتقادی تندی درباره سلبریتی ها و تولیدات صداوسیما داشتند اما حاصل کار آنها در نوروز امسال حکایت افراط و تفریطهایی است که اشاره شد را از مشکلات مدیریتی تلویزیون در سالهای اخیر برشمرد که باید در فرصت مناسب مورد بررسی کارشناسانه قرار گیرد.

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا