کیستی گر معنی الله اکبر نیستی؟
محمدرضا سنگری ، نویسنده و محقق طرح شهر فرنگ ، گفت: در گذشته بیشتر دیدگاه ها درباره عاشورا دیدگاه هایی در مورد اندوه و عزاداری بود ، اگرچه برخی از آنها نیز دیدگاه های حماسی و عرفانی داشتند.
سنگری گفت: در سالهای پس از انقلاب ، دیدگاههای حماسی کربلا بیشتر شده است. مثل خوشدل تهرانی که مرگ سرخ را بهتر می شناسد. در دوره قاجار ، نثر از محبوبیت بیشتری برخوردار بود.
وی گفت: راز ماندگاری محتشم از نظر متون خارجی حقیقت و حمایت مقدس است ، اما متن وی نیز زیبا است.
سنگری گفت: متن این ترکیب تصویر خوبی است. بافت بسیار خوب و مفاد مختلف ، این متن را معنی می دهد.
وی اضافه کرد: سنایی غزنوی ، مولوی ، حافظ ، صائب تبریزی و اقبال لاهوری نتایج بسیار زیبایی از عاشورا دارند.
محمدرضا سنقری اظهار داشت: پس از انقلاب ، اشعار عاشورا بسیار گسترده شد. در قالب اشعار جدید ، ادبیات عاشورا بسیار گسترده است. می توان به نمونه های بسیار خوبی از اثر گرمارودی ، میر جعفری اماننامه و نامه کوفی از بیابانکی اشاره کرد.
وی افزود: دفاع دفاعی عاشورا با استقبال خوبی روبرو شده است. به نظر می رسد 8 ساعت عاشورا مربوط به 8 سال دفاع مقدس است.
محمدرضا سنگری گفت: “ما به یاد مدافعان مقدس ردپای عاشورا را می بینیم.” کتاب هایی مانند “زندان موصل” ، “پایی که مانده بود” به نوعی توصیف عاشوراست. در ادبیات عاشورا کارهای زیادی انجام شده است ، اما هنوز کارهای زیادی باید انجام شود.
سنگری گفت: نباید در ادبیات مربوط به عاشورا اغراق کرد. مقادیر قابل مشاهده مانند چشم و ابرو نباید در ادبیات عاشورا درج شود. فضایل حضرت ابوالفضل (ع) به مراتب بیشتر از قد ، چشم و ابروهای اوست.
وی در پایان شعری زیبا از حسن اسحاقی گفت که متاسفم از دستش داد:
حضرت علی اکبر (ع) – شهید
شما روی زمین ایستاده اید … شما کمتر از ماه نیستید
چه آسان ؟! باور نمیکنی …
«ابعاد» در ابعاد دفتر چیست؟
شما با چه کسی مساوی نیستید؟
منظورت از خدای متعال چیست؟
شعر نازل شد اما کتاب در شک است
می نویسم اکبر و جوهار شک دارد
آسمان ، خورشید ، ماه ، ستاره ها شک دارند
در وسط نبرد ، ارتش در شک است
با چه کسی تکبیر تماس می گیرید؟ آیا شما پیامبر نیستید؟
برگ های مرگ با دم تیغ
جنگجو در چشمان شما گم می شود
او بدن خود را در زمین بی روح پنهان می کند
اوه که ارتش را با همه اسبهای موجود در شما لرزاند
کی شوخی میکنی؟ سلام مرد! مگه تو حیدر نیستی ؟!
آنها می آیند و وحشت علی را تکرار می کنند
آنها انتظار ضربه سختی از علی را دارند
آنها خاطرات صدمه دیده و خونین از علی دارند
این گروه بغض زیادی نسبت به علی دارند
کاش می گفتید که شما امیر بدر و خیبر نبودید …
در نبرد ، شخصی با برنامه هایی برای نزدیکی برنامه ریزی کرد
شخصی مشتی غنیمت می خواهد
شخصی برای اثبات شجاعت خود آمد
شخص دیگری از نفرت و حسادت بیرون آمد
بیا و ثابت کن که خیلی عالی نیستی
بدن و اندام خود را بریده و سپس
آن کسی که آمد ، شما تیغ را در سینه خود گذاشتید و بعد
شما صد جنازه پشت سر هم گذاشتید و بعد
شما جلوی چشمهای نابینایان آنها ایستادید
او او را در دهان سیلی زد. هر وقت آنکس می گفت تو حیدر نیستی
آن وقت بود که قلب لیلا تو را پیدا کرد
اسب میان دزدی ها رفت و قلب جهان را به خود گرفت
همه جزئی از او بودند و سهم او را می گرفتند
تا آنجا که ممکن است می توان شمشیر و خنجر را در چادر قرار داد
خیلی بد نیست شما اندازه این خنجر هستید
باد روی دشت ها می وزید … مقالات دفتر به دست شما می رسید
محل یادبود لشکر تنت بود
چند لحظه گذشت و شکل دیگری به دست شما رسید
کاهش یافته است و سلام ، کاهش یافته است … بسیار کاهش یافته است.
شک دارم ، اصغر نیستی؟