نکات متن درس سوم عربی دوازدهم تجربی | کامل و کاربردی

نکات متن درس سوم عربی دوازدهم تجربی
درس سوم عربی دوازدهم با عنوان «اَلْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ» مجموعه ای غنی از مفاهیم عمیق و نکات دستوری ظریف را در خود جای داده است که تسلط بر آن ها، کلید موفقیت در امتحانات و کنکور سراسری به شمار می رود. برای آن دسته از دانش آموزانی که در پی درک عمیق و فراتر از ترجمه صرف هستند، این درس بستری بی نظیر برای پرورش اندیشه و تقویت مهارت های زبانی محسوب می شود. متن درس، با روایتگریِ تجربه ای از دنیای کتاب ها و افکار، خواننده را به سفری دعوت می کند که در آن، هر جمله و کلمه، گنجینه ای از نکات پنهان را آشکار می سازد و مسیر رسیدن به درک کامل را هموار می سازد.
سفری عمیق به متن درس الْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ
متن درس سوم عربی دوازدهم، گویی دعوتی است به دنیای وسیع دانش و اندیشه، آن هم از دریچه نگاه نویسنده ای توانا چون عباس محمود العقاد. گام نهادن در این متن و همراهی با کلمات آن، تجربه ای است که نه تنها به دانش آموز کمک می کند تا ترجمه صحیح جملات را دریابد، بلکه او را به کشف نکات دستوری و لغوی نهفته در بطن هر عبارت سوق می دهد. این شیوه، درک مطلب را به سطحی فراتر از صرفاً پاسخی به سؤالات امتحانی ارتقا می بخشد و به نوعی، حس اکتشاف را در خواننده زنده می کند.
نگاهی به مقدمه متن و جایگاه «عباس محمود العقاد»
متن درس با جمله ای از کتاب «أَنا» اثر عباس محمود العقّاد آغاز می شود. العقاد، ادیب، روزنامه نگار، متفکر و شاعری مصری با اصالتی کردی است که زندگی اش سراسر فعالیت و پویایی بود، حتی با وجود شرایط بسیار سخت. او جمال را در آزادی می دید و گفته می شود هزاران کتاب مطالعه کرده بود. آثار فراوان او در زمینه های مختلف به کتابخانه عربی افزود، بیش از صد کتاب که نشان از نبوغ و پشتکار او دارد. کسی که تنها تا مقطع ابتدایی تحصیل کرده بود، اما با تکیه بر خود و آموختن زبان انگلیسی از گردشگران، به یکی از مهم ترین نویسندگان مصر تبدیل شد. آشنایی با این شخصیت، به دانش آموزان کمک می کند تا درک کنند نویسنده متن، خود فردی با تجربه و اندیشه عمیق بوده که ارزش کتاب و تفکر را به خوبی درک کرده است.
«إنَّ الْکُتُبَ طَعامُ الْفِکْرِ، وَ لِکُلِّ فِکْرٍ طَعامٌ، کَما توجَدُ أَطعِمَةٌ لِکُلِّ جِسْمٍ.»
ترجمه: به راستی کتاب ها خوراک اندیشه اند و برای هر اندیشه ای خوراکی هست، همان گونه که برای هر بدنی خوراک هایی یافت می شود.
نکته: در این جمله، «إنَّ» حرف مشبهة بالفعل است که بر سر جمله اسمیه آمده و اسم خود را منصوب و خبر خود را مرفوع می کند. «الْکُتُبَ» اسم «إنَّ» و «طَعامُ» خبر آن است. تشبیه کتاب ها به «طعامُ الفکر» یک تشبیه بلیغ است که عمق ارتباط کتاب و اندیشه را نشان می دهد. همچنین، «لِکُلِّ فِکْرٍ» یک ترکیب جار و مجرور است که در اینجا نقش خبر مقدم را ایفا می کند و «طَعامٌ» مبتدای مؤخر است.
«وَ مِن مَزايَا الْجِسْمِ الْقَويِّ أَنَّهُ يَجْذِبُ غِذاءً مُناسِباً لِنَفْسِهِ، وَ کَذٰلِكَ الْإنسانُ الْعاقِلُ يَستَطيعُ أَنْ يَجِدَ غِذاءً فِکْرْيّاً في کُلِّ مَوضوعٍ،»
ترجمه: و از مزایای بدن نیرومند این است که خوراکی مناسبی را برای خودش جذب می کند، و همچنین انسان خردمند می تواند در هر موضوعی خوراکی فکری بیابد.
نکته: عبارت «من مزایا الجسم القویّ»، جار و مجرور است که در اینجا خبر مقدم برای «أنَّه» محسوب می شود. «یَجْذِبُ» فعل مضارع است و «غذاءً» مفعول به آن است. «مُناسِباً» صفت برای «غذاءً» می باشد. «الْعاقِلُ» نیز صفت برای «الْإنسانُ» است. فعل «یَستَطیعُ» نیز مضارع مرفوع است که بعد از آن «أن یجد» آمده، «أن» حرف ناصبه است و فعل مضارع را منصوب می کند.
«وَ إنَّ التَّحديدَ فِي اخْتيارِ الْکُتُبِ کَالتَّحديدِ فِي اخْتيار الطَّعامِ، کِلاهُما لا يَکونُ إلّا لِطِفْلٍ أَوْ مَريضٍ.»
ترجمه: و به راستی محدودسازی در گزینش کتاب ها مانند محدودسازی در گزینش خوراک است، هر دوی آنها فقط برای کودک یا بیمار است.
نکته: در این جملات، «کِلاهُما» یک مثنای معنوی است که به «تحدید در انتخاب کتاب ها» و «تحدید در انتخاب خوراک» اشاره دارد. «إلّا» در اینجا، ادات استثناء است. این ساختار (لا + فعل + إلّا) نشان دهنده استثناء مفرغ است که در آن، مستثنی منه محذوف است و «إلّا» در معنی «فقط» به کار می رود و مستثنی (لطفلٍ) نقش اصلی در جمله به خود می گیرد.
«إذا کانَ لَكَ فِکْر قادِرٌ تَستَطيعُ بِهِ أَنْ تَفْهَمَ ما تَقْرَأُ؛ فَاقْرَأُ ما تُحِبُّ مِنَ الْکُتُبِ؛ فَالتَّجارِبُ لا تُغْنينا عَنِ الْکُتُبِ؛ لِأَنَّ الْکُتُبَ تَجارِبُ الْأُمَمِ عَلیٰ مَرِّ آلافِ السِّنينَ، وَ لا يُمْکِنُ أَنْ تَبْلُغَ تَجرِبَةُ الْفَْردِ الْواحِدِ أَکثَرَ مِنْ عَشَراتِ السِّنينَ.»
ترجمه: اگر اندیشه ای توانا داری که با آن می توانی آنچه را می خوانی درک کنی، پس هر کدام از کتاب هایی را که دوست داری بخوان؛ چراکه تجربه ها ما را از کتاب ها بی نیاز نمی کنند؛ زیرا کتاب ها تجربه های ملت ها در گذر هزاران سال هستند و امکان ندارد که تجربه یک فرد بیشتر از ده ها سال (چند دهه) برسد.
نکته: «قادِرٌ» در اینجا صفت برای «فِکْر» است. «فاِقْرأُ» فعل امر است. «لا تُغْنينا» شامل «لا» نافیه است که بر فعل مضارع وارد شده و معنی آن را منفی می کند و در اعراب فعلی تأثیری ندارد. «تَغْنينا» فعل مضارع مرفوع است. «الْأُمَمِ» مضاف الیه برای «تَجارِبُ» است و همچنین «آلافِ» مضاف الیه برای «مَرِّ» و «السِّنينَ» مضاف الیه برای «آلافِ» می باشد. این بخش، اهمیت بی بدیل کتاب ها را به عنوان منبعی از تجربیات گسترده بشری بیان می کند.
«وَ لا أَظُنُّ أَنَّ هُناكَ کُتُباً مُکَرَّرَةً؛ لِأَنّي أَعتَقِدُ أَنَّ الْفِکْرَةَ الْواحِدَةَ إذا طَرَحَها أَلْفُ کاتِبٍ، أَصْبَحَتْ أَلْفَ فِکْرَةٍ.»
ترجمه: و گمان نمی کنم که کتاب های تکراری وجود داشته باشد؛ زیرا من معتقدم که یک فکر را اگر هزار نویسنده مطرح کنند، هزار فکر می شود.
نکته: عبارت «مُکَرَّرَةً» صفت برای «کُتُباً» است. جمله «أَلْفُ کاتِبٍ» فاعل «طَرَحَها» است. این جمله کلیدی، عمق نگاه نویسنده به تنوع اندیشه و برداشت های مختلف از یک موضوع واحد را نشان می دهد و یادآور می شود که هر فرد، حتی در بازگویی یک ایده مشترک، می تواند وجه جدیدی به آن ببخشد.
«وَ لِهٰذا أُريدُ أَنْ أَقْرَأَ فِي الْمَوضوعِ الْواحِدِ آراءَ عِدَّةِ کُتّابٍ؛ لِأَنَّ هٰذا الْعَمَلَ أَمتَعُ وَ أَنْفَعُ مِنْ قِراءَةِ الْمَوضوعاتِ الْمُتَعَدِّدَةِ، فَمَثلَاً أَقْرَأُ في حَياةِ «نابِليون » آراءَ ثَلاثينَ کاتِباً، وَ أَنا واثِقٌ أَنَّ کُلَّ کاتِبٍ قَدْ وَصَفَ نابليون بأَِوْصافٍ لا تُشْبِهُ أَوْصافَ الْکُتّابِ الْآخَرينَ.»
ترجمه: بنابراین می خواهم در یک موضوع (موضوع یکسان) نظرهای چند نویسنده را بخوانم؛ زیرا این کار لذت بخش تر و سودمندتر از خواندن موضوعات مختلف است؛ مثلاً در مورد زندگی ناپلئون نظرات سی نویسنده را می خوانم، و من مطمئن هستم که هر نویسنده ای ناپلئون را با توصیفاتی توصیف کرده است که به توصیف نویسندگان دیگر شباهتی ندارد.
نکته: «أَمْتَعُ» و «أَنْفَعُ» هر دو اسم تفضیل هستند که بر برتری کاری بر کار دیگر دلالت دارند. «عِدَّةِ» صفت برای «کُتّابٍ» است. «لا تُشْبِهُ» نیز حاوی «لا» نافیه است.
«فَرُبَّ کِتابٍ يَجْتَهِدُ الْقارِئُ في قِراءَتِهِ، ثُمَّ لا يَخْرُجُ مِنْهُ بِفائِدَةٍ، وَ رُبَّ کِتابٍ يَتَصَفَّحُهُ قارِئُهُ؛ فَيُؤَثِّرُ في نَفْسِهِ تَأْثيراً عَميقاً يَظْهَرُ في آرائِهِ.»
ترجمه: چه بسا کتابی که خواننده در خواندن آن سخت تلاش کند، سپس سودی از آن نبرد، و چه بسا کتابی که خواننده اش آن را سریع مطالعه کند (ورق بزند)، اما تأثیری ژرف در روح او بگذارد که در اندیشه هایش آشکار می شود.
نکته: «رُبَّ» حرف جاره شبیه به زائد است که بر سر اسم می آید و مفید تقلیل یا تکثیر است. در اینجا به معنی چه بسا یا بسیار کم یا بسیار زیاد استفاده شده. «بِفائِدَةٍ» جار و مجرور متعلق به فعل «یَخْرُجُ» است. «تَأْثیراً» مفعول مطلق نوعی است که بر تأثیر عمیق دلالت دارد. این بخش، به اهمیت کیفیت تأثیرگذاری کتاب ها بر روح و فکر انسان، فارغ از مدت زمان مطالعه، اشاره دارد و نشان می دهد که عمق تأثیرگذاری، با زمان سنجیده نمی شود.
«أَمّا الْکِتابُ الْمُفيدُ فَهُوَ الذَّي يَزيدُ مَعْرِفَتَكَ فِي الْحَياةِ وَ قوَّتَكَ عَلَی الْفَهْمِ وَ الْعَمَلِ، فَإِذا وَجَدْتَ ذٰلِكَ في کِتابٍ، کانَ جَديراً بِالْعِنايَةِ وَ التَّقْديرِ.»
ترجمه: اما کتاب سودمند، کتابی است که دانش شما را در زندگی و قدرت شما را بر درک و عمل افزایش می دهد، و اگر آن را در کتابی بیابید، شایسته توجه و قدردانی است.
نکته: «الذَّي» اسم موصول است که به کتاب مفید اشاره دارد. «جَدیراً» خبر «کانَ» است و منصوب شده است. این جمله، معیاری برای شناسایی کتاب های ارزشمند ارائه می دهد؛ کتابی که به زندگی انسان عمق بخشیده و قدرت درک و اقدام او را بالا ببرد.
«فَکانَ الْعَقّاد لا يَرَی الْجَمالَ إلّا الْحُريَّةَ؛ وَ لِهٰذا لا نُشاهِدُ في حَياتِهِ إلَّا النَّشاطَ عَلٰی رَغْمِ ظُروفِهِ الْقاسيَةِ.»
ترجمه: پس عقاد زیبایی را جز آزادی نمی دید؛ و به همین دلیل است که با وجود شرایط سخت در زندگی او فقط فعالیت (شادابی) می بینیم.
نکته: اینجا نیز ساختار «لا… إلّا» برای استثناء مفرغ به کار رفته و «الْحُريَّةَ» مفعول به «یَرَی» است. «الْقاسيَةِ» صفت برای «ظُروفِهِ» است. این جملات نشان دهنده اعتقاد و زندگی عملی العقاد است.
«يُقالُ إنَّهُ قَرَأ آلافَ الْکُتُبِ. وَ هُوَ مِنْ أَهَمِّ الْکُتّابِ في مِصرَ. فَقَدْ أَضافَ إلَی الْمَکتَبِةِ الْعَربيَّةِ أَکْثَرَ مِنْ مِئَةَ کِتابٍ فِي الْمَجالاتِ الْمُخْتَلِفَةِ.»
ترجمه: گفته می شود که او هزاران کتاب خوانده است. و او از مهم ترین نویسندگان در مصر است. بی گمان او بیش از صد عنوان کتاب در زمینه های مختلف به کتابخانه عربی اضافه کرده است.
نکته: «أَهَمِّ» اسم تفضیل است که به اهمیت العقاد در میان نویسندگان اشاره دارد. «مِئَةَ» تمییز برای «أکثَرَ» است.
«ما دَرَسَ الْعَقّادُ إلّا فِي الْمَرحَلَةِ الاِبْتِدِائيَّةِ، لِعَدَمِ وُجود مَدرَسَةٍ ثانَويَّةٍ في مُحافَظَةِ أَسْوان الَّتي وُلِدَ وَ نَشَأَ فيها.»
ترجمه: عقاد به دلیل نبودن دبیرستان در استان اسوان که در آن متولد شد و پرورش یافت، فقط تا مرحله دبستان درس خوانده است.
نکته: دوباره شاهد ساختار «ما… إلّا» برای استثناء مفرغ هستیم که معنی حصر می دهد. «فی الْمَرحَلَةِ الاِبْتِدِائيَّةِ» جار و مجرور است. «الَّتي» اسم موصول است که به «محافظة أسوان» برمی گردد.
«وَ مَا اسْتَطاعَتْ أُسْرَتُهُ أَنْ تُرْسِلَهُ إلَی الْقاهِرَةِ لِتَکْميلِ دِراسَتِهِ. فَمَا اعْتَمَدَ الْعَقّادُ إلّا عَلَیٰ نَفْسِهِ. فَقَدْ تَعَلَّمَ الْإنجِليزيَّةَ مِنَ السُّيّاحِ الَّذينَ کانوا يَأْتونَ إلَی مِصرَ لِزيارَةِ الْآثارِ التّاريخيَّةِ.»
ترجمه: و خانواده اش نتوانستند او را برای تکمیل تحصیلاتش به قاهره بفرستند. پس عقاد فقط بر خودش تکیه کرد. او زبان انگلیسی را از گردشگرانی که برای بازدید از آثار تاریخی به مصر می آمدند آموخت.
نکته: ساختار «ما… إلّا» مجدداً برای حصر به کار رفته و بیانگر اتکای العقاد به خود است. «لتکمیل دراسته» لام تعلیل و فعل منصوب با حذف نون است. این بخش، عمق پشتکار و خودباوری العقاد را به خوبی نشان می دهد.
گنجینه ای از نکات دستوری و لغوی درس سوم عربی دوازدهم
پس از مرور متن و درک اولیه آن، نوبت به کندوکاو در رگ و پی هر کلمه و جمله می رسد. در این بخش، تلاش شده است تا با تمرکز بر نکات کلیدی لغوی و دستوری که در متن درس الْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ نهفته اند، راهنمایی جامع برای دانش آموزان فراهم شود. هدف این است که خواننده، قواعد را صرفاً به عنوان یک قانون خشک نبیند، بلکه آن را در دلِ جملاتِ درس، زنده و پویا احساس کند و خود به یک تحلیل گر دقیق تبدیل شود.
واژگان کلیدی: کلید فهم عمیق تر
شناخت دقیق واژگان، اولین گام در فهم هر متنی است. در این درس، کلمات جدیدی به کار رفته اند که دانستن معنی، جمع و مفرد، و حتی ریشه آن ها، به درک بهتر متن و آمادگی برای سؤالات لغوی کنکور کمک شایانی می کند. کلمات زیر از مهم ترین واژگان این درس هستند که مطالعه آن ها توصیه می شود:
کلمه عربی | معنی فارسی | جمع / مفرد | مترادف / متضاد | نکته مهم (کنکوری) |
---|---|---|---|---|
الْفِکْر | اندیشه، فکر | أفکار | مترادف: العقل، التدبیر | پرکاربرد در عبارات مرتبط با تفکر و تحلیل |
مَزايَا | مزایا، ویژگی ها | مفرد: مزیة | متضاد: عیوب | در عبارات مقایسه ای کاربرد دارد. |
یَجْذِبُ | جذب می کند | متضاد: یَطردُ (دفع می کند) | فعل مضارع مهم، دقت در معنی متناسب با جمله | |
غِذاءً | خوراک | أغذیة | تشبیه کتب به طعام الفکر را در ذهن داشته باشید. | |
التَّحديد | محدودسازی، تعیین | متضاد: الإطلاق | مفهوم اصلی متن در مورد آزادی انتخاب کتاب ها | |
قادِرٌ | توانا، قادر | قادرون (جمع مذکر)، قادرات (جمع مونث) | متضاد: عاجز | اسم فاعل از فعل «قَدَرَ». |
تُغْنی | بی نیاز می کند | متضاد: تُفقرُ (نیازمند می کند) | فعل مضارع، در جمله «لا تُغْنی» (بی نیاز نمی کند) به کار رفته. | |
الْأُمَم | ملت ها، امت ها | مفرد: أُمّة | نشان دهنده وسعت تجربیات تاریخی | |
مُکَرَّرَةً | تکراری | متضاد: مُبتَکرة (خلاقانه) | اسم مفعول، برای توصیف عدم تکرار در اندیشه ها. | |
أَمْتَعُ | لذت بخش تر | متضاد: أقل متعة | اسم تفضیل، برای مقایسه. | |
أَنْفَعُ | سودمندتر | متضاد: أضرّ | اسم تفضیل، برای مقایسه. | |
وَصَفَ | وصف کرد | فعل ماضی، دقت در کاربرد آن برای توصیف شخصیت ها. | ||
يَتَصَفَّحُ | ورق می زند، مطالعه سریع می کند | اهمیت مطالعه عمیق در مقابل مطالعه سطحی. | ||
عَميقاً | عمیق | متضاد: سطحیّ | برای توصیف تأثیرگذاری کتاب ها. | |
يَزیدُ | افزایش می دهد | متضاد: یُنقصُ (کاهش می دهد) | نشان دهنده نقش کتاب مفید. | |
جَديراً | شایسته | کتاب مفید شایسته قدردانی است. | ||
النَّشاط | فعالیت، شادابی | متضاد: الکسل (تنبلی) | توصیف شخصیت العقاد. | |
قاسيَةٍ | سخت، دشوار | متضاد: سهلة (آسان) | برای توصیف شرایط زندگی العقاد. | |
مُحافَظَةِ | استان | محافظات | مکان تولد العقاد. | |
نَشَأَ | پرورش یافت | دقت در وجه فعل (ماضی) و فاعل آن. | ||
السُّيّاح | گردشگران | مفرد: سائح | نقش آنها در یادگیری انگلیسی توسط العقاد. |
درک قواعد در بستر متن: داستان استثناء و لا
قواعد عربی زمانی به خوبی در ذهن جای می گیرند که کاربرد آن ها در جملات واقعی، به ویژه در متون درسی، درک شود. درس سوم عربی دوازدهم، فرصتی عالی برای تسلط بر مباحث مهمی چون استثناء و انواع «لا» فراهم می آورد. این بخش، تلاش می کند تا قواعد را در قالب تجربه ای ملموس از متن درس، به خواننده ارائه دهد.
مبحث استثناء (إلا): کشف موارد خاص در دل عموم
یکی از مهم ترین مباحث دستوری در درس سوم، «استثناء» با «إلا» است. درک انواع استثناء و اعراب مستثنی، برای پاسخگویی به سؤالات کنکور حیاتی است. اینگونه می توان حس کرد که چگونه یک قاعده، معنای جمله را تغییر می دهد:
- استثناء تام متصل: زمانی که مستثنی (بعد از إلا) از جنس مستثنی منه (قبل از إلا) باشد و مستثنی منه نیز در جمله ذکر شده باشد. در این حالت، مستثنی منصوب است یا می تواند بدل از مستثنی منه باشد.
مثال از متن درس: گرچه این نوع مستقیماً در متن درس وجود ندارد، اما می توان نمونه هایی را برای درک بهتر ساخت.
مثال ساختگی: «قَرَأْتُ الْکُتُبَ کُلَّها إلّا کِتاباً واحداً.» (همه کتاب ها را خواندم، جز یک کتاب.)
در اینجا «کِتاباً» از جنس «الْکُتُبَ» است و منصوب شده. - استثناء تام منقطع: مستثنی از جنس مستثنی منه نباشد، اما مستثنی منه در جمله ذکر شده باشد. مستثنی در این حالت همیشه منصوب است.
مثال از متن درس: در متن درس نمونه مستقیمی از این نوع استثناء با صراحت وجود ندارد. - استثناء مفرغ (ناقص): زمانی که مستثنی منه در جمله ذکر نشده باشد. در این حالت، «إلا» بی اثر است و مستثنی (کلمه بعد از إلا) نقش اصلی در جمله را می گیرد (فاعل، مفعول، خبر و…). این نوع استثناء با وجود «لا» یا «ما» نافیه در ابتدای جمله زیاد دیده می شود و برای حصر (فقط، تنها) به کار می رود.
مثال از متن درس:- «کِلاهُما لا يَکونُ إلّا لِطِفْلٍ أَوْ مَريضٍ.»
«إلا» در اینجا استثناء مفرغ است. مستثنی منه محذوف است. «لطفلٍ» جار و مجرور است و خبر «یکون» محسوب می شود. این جمله می گوید: «هر دوی آن ها فقط برای کودک یا بیمار است.» - «فَکانَ الْعَقّاد لا يَرَی الْجَمالَ إلّا الْحُريَّةَ؛»
«إلا» استثناء مفرغ است. «الحریةَ» مفعول به برای «یری» است. معنی: «عقاد زیبایی را تنها در آزادی می دید.» - «ما دَرَسَ الْعَقّادُ إلّا فِي الْمَرحَلَةِ الاِبْتِدِائيَّةِ،»
«إلا» استثناء مفرغ است. «فی المرحلة الابتدائیة» جار و مجرور متعلق به فعل «درس» است. معنی: «عقاد فقط تا مرحله دبستان درس خواند.» - «وَ مَا اسْتَطاعَتْ أُسْرَتُهُ أَنْ تُرْسِلَهُ إلَی الْقاهِرَةِ لِتَکْميلِ دِراسَتِهِ. فَمَا اعْتَمَدَ الْعَقّادُ إلّا عَلَیٰ نَفْسِهِ.»
«إلا» استثناء مفرغ است. «علی نفسه» جار و مجرور متعلق به «اعْتَمَدَ» است. معنی: «عقاد تنها بر خودش تکیه کرد.»
درک استثناء مفرغ و شناسایی نقش اعرابی کلمه بعد از «إلا» در این حالت، برای پاسخ به سؤالات تستی کنکور بسیار حیاتی است. این قاعده، دریچه ای به فهم عمیق تر جملات عربی می گشاید و به دانش آموز اجازه می دهد تا فراتر از ظاهر کلمات، به باطن معنا و ساختار دستوری جمله دست یابد.
- «کِلاهُما لا يَکونُ إلّا لِطِفْلٍ أَوْ مَريضٍ.»
نقش لا در جملات: نفی، نهی، جنس
حرف «لا» در زبان عربی کاربردهای مختلفی دارد که هر کدام معنا و نقش دستوری متفاوتی ایجاد می کنند. در متن درس، شاهد استفاده از انواع «لا» هستیم که درک تفاوت آن ها، به روشن شدن معنای جملات کمک شایانی می کند:
- «لا» نافیه (نفی کننده): این «لا» بر سر فعل مضارع می آید و آن را منفی می کند، اما در اعراب فعل تغییری ایجاد نمی کند.
مثال از متن درس:- «فَالتَّجارِبُ لا تُغْنينا عَنِ الْکُتُبِ؛» (تجربه ها ما را از کتاب ها بی نیاز نمی کنند.) – «تُغْنينا» فعل مضارع مرفوع است.
- «وَ لا يُمْکِنُ أَنْ تَبْلُغَ تَجرِبَةُ الْفَْردِ الْواحِدِ أَکثَرَ مِنْ عَشَراتِ السِّنينَ.» (و امکان ندارد که تجربه یک فرد بیشتر از ده ها سال باشد.) – «یُمْکِنُ» فعل مضارع مرفوع است.
- «وَ لا أَظُنُّ أَنَّ هُناكَ کُتُباً مُکَرَّرَةً؛» (و گمان نمی کنم که کتاب های تکراری وجود داشته باشد.) – «أَظُنُّ» فعل مضارع مرفوع است.
- «وَ أَنا واثِقٌ أَنَّ کُلَّ کاتِبٍ قَدْ وَصَفَ نابليون بأَِوْصافٍ لا تُشْبِهُ أَوْصافَ الْکُتّابِ الْآخَرينَ.» (و من مطمئن هستم که هر نویسنده ای ناپلئون را با توصیفاتی توصیف کرده است که به توصیف نویسندگان دیگر شباهتی ندارد.) – «تُشْبِهُ» فعل مضارع مرفوع است.
- «لا» ناهیه (نهی کننده): این «لا» بر سر فعل مضارع می آید و آن را مجزوم می کند. معنی «نکن»، «نباش» می دهد.
مثال ساختگی (برای درک): «لا تَتَکاسَلْ فی دِراسَتِکَ.» (در درس خواندنت تنبلی نکن.)
در متن درس سوم، نمونه واضحی از «لا» ناهیه مشاهده نمی شود، اما شناخت آن برای تمرینات و کنکور ضروری است. - «لا» نافیه جنس: این «لا» بر سر اسم نکره می آید و به صورت مطلق، جنس آن اسم را نفی می کند. اسم بعد از «لا» نافیه جنس، همیشه منصوب است و خبر آن مرفوع.
مثال از متن درس:- «لا فِرارَ مِنْهُ؛» (هیچ گریزی از آن نیست.) – «فِرارَ» اسم «لا» نافیه جنس و منصوب است. خبر آن «منه» جار و مجرور متعلق به خبر محذوف (موجودٌ) است.
شناخت اسامی مشتق: یافتن ساختارها در دل کلمات
شناخت اسامی مشتق، یکی از مهارت های کلیدی در تحلیل صرفی کلمات عربی است. متن درس سوم سرشار از نمونه های این اسامی است که با کمی دقت، می توان آن ها را کشف کرد و از این طریق، دریچه ای به فهم عمیق تر ساختمان کلمات گشود:
- اسم فاعل: بر انجام دهنده کار دلالت دارد. (مانند: قادِرٌ از «قَدَرَ» در جمله «فِکْرٌ قادِرٌ» به معنی «فکری توانا»؛ عاقِلُ از «عَقَلَ» به معنی «خردمند» در «الإنسانُ العاقلُ»؛ کاتِبٍ از «کَتَبَ» به معنی «نویسنده» در «ألف کاتب».)
- اسم مفعول: بر کسی یا چیزی که کار بر روی آن انجام شده دلالت دارد. (مانند: مُکَرَّرَةً از «کَرَّرَ» در «کُتُباً مُکَرَّرَةً» به معنی «کتاب های تکراری»؛ مَظلومِ از «ظَلَمَ» به معنی «ستم دیده».)
- اسم مبالغه: بر کسی که کاری را بسیار انجام می دهد دلالت دارد. (مانند: أَمّارَهٌ از «أَمَرَ» به معنی «بسیار دستوردهنده».)
- اسم تفضیل: برای مقایسه و برتری استفاده می شود. (مانند: أَمْتَعُ «لذت بخش تر» و أَنْفَعُ «سودمندتر» که هر دو در متن آمده اند؛ أَهَمِّ «مهم ترین»؛ أَکْبَرُ «بزرگ ترین»؛ أَشَدُّ «سخت تر»؛ أَقْدَمُ «کهن ترین».)
- اسم مکان: بر مکان انجام فعل دلالت دارد. (مانند: مَجْلِسِ از «جَلَسَ» به معنی «نشستنگاه».)
هنر ترجمه و درک مطلب دقیق: فراتر از کلمات
ترجمه دقیق متن عربی، تنها برگردان کلمه به کلمه نیست؛ بلکه هنری است که نیازمند درک عمیق ساختار جمله، تشخیص نقش کلمات و فهم معنای حقیقی در بافت جمله است. در درس سوم، جملاتی وجود دارند که ترجمه تحت اللفظی آن ها، پیام اصلی را به خواننده منتقل نمی کند. در اینجا نکاتی ارائه می شود که به دانش آموز کمک می کند تا حس یک مترجم حرفه ای را تجربه کند و به درک دقیق تری از متن دست یابد:
- تشخیص فاعل، مفعول و متمم: قبل از ترجمه، نقش هر کلمه را در جمله مشخص کنید. این کار به شما کمک می کند تا ترتیب صحیح کلمات را در فارسی رعایت کنید و از ابهام جلوگیری نمایید.
- توجه به حروف جر: حروف جر (مانند «فی»، «علی»، «من»، «إلی»، «بـ») می توانند معنای فعل را تغییر دهند یا نقش کلمات را مشخص کنند. به تأثیر آن ها بر مفهوم جمله دقت کنید.
- درک اصطلاحات و عبارات کنایی: برخی عبارات در عربی معنی تحت اللفظی ندارند و باید به صورت اصطلاحی ترجمه شوند. برای مثال، «اَلْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ» یک تشبیه است که به معنی «کتاب ها خوراک اندیشه اند» ترجمه می شود، نه صرفاً «کتاب ها غذای فکر هستند».
- استخراج پیام اصلی: پس از ترجمه هر پاراگراف، از خود بپرسید: «نویسنده در این بخش چه پیامی را قصد داشته منتقل کند؟» این کار به درک مفاهیم کلیدی درس کمک می کند و برای پاسخگویی به سؤالات درک مطلب کنکور ضروری است.
- ترجمه روان و طبیعی: تلاش کنید ترجمه فارسی شما، روان و طبیعی باشد و خواننده احساس کند که متن را به زبان فارسی می خواند، نه یک برگردان خشک و ماشینی.
پاسخنامه تشریحی و تحلیلی تمرینات درس سوم عربی دوازدهم: گام به گام تا تسلط
حل تمرینات، قلب فرآیند یادگیری است. این بخش از مقاله، نه تنها پاسخ های صحیح تمرینات درس سوم عربی دوازدهم را ارائه می دهد، بلکه با تحلیل کامل هر پاسخ، چرایی آن را توضیح می دهد. این رویکرد، به دانش آموز کمک می کند تا مباحث را به صورت عمیق تری درک کند و اشتباهات احتمالی خود را ریشه یابی نماید. در اینجا، هر تمرین به مثابه یک چالش فکری است که با گام های تحلیلی، مسیر رسیدن به پاسخ صحیح روشن می شود.
تمرین اول (صفحه ۳۷): عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ.
- دَرَسَ الْعَقّادُ فی جامِعَهِ أَنقَرَه وَ حَصَلَ عَلیٰ دُکتوراه فَخریَّهٍ مِنها.
پاسخ: غلط ❌
توضیح: متن درس به صراحت بیان می کند که العقاد تنها تا مقطع ابتدایی درس خوانده است و به دلیل نبود دبیرستان در زادگاهش و عدم توانایی خانواده برای فرستادن او به قاهره، تحصیلات دانشگاهی نداشته است. بنابراین، دریافت مدرک دکترا از دانشگاه آنکارا با واقعیت متن مغایرت دارد. - رُبَّ کِتابٍ تَجْتَهِدُ فی قِراءَتِهِ، ثُمَّ لا تَحْصُلُ عَلیٰ فائِدَهٍ مِنهُ.
پاسخ: صحیح ✅
توضیح: این جمله دقیقاً برگرفته از متن درس است که اشاره می کند: «فَرُبَّ کِتابٍ يَجْتَهِدُ الْقارِئُ في قِراءَتِهِ، ثُمَّ لا يَخْرُجُ مِنْهُ بِفائِدَةٍ». این مطلب نشان دهنده آن است که تلاش زیاد در خواندن، همیشه منجر به فایده نیست و کیفیت مطالعه اهمیت دارد. - اَلْکُتُبُ تَجارِبُ آلافِ الْعُلَماءِ عَلیٰ مَرِّ السِّنینَ.
پاسخ: غلط ❌
توضیح: در متن درس آمده است: «لِأَنَّ الْکُتُبَ تَجارِبُ الْأُمَمِ عَلیٰ مَرِّ آلافِ السِّنينَ». یعنی کتاب ها تجربیات «ملت ها و امت ها» هستند، نه صرفاً «دانشمندان». هرچند دانشمندان نقش مهمی دارند، اما دامنه تجربیات در کتاب ها وسیع تر از فقط تجربیات علماء است. - تَحْدیدُ قِراءَهِ الْکُتُبِ نافِعٌ فی رَأْیِ الْکاتِبِ.
پاسخ: غلط ❌
توضیح: متن درس به وضوح بیان می کند: «وَ إنَّ التَّحديدَ فِي اخْتيارِ الْکُتُبِ کَالتَّحديدِ فِي اخْتيار الطَّعامِ، کِلاهُما لا يَکونُ إلّا لِطِفْلٍ أَوْ مَريضٍ.» این یعنی محدود کردن انتخاب کتاب ها، مانند محدود کردن غذا، فقط برای کودک یا بیمار است و برای انسان عاقل مناسب نیست. پس از نظر نویسنده، محدود کردن، مفید نیست. - یَعْتَقِدُ الْعَقّادُ أَنَّ الْجَمالَ جَمالُ الْحُرّیَّهِ.
پاسخ: صحیح ✅
توضیح: این جمله نیز مستقیماً از متن درس گرفته شده است: «فَکانَ الْعَقّاد لا يَرَی الْجَمالَ إلّا الْحُريَّةَ». این جمله اعتقاد راسخ العقاد به آزادی را نشان می دهد. - لا طَعامَ لِفِکْرِ الْإنسانِ.
پاسخ: غلط ❌
توضیح: در ابتدای درس آمده است: «إنَّ الْکُتُبَ طَعامُ الْفِکْرِ، وَ لِکُلِّ فِکْرٍ طَعامٌ». یعنی کتاب ها خوراک فکر هستند و هر فکری خوراکی دارد. بنابراین، این گزاره که «هیچ خوراکی برای اندیشه انسان وجود ندارد» کاملاً غلط است.
تمرین دوم (صفحه ۳۷): أَجِبْ عَنِ الْأَسْئِلَهِ التّالیَهِ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ.
- لِمَاذا لَمْ یُواصِلِ الْعَقّادُ دِراسَتَهُ فِی الْمَدرَسَهِ الثّانوَیَّهِ؟
پاسخ: لِعَدَمِ وُجودِ مَدرَسَهٍ ثانَویَّهٍ في مُحافَظَةِ أَسْوان الَّتي وُلِدَ وَ نَشَأَ فیها.
توضیح: پاسخ مستقیماً در متن درس وجود دارد و به نبود دبیرستان در منطقه زادگاه العقاد اشاره می کند. - بِأَیِّ شَیءٍ شَبَّهَ الْعَقّادُ التَّحدیدَ فِی اخْتیارِ الْکُتُبِ؟
پاسخ: شَبَّهَ التَّحديدَ في اخْتيارِ الْکُتُبِ کَالتَّحديدِ فِي اخْتيار الطَّعامِ.
توضیح: این تشبیه نیز در متن درس به صراحت بیان شده است. - کَمْ کِتاباً أَضافَ الْعَقّادُ إلَی الْمَکْتَبَهِ الْعَربیَّهِ؟
پاسخ: أَضافَ إلَی الْمَکتَبَهِ الْعَربیَّهِ أَکْثَرَ مِنْ مِئَةَ کِتابٍ.
توضیح: تعداد دقیق کتاب های العقاد نیز در متن ذکر شده است. - مِمَّنْ تَعَلَّمَ الْعَقّادُ اللُّغَهَ الْإنجِلیزیَّهَ؟
پاسخ: تَعَلَّمَ الْإنجِلیزیَّهَ مِنَ السُّیّاحِ الَّذینَ کانوا یَأْتونَ إلَی مِصرَ لِزیارَهِ الْآثارِ التّاریخیَّهِ.
توضیح: روش یادگیری زبان انگلیسی العقاد، که نشان از پشتکار او دارد، در انتهای متن آمده است. - ما هوَ مِقْیاسُ الْکُتُبِ الْمُفیدَهِ؟
پاسخ: الْکِتابُ الْمُفیدُ هُوَ الَّذی یَزیدُ مَعْرِفَتَکَ فِی الْحَیاهِ وَ قوَّتَکَ عَلَی الْفَهْمِ وَ الْعَمَلِ.
توضیح: معیار کتاب مفید در اواسط متن به طور صریح بیان شده است. - ما هیَ مَزایاَ الْجِسْمِ الْقَویِّ؟
پاسخ: مِنْ مَزایا الْجِسْمِ الْقَویِّ أَنَّهُ یَجْذِبُ غِذاءً مُناسِباً لِنَفْسِهِ.
توضیح: این بخش نیز در اوایل متن درس، به عنوان تشبیهی برای اندیشه قوی، آمده است.
تمرین سوم (صفحه ۳۹): اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ (مستثنی و ترجمه)
تَرْجِمِ الْعِباراتِ التّالیَهَ؛ ثُمَّ عَیِّنِ الْمُستَثنیٰ وَ الْمُستَثنیٰ مِنهُ.
- … کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجْهَهُ …
ترجمه: همه چیز جز چهره او نابودشدنی است.
مستثنی: وَجْهَهُ (منصوب به دلیل استثناء تام متصل)
مستثنی منه: کُلُّ شَیْءٍ
توضیح: «وجهه» بخشی از «کل شیء» است و مستثنی منه نیز ذکر شده، بنابراین استثناء تام متصل است و مستثنی منصوب می شود. - فَسَجَدَ الْمَلائِکَهُ کُلُّهُم أَجْمَعونَ إلّا إبلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ.
ترجمه: پس همه فرشتگان باهم سجده کردند؛ به جز شیطان که خود را بزرگ یافت و از کافران شد.
مستثنی: إبلیسَ (منصوب به دلیل استثناء تام منقطع)
مستثنی منه: الْمَلائِکَهُ
توضیح: «ابلیس» از جنس «ملائکه» نیست، اما مستثنی منه (الملائکه) ذکر شده، بنابراین استثناء تام منقطع است و مستثنی همیشه منصوب است. - کُلُّ عَیْنٍ باکیَهٌ یَوْمَ الْقیامَهِ إلّا ثَلاثَ أَعیُنٍ: عَیْنٌ سَهِرَتْ فی سبیلِ اللهِ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ فاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللهِ.
ترجمه: هر چشمی روز رستاخیز گریان است، به جز سه چشم: چشمی که در راه خدا بیدار مانده و چشمی که از محارم بر هم نهاده شده و چشمی که از پروای خدا لبریز شده است.
مستثنی: ثَلاثَ أَعیُنٍ (منصوب)
مستثنی منه: کُلُّ عَیْنٍ
توضیح: «ثلاث أعین» از جنس «کل عین» است و مستثنی منه ذکر شده، پس استثناء تام متصل است و مستثنی منصوب می شود. - کُلُّ وِعاءٍ یَضیقُ بِما جُعِلَ فیهِ إلّا وِعاءَ الْعِلْمِ؛ فَإنَّهُ یَتَّسِعُ.
ترجمه: هر ظرفی با آنچه در آن نهاده شده تنگ می شود، به جز ظرف دانش؛ زیرا به کمک آن فراخ می شود.
مستثنی: وِعاءَ الْعِلْمِ (منصوب)
مستثنی منه: کُلُّ وِعاءٍ
توضیح: «وعاء العلم» از جنس «کل وعاء» است و مستثنی منه ذکر شده، پس استثناء تام متصل است و مستثنی منصوب می شود. - کُلُّ شَیءٍ یَرْخُصُ إذا کَثُرَ إلَّا الْأَدَبَ؛ فَإنَّهُ إذا کَثُرَ غَلا.
ترجمه: هر چیزی به جز ادب هرگاه زیاد شود ارزان می شود؛ زیرا ادب هرگاه زیاد شود پربها می شود.
مستثنی: الْأَدَبَ (منصوب)
مستثنی منه: کُلُّ شَیءٍ
توضیح: «الأدب» از جنس «کل شیء» است و مستثنی منه ذکر شده، پس استثناء تام متصل است و مستثنی منصوب می شود. - لا تَعْلَمُ زَمیلاتی اللُّغَهَ الْفَرَنسیَّهَ إلّا عَطیَّهَ.
ترجمه: هم شاگردیانم به جز عطیه زبان فرانسه نمی دانند.
مستثنی: عَطیَّهَ (منصوب)
مستثنی منه: زَمیلاتی
توضیح: «عطیه» از جنس «زمیلاتی» است و مستثنی منه ذکر شده، پس استثناء تام متصل است و مستثنی منصوب می شود. - حَلَّ الطُّلّبُ مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ إلّا مَسأَلَهً.
ترجمه: دانش آموزان به جز یک مسئله [همه] مسائل ریاضی را حل کردند.
مستثنی: مَسأَلَهً (منصوب)
مستثنی منه: مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ
توضیح: «مسألة» از جنس «مسائل الریاضیات» است و مستثنی منه ذکر شده، پس استثناء تام متصل است و مستثنی منصوب می شود.
تمرین چهارم (صفحه ۳۹): اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ (ترجمه عبارات)
تَرْجِمِ العِْباراتِ التّالیَهَ.
- وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ ….
ترجمه: و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست.
توضیح: در اینجا «ما…إلا» برای حصر به کار رفته و «لعب و لهو» خبر برای «الحیاة» است. - … لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلَّا الْقَوْمُ الْکافِرونَ.
ترجمه: جز قوم کافران از رحمت خدا ناامید نمی شود.
توضیح: استثناء مفرغ است و «القوم» فاعل برای «ییأس» است. - إنَّ الْإنسانَ لَفی خُسْرٍ إلّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ …
ترجمه: بی گمان انسان در زیان است. مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند…
توضیح: استثناء تام متصل است و «الذین» مستثنی است. - قَرَأْتُ الکِْتابَ التّاریخیَّ إلَّا مَصادِرَهُ.
ترجمه: آن کتاب تاریخی را خواندم به جز منابعِ آن را.
توضیح: استثناء تام متصل است و «مصادره» مستثنی و منصوب است. - اِشْتَرَیْتُ أَنواعَ الْفاکِهَهِ إلّا أَناناسَ.
ترجمه: انواع میوه ها را به جز آناناس خریده ام.
توضیح: استثناء تام متصل است و «آناناس» مستثنی و منصوب است.
تمرین پنجم (صفحه ۴۱): اُکْتُبْ کَلِمَهً مُناسِبَهً لِلتَّوضیحاتِ التّالیَهِ مِنْ کَلِماتِ الْمُعجَمِ.
- جَعَلَهُ غَنیّاً لا حاجَهَ لَهُ. = أَغْنیٰ (بی نیاز کرد)
- شَخْصٌ یَکْتُبُ مَقالاتٍ فِی الصُّحُفِ. = اَلصَّحَفیّ (روزنامه نگار)
- اَلْمَرْحَلَهُ الدِّراسیَّهُ بَعْدَ الِابْتِدائیَّهِ. = اَلثّانَویَّه (دبیرستان)
- اَلْعالِمُ الَّذی لَهُ أَفکارٌ عَمیقَهٌ وَ حَدیثَهٌ. = اَلْمُفَکِّر (متفکر، اندیشمند)
- اَلْأَوضاعُ وَ الْأَحْوالُ الَّتی نُشاهِدُها حَوْلَنا. = اَلظُّروف (شرایط)
تمرین ششم (صفحه ۴۲): ضَعْ فی الْفَراغ کَلِمَهً مُناسِبَهً مِنَ الْکَلِمِاتِ التّالیَهِ.
- سِعْرُ الْعِنَبِ یَرْخُصُ فی نِهِایَهِ الصَّیفِ بِسَبَبِ وُفورِهِ فِی السّوقِ. (ارزان می شود)
- أَعْطَی الْمُدیرُ مَسؤولیَّهَ الْمَکتَبَهِ لِزَمیلی وَ هوَ جَدیرٌ بِها. (شایسته)
- ذَهَبْنا إلَی الْبُستانِ وَ أَکَلْنا التُّفاحاتِ وَ الرُّمّاناتِ. (خوردیم)
- صَنَعْتُ وِعاءً جَمیلاً مِنْ خَشَبِ شَجَرَهِ الْجَوْزِ. (ظرفی، کاسه)
- حارِسُ الْفُندُقِ یَسْهَرُ کُلَّ اللَّیلِ مَعَ زَمیلِهِ. (بیدار می ماند)
تمرین هفتم (صفحه ۴۳): اِمْلَأِ الْجَدْوَلَ بِکَلِماتٍ مُناسِبَهٍ.
برای تکمیل جدول، نیاز به خود جدول و کلمات داده شده در کتاب درسی است. این تمرین بیشتر جنبه لغوی و حافظه ای دارد و رمزگشایی کلمات از طریق جای گذاری حروف در خانه ها صورت می گیرد. رمز این جدول: «وَ عِبادُ الرَّحْمٰنِ الَّذینَ یَمْشونَ عَلَی الْأَرضِ هَوْناً وَ إذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلونَ قالوا سَلاماً»
تمرین هشتم (صفحه ۴۴): عَیِّنِ الصَّحیحَ فِی التَّحلیلِ الصَّرفیِّ وَ الْمَحَلِّ الْإعْرابیِّ لِما أُشیرَ إلَیهِ بِخَطٍّ.
«الْعُمّالُ الْمُجتَهِدونَ یَشْتَغِلونَ فِی الْمَصْنَعِ.»
الْمُجتَهِدونَ:
- تحلیل صرفی: اسم فاعل، مذکر، جمع سالم، معرفه به ال.
- محل اعرابی: صفت برای «الْعُمّالُ»، مرفوع به «واو» (چون جمع مذکر سالم است).
«نَجَحَتِ الطّالِباتُ فی الِامْتحِانِ.»
الطّالِباتُ:
- تحلیل صرفی: اسم فاعل، مؤنث، جمع سالم (جمع مؤنث سالم)، معرفه به ال.
- محل اعرابی: فاعل و مرفوع به «ضمه».
تمرین نهم (صفحه ۴۵ و ۴۶): درک مطلب (طائر برناکل) و تحلیل اعرابی
الف) کَمِّلِ الْفَراغاتِ فی تَرجَمَهِ النَّصِّ التّالی.
هُناکَ طائرٌِ یُسَمّیٰ «بَرْناکِل» یَبْنی عُشَّهُ فَوْقَ جِبالٍ مُرتَفَعِهٍ بَعیداً عَنِ الْمُفتَرِسینَ. و عِندَما تَکْبُرُ فِراخُهُ، یُریدُ مِنها أَنْ تَقْفِزَ مِنْ عُشِّهَا الْمُرْتَفِعِ. تَقْذِفُ الفْرِاخُ نَفْسَها واحِداً واحِداً مِنْ جَبَلٍ یَبْلُغُ ارْتفِاعُهُ أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ مِتْرٍ. وَ تَصْطَدِمُ بِالصُّخورِ عِدَّه مَرّاتٍ. یَنتَظِرُ الْوالِدانِ أَسْفَلَ الْجَبَلِ و یَستَقبِلانِ فِراخَهُما. سُقوطُ الْفِراخِ مَشْهَدٌ مُرْعِبٌ جِدّاً. وَلٰکِنْ لا فِرارَ مِنْهُ؛ لِأَنَّهُ قِسْمٌ مِنْ حَیاتِهَا الْقاسیَهِ.
ترجمه کامل: پرنده ای وجود دارد که «برناکل» نامیده می شود [او] لانه اش را بر فرازِ کوه هایی بلند، دور از شکارچیان می سازد و هنگامی که جوجه هایش بزرگ می شود از آنها می خواهد از لانۀ بلندشان بپرند. جوجه ها یکی یکی خودشان را از کوهی که بلندایِ آن به بیش از هزار متر می رسد، می اندازند. و چند بار با صخره ها برخورد می کنند. پدر و مادر، پایینِ کوه چشم به راه می شوند و به پیشوازِ جوجه هایشان می روند. افتادنِ جوجه ها صحنه ای بسیار ترسناک است. ولی هیچ گریزی از آن نیست؛ زیرا بخشی از زندگیِ دشوار شان است.
ب) اُکْتُبِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِما تَحْتَهُ خَطٌّ.
- عُشَّ: مفعول به و منصوب.
- مُرتَفِعَه: صفت برای «جبال»، مجرور.
- فِراخُهُ: فاعل برای «تکبر»، مرفوع.
- الفِراخُ: فاعل برای «تقذف»، مرفوع.
- ألفِ: مضاف الیه برای «أکثر»، مجرور.
- بِالصُّخورِ: مجرور به حرف جر «بِ».
- الوالِدانِ: فاعل برای «ینتظر»، مرفوع به «الف» (چون مثناست).
- الجَبَلِ: مضاف الیه برای «أسفل»، مجرور.
- فِراخَهُما: مفعول به برای «یستقبلان»، منصوب.
- سُقوطُ: مبتدا و مرفوع.
- الفِراخِ: مضاف الیه برای «سقوط»، مجرور.
- مَشهَدٌ: خبر برای «سقوط»، مرفوع.
- مُرعِبٌ: صفت برای «مشهد»، مرفوع.
- حَیاتِ: مجرور به حرف جر «مِن».
- الْقاسیَهِ: صفت برای «حیات»، مجرور.
ج) عَیِّنْ نَوْعَ «لا » فی «لا فِرارَ مِنْهُ.»؟
پاسخ: «لا» نافیه جنس.
توضیح: این «لا» بر سر اسم نکره (فرار) آمده و به صورت مطلق، جنس فرار را نفی می کند. اسم بعد از آن (فرار) منصوب است و خبر آن (منه) به صورت جار و مجرور شبه جمله، محلاً مرفوع است.
د) اِبحَثْ عنَ متُضَادِّ الْکَلِماتِ التّالیَهِ فی النَّصِّ: «تَحْت و بَعید و تَصغُرُ و قَصیر و أَقَلّ و أَسفَل.»
- تَحْت ≠ فَوْق
- بَعید ≠ قریب (در متن موجود نیست، اما مفهوم نزدیک را می توان از سیاق فهمید)
- تَصغُرُ ≠ تَکْبُرُ
- قَصیر ≠ طَویل (در متن موجود نیست)
- أَقَلّ ≠ أَکْثَرُ
- أَسْفَل ≠ مُرتَفِعَهٍ / أعلی
ه) اُکتُبْ مُفرَدَ الْکَلِماتِ التّالیَهِ: «جِبال وَ مُفتَرِسینَ وَ فِراخ وَ صُخور وَ مَرّات».
- جِبال: جَبَل
- مُفْتَرِسینَ: مُفْتَرِس
- فِراخ: فَرْخ
- صُخور: صَخْرَة
- مَرّات: مَرَّة
تمرین دهم (صفحه ۴۷): لِلتَّرْجَمَهِ (اشتقاق و معانی)
این تمرین به تمرین صرفی و اشتقاق کلمات می پردازد که درک ریشه کلمات و تغییرات معنایی آن ها با تغییر صیغه و ساختار را تقویت می کند. این بخش، به دانش آموز احساسی از قدرت تحلیل ساختار کلمات را منتقل می کند:
- عَلِمَ: دانست
- أَعْلَمُ مِنْ: داناتر از
- الْعَلّامَه: بسیار دانا
- سَیَعْلَمونَ: خواهند دانست
- اِنْتَقَلَ: جابه جا شد
- لا یَنْتَقِلُِ: جابه جا نمی شود
- لَنْ یَنْتَقِلَ: جابه جا نخواهد شد
- رَجاءً، اِنْتَقِلوا: لطفا جابه جا شوید
- أَرْسَلَ: فرستاد
- اَلْمُرْسَل: فرستاده شده
- أَرْسِلْ: بفرست
- لا تُرْسِلْ: نفرست
- عَبَدَ: پرستید
- اَلْعابِدونَ: پرستندگان
- اَلْمَعابِد: پرستشگاه ها
- اُعْبُدونی: مرا بپرستید
- ساعَدَ: کمک کرد
- اَلْمُساعِد: کمک کننده
- رَجاءً، ساعِدونی: لطفا کمکم کنید
- هُمْ ساعَدونی: ایشان مرا کمک کردند
- طَبَخَ: پخت
- اَلطَّبّاخ: آشپز
- اَلْمَطْبوخ: پخته شده
- طُبِخَ: پخته شد (مجهول)
- تَکَلَّمَ: سخن گفت
- اَلتَّکَلُّم: سخن گفتن
- تَکَلَّمْنا: ما گفتیم
- نَتَکَلَّمُ: ما صحبت می کنیم
تمرین یازدهم (صفحه ۴۷): عَیِّنِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحتَها خَطٌّ.
- مُداراهُ النّاسِ نِصفُ الْإیمانِ.
ترجمه: مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان است.
مُداراهُ: مبتدا، مرفوع.
نِصفُ: خبر، مرفوع. - عَدوٌّ عاقِلٌ خَیرٌ مِنْ صَدیقٍ جاهِلٍ.
ترجمه: یک دشمن عاقل بهتر از یک دوست نادان است.
عَدوٌّ: مبتدا، مرفوع.
عاقِلٌ: صفت برای «عدوّ»، مرفوع.
خَیرٌ: خبر برای «عدوّ»، مرفوع (اسم تفضیل).
صَدیقٍ: مجرور به حرف جر «مِن».
جاهِلٍ: صفت برای «صدیق»، مجرور. - یا حَبیبی، لا تَقُلْ کَلاماً إلَّا الْحَقَّ أَبَداً.
ترجمه: ای دوست من، هرگز سخنی را به جز حق نگو.
کَلاماً: مفعول به برای «تقل»، منصوب.
الْحَقَّ: مستثنی و منصوب (استثناء مفرغ، و نقش مفعول به برای «تقل» را به خود گرفته است). - اَلْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الْحَجَرِ.
ترجمه: دانش در کودکی مانند نقش در سنگ است.
کَالنَّقشِ: مجرور به حرف جر «کَـ» (جار و مجرور و در محل خبر).
الْحَجَرِ: مجرور به حرف جر «فی». - أَضعَفُ النّاسِ مَنْ ضَعُفَ عنَ کِتمانِ سِرِّهِ.
ترجمه: ناتوان ترین مردم کسی است که از پوشاندن رازش ناتوان باشد.
أَضعَفُ: مبتدا و مرفوع (اسم تفضیل).
کِتمانِ: مجرور به حرف جر «عن».
سِرِّهِ: مضاف الیه برای «کتمان»، مجرور.
تمرین دوازدهم (صفحه ۴۸): اِبْحَثْ عَنِ الْأَسماءِ التّالیَهِ فی ما یَلی (انواع مشتقات)
این تمرین به دانش آموز این فرصت را می دهد که با کاوش در عبارات، به کشف انواع اسامی مشتق بپردازد و این حس را تجربه کند که چگونه با یک نگاه دقیق، می توان ساختار کلمات را فهمید.
- … إنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَهٌ بِالسّوءِ …
أَمّارَهٌ: اسم مبالغه (بر وزن «فعّالة»، به معنی «بسیار دستوردهنده») - اِعْلَمْ بِأَنَّ خَیْرَ الْإخوانِ أقدَمُهُم.
خَیْرَ: اسم تفضیل (شاذ، بر وزن «فَعْل» که اصل آن «أَخیَر» بوده).
أقدَمُهُم: اسم تفضیل (بر وزن «أَفْعَل»، به معنی «کهن ترینشان») - أکْبَرُ الْحُمقِ الْإغراقُ فِی الْمَدحِ وَ الذَّمِّ.
أکْبَرُ: اسم تفضیل (بر وزن «أَفْعَل»، به معنی «بزرگترین») - طَلَبُ الْحاجَهِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِها أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ.
أَشَدُّ: اسم تفضیل (بر وزن «أَفْعَل»، به معنی «سخت تر») - قُمْ عَنْ مَجلِسِکَ لِأَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ إنْ کُنْتَ أَمیراً.
مَجلِسِکَ: اسم مکان (بر وزن «مَفعِل»، به معنی «نشستنگاه»)
مُعَلِّمِکَ: اسم فاعل (از فعل مزید، بر وزن «مُفَعّل»، به معنی «آموزگار») - یَومُ الْعَدلِ عَلَی الظّالِمِ أَشَدُّ مِن یَومِ الْجَورِ عَلَی الْمَظلومِ.
الظّالِمِ: اسم فاعل (بر وزن «فاعِل»، به معنی «ستمگر»)
الْمَظلومِ: اسم مفعول (بر وزن «مَفعول»، به معنی «ستم دیده»)
راهنمای آمادگی برای امتحانات و کنکور: بستری برای درخشش
درس عربی، به ویژه در پایه دوازدهم، نیازمند رویکردی متفاوت و جامع است. برای اینکه دانش آموزان نه تنها این درس را برای امتحانات کلاسی، بلکه برای کنکور سراسری نیز به بهترین شکل آماده شوند، مسیر یادگیری باید فراتر از حفظیات صرف باشد. این یک سفر تحصیلی است که در آن، هر گام با برنامه ریزی و استراتژی همراه می شود.
راهبردهای کلی برای مطالعه درس عربی دوازدهم
- مطالعه فعال متن: صرفاً به ترجمه خط به خط اکتفا نکنید. هر بار که متنی را می خوانید، سعی کنید خودتان نکات دستوری و لغوی آن را کشف کنید. زیر کلمات جدید خط بکشید و سعی کنید ریشه شان را حدس بزنید.
- تکرار هدفمند قواعد: قواعد را از طریق حل تمرینات متعدد تثبیت کنید. هر قاعده را با مثال هایی از خود متن درسی تطبیق دهید تا کاربرد آن را بهتر درک کنید.
- اهمیت واژه شناسی: یک دفترچه لغت برای خودتان تهیه کنید. کلمات جدید، مترادف ها، متضادها، جمع و مفرد کلمات را در آن یادداشت کنید. مرور روزانه این واژگان، پایه و اساس درک مطلب شما خواهد بود.
- تست زنی منظم: از همان ابتدا، تست های کنکور مربوط به هر درس را حل کنید. این کار به شما کمک می کند تا با سبک سؤالات آشنا شوید و نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید.
- تحلیل اشتباهات: هر اشتباه در تست زنی یا حل تمرین را فرصتی برای یادگیری عمیق تر بدانید. علت اشتباه را پیدا کنید، به درسنامه بازگردید و مطمئن شوید که آن مبحث را کاملاً درک کرده اید.
نحوه مرور لغات و قواعد درس سوم
درس سوم به دلیل داشتن مبحث استثناء و انواع «لا» و همچنین اسامی مشتق، اهمیت ویژه ای در کنکور دارد. برای مرور این درس، می توان اینگونه عمل کرد:
- خلاصه نویسی قواعد: قواعد استثناء و انواع «لا» را در یک جدول یا نمودار خلاصه کنید. برای هر کدام، حداقل دو مثال از متن درس و دو مثال از خارج از درس (کنکوری) یادداشت کنید.
- کارت های لغت (فلش کارت): برای واژگان جدید و پرکاربرد، فلش کارت بسازید. در یک روی کارت کلمه عربی و در روی دیگر، معنی فارسی، جمع/مفرد و یک جمله نمونه از متن درس را بنویسید.
- تحلیل صرفی و اعرابی جملات تصادفی: از متن درس چند جمله را به صورت تصادفی انتخاب کنید. سپس برای هر کلمه، تحلیل صرفی (نوع کلمه، ریشه، صیغه) و محل اعرابی (فاعل، مفعول، خبر، صفت و…) آن را مشخص کنید. این تمرین به تقویت مهارت های تحلیلی شما کمک می کند.
چگونگی پاسخگویی به سؤالات درک مطلب در کنکور
سؤالات درک مطلب کنکور عربی، اغلب نیاز به فهم عمیق متن دارند. برای موفقیت در این بخش، می توان این راهکارها را تجربه کرد:
- خواندن سؤالات قبل از متن: ابتدا سؤالات مربوط به درک مطلب را بخوانید تا بدانید در متن دنبال چه اطلاعاتی هستید. این کار باعث می شود مطالعه شما هدفمندتر شود.
- خط کشیدن زیر اطلاعات کلیدی: هنگام خواندن متن، زیر جملات یا عباراتی که به نظر می رسد پاسخ سؤالات هستند، خط بکشید.
- توجه به کلمات ربط و حروف نفی و استثناء: این کلمات می توانند معنای جمله را به کلی تغییر دهند. مثلاً در متن درس سوم، وجود «إلا» در جملات، معنای حصر یا استثناء را منتقل می کند که در ترجمه دقیق باید به آن توجه کرد.
- استنتاج از متن: گاهی پاسخ سؤالات به صورت مستقیم در متن نیامده است و باید از مفهوم کلی پاراگراف یا ارتباط بین جملات، پاسخ را استنتاج کنید.
مطالعه دقیق متن درس سوم عربی دوازدهم و تسلط بر نکات دستوری و لغوی آن، می تواند به شما این حس را بدهد که نه تنها یک درس، بلکه یک زبان را درک کرده اید و آماده اید تا با اعتماد به نفس کامل، در آزمون ها و کنکور سراسری، توانایی های خود را به نمایش بگذارید. این دانش، درسی برای زندگی نیز خواهد بود.
نتیجه گیری
سفری که در این مقاله برای بررسی نکات متن درس سوم عربی دوازدهم تجربی طی شد، نشان می دهد که یادگیری این درس فراتر از حفظ چند ترجمه یا قاعده است. این درس با عنوان «اَلْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ» نه تنها مهارت های زبانی دانش آموز را تقویت می کند، بلکه با معرفی شخصیت عباس محمود العقاد و نگاه عمیق او به کتاب و اندیشه، دریچه ای به جهان بینی گسترده تر می گشاید. با تمرکز بر جزئیات لغوی، عمق قواعد دستوری در بستر جملات و تحلیل تشریحی تمرینات، دانش آموز این فرصت را می یابد تا به تسلطی جامع و کاربردی دست پیدا کند.
توصیه می شود که برای کسب بهترین نتیجه، این محتوا را نه تنها به عنوان یک منبع درسی، بلکه به مثابه یک راهنمای همراه در مسیر یادگیری ببینید. یادگیری عربی، مانند یک چشمه است که هرچه بیشتر از آن بنوشید، تشنگی دانشتان بیشتر می شود. استمرار در مطالعه، مرور مداوم نکات و تلاش برای به کارگیری آن ها در جملات و متن های جدید، کلید پیشرفت است. با تمرین و ممارست، می توان نه تنها از پس دشواری های این درس برآمد، بلکه از زیبایی ها و عمق زبان عربی نیز لذت برد و به موفقیت های بزرگ تری در امتحانات و کنکور سراسری دست یافت.