نمونه لایحه استرداد دعوا | متن کامل با فرم خام و قابل ویرایش

متن لایحه استرداد دعوا

در مسیر پیچیده و پر فراز و نشیب دادرسی، گاهی خواهان به دلایل مختلفی تصمیم می گیرد که از ادامه پیگیری دعوای خود منصرف شود. این تصمیم، که در قالب استرداد دعوا یا استرداد دادخواست تجلی می یابد، یک حق قانونی مهم است که شناخت صحیح از آن، نقشی کلیدی در مدیریت پرونده های حقوقی ایفا می کند. تنظیم دقیق و صحیح متن لایحه استرداد دعوا، به عنوان سندی رسمی که این اراده را به دادگاه منتقل می کند، از اهمیت بالایی برخوردار است.

تصور کنید که در یک مسیر پر پیچ و خم حقوقی قدم گذاشته اید و ناگهان متوجه می شوید که نیاز به تغییر جهت یا حتی بازگشت دارید. اینجاست که مفهوم استرداد دعوا، به عنوان یک ابزار قانونی مهم، معنا پیدا می کند. این حق، به خواهان یا وکیل او امکان می دهد تا تحت شرایطی خاص و با رعایت تشریفات قانونی، از ادامه پیگیری یک دعوای حقوقی صرف نظر کند. ممکن است این تصمیم بر اثر دلایل متعددی اتخاذ شود؛ از جمله رسیدن به توافق خارج از دادگاه با طرف مقابل، کشف مدارک جدیدی که مسیر پرونده را تغییر می دهد، یا حتی تغییر در شرایط شخصی و مالی خواهان که ادامه دادرسی را دشوار می سازد. درک ابعاد مختلف این حق و چگونگی استفاده صحیح از آن، می تواند از بروز مشکلات حقوقی آتی جلوگیری کرده و به خواهان این امکان را بدهد که با آگاهی کامل، سرنوشت پرونده خود را در دست گیرد.

درک مبانی و انواع استرداد دعوا: نقشه راهی در مسیر حقوقی

قدم گذاشتن در مسیر حقوقی همواره با ابهامات و پیچیدگی هایی همراه است. یکی از این ظرایف که شناخت آن برای هر شرکت کننده در دادرسی حیاتی است، مفهوم استرداد دعوا است. این مفهوم نه تنها یک اصطلاح حقوقی، بلکه یک حق عملی است که خواهان می تواند در مراحل مختلف پرونده از آن استفاده کند. بیایید با هم به عمق این موضوع سفر کنیم و ابعاد مختلف آن را کاوش نماییم.

استرداد دعوا چیست؟ تعریف ساده و حقوقی

استرداد دعوا، در ساده ترین تعریف خود، به معنای انصراف خواهان از پیگیری دادخواستی است که قبلاً به دادگاه تقدیم کرده است. این اقدام، یک حق قانونی برای خواهان محسوب می شود که تحت شرایطی خاص و با رعایت تشریفات مشخص، امکان پذیر می گردد. همانند فردی که در میانه یک سفر، تصمیم به تغییر مقصد یا حتی بازگشت می گیرد، خواهان نیز می تواند در طول فرآیند دادرسی، اراده خود را بر عدم ادامه پیگیری دعوا بنا نهد. این تصمیم، باید در قالب یک لایحه مکتوب به دادگاه ارائه شود تا وضعیت حقوقی پرونده به درستی تعیین تکلیف گردد. این لایحه، سندی رسمی است که اراده خواهان را برای خاتمه دادن به پیگیری دعوا به دادگاه منعکس می کند و مبنای تصمیم گیری قضایی خواهد بود.

تفاوت های کلیدی: گامی برای وضوح بیشتر

در نگاه اول، ممکن است مفاهیم استرداد دادخواست، استرداد دعوا و انصراف کلی از دعوا یکسان به نظر برسند، اما در حقیقت، هر یک دارای ابعاد و آثار حقوقی متمایزی هستند که شناخت آن ها برای هر خواهان یا وکیلی حیاتی است. این تمایزات نه تنها بر چگونگی ادامه پرونده تأثیر می گذارد، بلکه بر امکان یا عدم امکان طرح مجدد همان دعوا در آینده نیز تعیین کننده است.

  • استرداد دادخواست (Withdrawal of Petition): این نوع از استرداد، معمولاً در مراحل اولیه دادرسی و پیش از اینکه دادگاه وارد ماهیت دعوا شود، رخ می دهد. خواهان در این مرحله، صرفاً از دادخواست خود صرف نظر می کند، نه از اصل دعوا. این اقدام شبیه به پس گرفتن یک درخواست اولیه است که هنوز مورد بررسی جدی قرار نگرفته است. پیامد حقوقی این کار، صدور قرار ابطال دادخواست است. مهم ترین ویژگی این قرار این است که خواهان می تواند در آینده، همان دعوا را با ارائه دادخواستی جدید مجدداً مطرح کند. این گزینه، به خواهان انعطاف پذیری می دهد تا در صورت بروز اشتباه در نگارش دادخواست یا نیاز به جمع آوری مدارک بیشتر، بدون از دست دادن حق خود، مسیر را اصلاح کند.

  • استرداد دعوا (Withdrawal of Claim): این مفهوم گسترده تر است و زمانی به کار می رود که خواهان در مراحل بعدی دادرسی، یعنی پس از عبور از مرحله اولیه و حتی پس از تبادل لوایح یا تشکیل جلسات، تصمیم به انصراف می گیرد. در این حالت، دعوا به طور کامل مسترد می شود. این تصمیم می تواند منجر به صدور قرار رد دعوا گردد. با صدور قرار رد دعوا، خواهان می تواند همان دعوا را، در صورتی که شرایط قانونی آن فراهم باشد، مجدداً مطرح کند. تفاوت اصلی با ابطال دادخواست در این است که رد دعوا معمولاً پس از بررسی های ابتدایی تر در محتوا رخ می دهد، اما هنوز به مرحله ای نرسیده که اعتبار امر قضاوت شده را پیدا کند.

  • انصراف کلی از دعوا: این شدیدترین نوع انصراف است و معمولاً پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا یا زمانی که خواهان به طور صریح اعلام می کند که دیگر به هیچ وجه قصد پیگیری آن دعوا را ندارد، اتفاق می افتد. در این سناریو، دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر می کند. پیامد این قرار بسیار جدی است: دعوای ساقط شده، دیگر به هیچ وجه قابل طرح مجدد نیست و وضعیت آن مشابه یک حکم قطعی و لازم الاجرا تلقی می شود (امر مختومه). این گزینه باید با نهایت دقت و آگاهی انتخاب شود، زیرا راه هرگونه طرح مجدد را به طور کامل مسدود می کند و به نوعی به معنای پذیرش نهایی شکست در آن دعوا تلقی می شود.

مبنای قانونی: تکیه گاهی برای اقدام

همانطور که در هر اقدام حقوقی، مستندات قانونی نقش ستون فقرات را ایفا می کنند، استرداد دعوا نیز بر پایه مواد مشخصی از قانون آیین دادرسی مدنی (ق.آ.د.م) استوار است. درک این مواد، نه تنها به خواهان کمک می کند تا حقوق و اختیارات خود را بشناسد، بلکه وکلای دادگستری را نیز در ارائه راهنمایی های دقیق و تنظیم لوایح صحیح یاری می رساند.

ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی: این ماده، قلب تپنده مقررات مربوط به استرداد دعواست و شرایط سه گانه اصلی استرداد را تشریح می کند. این سه بند، مراحل مختلف دادرسی را پوشش می دهند و هر یک پیامدهای حقوقی خاص خود را دارند که باید با دقت مورد توجه قرار گیرند. آشنایی کامل با این بندها، به خواهان امکان می دهد تا متناسب با مرحله ای که پرونده اش در آن قرار دارد و نتیجه ای که از استرداد انتظار دارد، تصمیم درستی بگیرد.

ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی: این ماده به طور خاص به استرداد دادخواست تجدیدنظر می پردازد. زمانی که خواهان یا تجدیدنظرخواه در مرحله تجدیدنظر تصمیم به انصراف از دادخواست تجدیدنظر خود می گیرد، این ماده تعیین کننده رویه و آثار حقوقی خواهد بود. این ماده مکملی برای ماده ۱۰۷ است و نشان می دهد که حق استرداد در تمام مراحل دادرسی، از جمله مراحل فرجامی، حفظ می شود، اما با مقررات خاص آن مرحله.

چه کسی می تواند دعوا را مسترد کند؟

تنها کسی که حق استرداد دعوا را دارد، خواهان یا وکیل قانونی اوست. این حق، ذاتی خواهان است که دعوا را آغاز کرده و لذا می تواند در هر مرحله ای (با رعایت شرایط قانونی) از آن صرف نظر کند. اگر وکیل اقدام به استرداد می کند، باید حتماً در وکالتنامه او صراحتاً اختیار استرداد دعوا یا دادخواست درج شده باشد. بدون این شرط، اقدام وکیل معتبر نخواهد بود و دادگاه آن را نمی پذیرد. این موضوع اهمیت بررسی دقیق اختیارات وکالتنامه را برجسته می کند.

مراحل و شرایط استرداد دعوا در طول فرایند دادرسی: گام هایی برای اقدام آگاهانه

مسیر دادرسی، مراحلی مشخص و قواعدی روشن دارد. استرداد دعوا نیز، بسته به اینکه در کدام نقطه از این مسیر قرار گرفته باشد، شرایط و پیامدهای متفاوتی خواهد داشت. شناخت دقیق این مراحل، به خواهان کمک می کند تا با دیدی باز و آگاهانه، بهترین تصمیم را برای پرونده خود بگیرد.

استرداد دادخواست قبل از اولین جلسه دادرسی (بند الف ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م)

در ابتدای راه، زمانی که خواهان تازه دادخواست خود را ثبت کرده و هنوز وقت رسیدگی تعیین نشده یا اولین جلسه دادرسی برگزار نشده است، فرصتی طلایی برای استرداد وجود دارد. این بند از ماده ۱۰۷، به خواهان امکان می دهد تا قبل از اینکه دادگاه وارد ماهیت دعوا و رسیدگی های جدی تر شود، از ادامه کار منصرف شود. در این وضعیت، ممکن است خواهان به دلایلی مانند کشف مدارک جدید، تلاش برای صلح و سازش با خوانده، یا حتی متوجه شدن ایرادات شکلی در دادخواست خود، تصمیم به این کار بگیرد.

قرار صادره: در این حالت، دادگاه قرار ابطال دادخواست را صادر می کند. این قرار، به این معناست که دادخواست اولیه از اساس کان لم یکن تلقی شده و پرونده به نوعی به حالت قبل از ثبت دادخواست بازمی گردد.

آثار حقوقی: مهم ترین و جذاب ترین ویژگی این نوع استرداد، امکان طرح مجدد همان دعوا است. خواهان، پس از صدور قرار ابطال دادخواست، می تواند در آینده، با برطرف کردن ایرادات احتمالی یا جمع آوری مدارک لازم، دوباره دادخواستی با همان موضوع و علیه همان خوانده در دادگاه مطرح کند. این به خواهان فرصت می دهد تا با رفع نواقص یا تغییر استراتژی، شانس خود را برای پیروزی در دعوا افزایش دهد.

استرداد دعوا تا پایان دادرسی (قبل از ختم مذاکرات) (بند ب ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م)

گاهی اوقات، دادرسی آغاز شده، جلساتی برگزار شده، لوایحی رد و بدل گشته و حتی تحقیقاتی صورت گرفته است، اما هنوز دادگاه ختم مذاکرات را اعلام نکرده و رأیی صادر نکرده است. در این بازه زمانی، خواهان همچنان حق استرداد دعوا را دارد، اما با آثار حقوقی متفاوت نسبت به مرحله قبل.

قرار صادره: دادگاه در این شرایط، قرار رد دعوا را صادر می کند. این قرار، به نوعی اعلام می کند که دعوای مطرح شده در این مرحله، از نظر شکلی یا ماهوی (به دلایلی غیر از عدم استماع آن) پذیرفته نیست، اما به معنای از دست دادن کامل حق نیست.

آثار حقوقی: با صدور قرار رد دعوا، امکان طرح مجدد همان دعوا وجود دارد. این شباهت با قرار ابطال دادخواست، از این جهت است که خواهان حق خود را برای پیگیری دعوا از دست نمی دهد، اما باید توجه داشت که دلایل استرداد و شرایط جدید، در طرح مجدد دعوا مهم خواهند بود. در واقع، این فرصت به خواهان داده می شود تا با رفع موانع موجود یا تکمیل دلایل و مستندات خود، دوباره شانس خود را بیازماید.

استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا (بند ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م)

این مرحله، نقطه حساسی در فرآیند دادرسی است. وقتی دادگاه ختم مذاکرات را اعلام می کند، پرونده برای صدور رأی آماده می شود و تصمیم گیری نهایی نزدیک است. استرداد دعوا در این مقطع، شرایط و پیامدهای بسیار جدی تری دارد و نیازمند دقت و آگاهی کامل است. در این مرحله، خواهان به دو طریق می تواند اقدام به استرداد دعوا کند که هر کدام آثار متفاوتی دارند.

شرایط استرداد در این مرحله:

  • ۱. رضایت خوانده: اگر خواهان پس از ختم مذاکرات، تصمیم به استرداد دعوا بگیرد، این امر تنها با رضایت صریح خوانده امکان پذیر است. خوانده می تواند با ارائه لایحه ای به دادگاه، رضایت خود را اعلام کند یا در صورت حضور در جلسه، رضایت خود را شفاهی اعلام و صورتجلسه گردد. دلیل این شرط، این است که در این مرحله، خوانده نیز زمان و انرژی زیادی را صرف دفاع از خود کرده و نزدیک به رأی است، لذا حق اوست که در مورد استرداد دعوا نظر دهد. اگر خوانده رضایت ندهد، خواهان نمی تواند دعوا را مسترد کند و دادگاه به رسیدگی و صدور رأی ادامه خواهد داد.

  • ۲. انصراف کلی خواهان از دعوا: اگر خواهان به هر دلیلی، حتی بدون رضایت خوانده، تصمیم به انصراف کامل و بی قید و شرط از دعوای خود بگیرد، این گزینه برای او فراهم است. این انصراف باید صریح و بدون هرگونه ابهام باشد و خواهان باید اعلام کند که دیگر هیچگونه ادعایی در خصوص این موضوع نخواهد داشت.

قرار صادره: در هر دو حالت فوق (چه با رضایت خوانده و چه با انصراف کلی خواهان)، دادگاه قرار سقوط دعوا را صادر می کند. این قرار، عمیق ترین و غیرقابل بازگشت ترین اثر حقوقی را در بین انواع استرداد دارد.

آثار حقوقی: مهم ترین و شاید نگران کننده ترین پیامد قرار سقوط دعوا، اعتبار امر قضاوت شده (امر مختومه) است. این یعنی، دعوای ساقط شده، دیگر به هیچ وجه، تحت هیچ عنوان و به هیچ طریقی، قابل طرح مجدد نخواهد بود. به عبارت دیگر، خواهان برای همیشه حق خود را برای طرح آن دعوا در دادگاه از دست می دهد. این موضوع اهمیت مشاوره حقوقی دقیق قبل از اتخاذ چنین تصمیمی را دوچندان می کند، چرا که یک تصمیم نادرست در این مرحله می تواند به طور دائمی حق خواهان را زائل کند.

استرداد دادخواست تجدیدنظر (ماده ۳۶۳ ق.آ.د.م)

دادرسی همیشه در مرحله بدوی به پایان نمی رسد و گاهی پرونده به مرحله تجدیدنظر می رود. در این مرحله نیز، تجدیدنظرخواه (که می تواند خواهان اولیه باشد)، این امکان را دارد که از دادخواست تجدیدنظر خود انصراف دهد. این حق، انعطاف پذیری لازم را در مراحل بالاتر دادرسی نیز فراهم می کند.

شرایط و نحوه اقدام: استرداد دادخواست تجدیدنظر، همانند استرداد دادخواست در مرحله بدوی، با ارائه لایحه کتبی به مرجع تجدیدنظر (دادگاه تجدیدنظر استان) صورت می گیرد. زمان اقدام معمولاً تا قبل از صدور رأی قطعی در مرحله تجدیدنظر است.

قرار صادره: مرجع تجدیدنظر در صورت استرداد دادخواست، قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر را صادر می کند. این قرار، صرفاً به معنای بی اثر شدن درخواست تجدیدنظر است و به اصل دعوا (که در مرحله بدوی حکم آن صادر شده) مستقیماً ارتباطی ندارد، مگر اینکه خواهانِ اولیه، تجدیدنظرخواه باشد و با استرداد، حکم بدوی به ضرر او قطعی شود.

راهنمای جامع نگارش متن لایحه استرداد دعوا: نقشه راهی برای نگارش حرفه ای

نگارش یک لایحه استرداد دعوا، فراتر از یک درخواست ساده است؛ این سندی رسمی و حقوقی است که اراده خواهان را به مرجع قضایی منتقل می کند. دقت در نگارش، رعایت نکات حقوقی و استفاده از ساختار صحیح، نه تنها به سرعت بخشیدن به فرآیند رسیدگی کمک می کند، بلکه از بروز اشتباهات احتمالی نیز جلوگیری می نماید. در این بخش، به بررسی اجزای اساسی یک لایحه استرداد و ارائه نمونه های کاربردی می پردازیم.

اجزای اساسی هر لایحه استرداد دعوا: معماری یک درخواست حقوقی

هر لایحه حقوقی، دارای ستون هایی است که محتوای آن را شکل می دهند. یک لایحه استرداد دعوا نیز از این قاعده مستثنی نیست و باید شامل موارد زیر باشد:

  1. عنوان: لایحه باید با یک عنوان مناسب آغاز شود، مانند به نام خدا یا ریاست محترم شعبه … دادگاه عمومی حقوقی شهرستان …. این عنوان، رسمیت و احترام لازم را به متن می بخشد.
  2. اطلاعات کامل پرونده: جزئیات دقیق پرونده، شامل شماره کلاسه پرونده، شماره بایگانی، تاریخ ثبت دادخواست اصلی، خواهان (نام و نام خانوادگی، مشخصات کامل)، خوانده (نام و نام خانوادگی، مشخصات کامل) و موضوع دعوا (به طور خلاصه و دقیق) باید به وضوح قید شود. این اطلاعات به دادگاه کمک می کند تا بدون ابهام، پرونده مورد نظر را شناسایی کند.
  3. موضوع لایحه: باید به صراحت و روشنی، هدف از ارائه لایحه مشخص شود، مانند درخواست استرداد دادخواست یا درخواست استرداد دعوا.
  4. مستند قانونی: اشاره به ماده قانونی مربوطه (مثلاً بند الف، ب یا ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م یا ماده ۳۶۳ ق.آ.د.م) اهمیت زیادی دارد. این کار نشان می دهد که خواهان یا وکیل او، با آگاهی از مبانی قانونی اقدام کرده اند و به دادگاه در انتخاب قرار صحیح کمک می کند.
  5. متن اصلی درخواست: در این بخش، باید خواسته خواهان به صورت صریح، واضح و بدون ابهام بیان شود. باید روشن باشد که آیا خواهان قصد استرداد دادخواست را دارد یا دعوا را، و آیا این استرداد منجر به انصراف کلی از دعوا می شود یا خیر. در صورت نیاز به رضایت خوانده، باید به آن نیز اشاره شود.
  6. نتیجه درخواستی از دادگاه: خواهان باید به وضوح از دادگاه بخواهد که قرار مقتضی (مانند قرار ابطال دادخواست، قرار رد دعوا یا قرار سقوط دعوا) را صادر کند.
  7. تاریخ و امضاء: در انتهای لایحه، تاریخ نگارش و امضای خواهان یا وکیل او (با ذکر نام و سمت) الزامی است.

نکات کلیدی در نگارش لایحه: ظرافت هایی که تفاوت می سازند

نگارش یک لایحه حقوقی، هنری است که با رعایت چند نکته کلیدی، می توان آن را به اوج رساند:

  • وضوح و صراحت درخواست: از به کار بردن جملات مبهم یا دوپهلو پرهیز کنید. خواسته شما باید کاملاً روشن و قابل فهم باشد. دادگاه باید به سادگی بتواند متوجه شود که دقیقاً چه چیزی از او درخواست شده است.
  • اهمیت ذکر دقیق شماره کلاسه و طرفین دعوا: کوچک ترین اشتباه در این اطلاعات، می تواند به سردرگمی و تأخیر در رسیدگی منجر شود. همواره قبل از امضا، این موارد را با دقت کنترل کنید.
  • در صورت اقدام وکیل، اشاره به اختیارات وکالتنامه: وکیل باید به صراحت ذکر کند که طبق بند یا ماده مربوطه از وکالتنامه، اختیار استرداد دادخواست یا دعوا را دارد. این موضوع، اعتبار حقوقی اقدام وکیل را تأیید می کند.
  • توضیح دلایل استرداد (اختیاری، اما گاهی مفید): اگرچه قانوناً نیازی به ذکر دلایل استرداد نیست، اما در برخی موارد، ارائه توضیح مختصر و قانع کننده می تواند به دادگاه در درک بهتر وضعیت کمک کند و حتی در آینده، در صورت طرح مجدد دعوا، سابقه مثبتی ایجاد کند. البته، این کار باید با احتیاط و مشورت با وکیل انجام شود.

نمونه های کامل متن لایحه برای هر یک از حالات: راهنمایی گام به گام

در ادامه، نمونه هایی از متن لایحه استرداد دعوا برای شرایط مختلف ارائه می شود. به یاد داشته باشید که این نمونه ها صرفاً راهنمایی هستند و باید با دقت، اطلاعات پرونده خود را جایگزین کنید و در صورت نیاز، با یک وکیل مشورت نمایید.

نمونه ۱: متن لایحه استرداد دادخواست (قبل از اولین جلسه)

به نام خدا

ریاست محترم شعبه … دادگاه عمومی حقوقی شهرستان …

با سلام و احترام،

احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان] به وکالت از [نام و نام خانوادگی موکل، در صورت وکالت]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] با موضوع [موضوع دعوا] که به طرفیت [نام و نام خانوادگی خوانده/خواندگان] در آن شعبه محترم مطرح می باشد، به استحضار می رساند:

نظر به اینکه تا کنون اولین جلسه دادرسی برگزار نگردیده است، لذا اینجانب با استناد به بند الف ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، صریحاً و منجزاً، دادخواست تقدیمی خود در پرونده فوق الذکر را مسترد می نمایم. از آن مقام محترم تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست و مختومه شدن پرونده را استدعا دارم.

با تشکر و تجدید احترام

[تاریخ]

[نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان]

[امضاء]

نمونه ۲: متن لایحه استرداد دعوا (قبل از ختم مذاکرات)

به نام خدا

ریاست محترم شعبه … دادگاه عمومی حقوقی شهرستان …

با سلام و احترام،

احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان] به وکالت از [نام و نام خانوادگی موکل، در صورت وکالت]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] با موضوع [موضوع دعوا] که به طرفیت [نام و نام خانوادگی خوانده/خواندگان] در آن شعبه محترم مطرح و مراحل دادرسی آن در جریان می باشد، به استحضار می رساند:

نظر به اینکه دادرسی تا کنون به پایان نرسیده و ختم مذاکرات اعلام نگردیده است، لذا اینجانب با استناد به بند ب ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، صریحاً و منجزاً، دعوای خود را در پرونده فوق الذکر مسترد می نمایم. از آن مقام محترم تقاضای صدور قرار رد دعوا و مختومه شدن پرونده را استدعا دارم.

با تشکر و تجدید احترام

[تاریخ]

[نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان]

[امضاء]

نمونه ۳: متن لایحه استرداد دعوا (پس از ختم مذاکرات با رضایت خوانده)

به نام خدا

ریاست محترم شعبه … دادگاه عمومی حقوقی شهرستان …

با سلام و احترام،

احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان] به وکالت از [نام و نام خانوادگی موکل، در صورت وکالت]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] با موضوع [موضوع دعوا] که به طرفیت [نام و نام خانوادگی خوانده/خواندگان] در آن شعبه محترم مطرح و ختم مذاکرات اصحاب دعوا نیز اعلام گردیده است، به استحضار می رساند:

نظر به اینکه آقای/خانم [نام و نام خانوادگی خوانده] نیز به موجب [اشاره به لایحه کتبی یا اظهار شفاهی در جلسه]، رضایت خود را با استرداد دعوا از سوی اینجانب اعلام نموده است، لذا اینجانب با استناد به بند ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی و با جلب رضایت خوانده، صریحاً و منجزاً، دعوای خود را در پرونده فوق الذکر مسترد می نمایم. از آن مقام محترم تقاضای صدور قرار سقوط دعوا و مختومه شدن پرونده را استدعا دارم.

با تشکر و تجدید احترام

[تاریخ]

[نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان]

[امضاء]

نمونه ۴: متن لایحه استرداد دعوا (پس از ختم مذاکرات با انصراف کلی)

به نام خدا

ریاست محترم شعبه … دادگاه عمومی حقوقی شهرستان …

با سلام و احترام،

احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان] به وکالت از [نام و نام خانوادگی موکل، در صورت وکالت]، خواهان پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده] با موضوع [موضوع دعوا] که به طرفیت [نام و نام خانوادگی خوانده/خواندگان] در آن شعبه محترم مطرح و ختم مذاکرات اصحاب دعوا نیز اعلام گردیده است، به استحضار می رساند:

نظر به انصراف کلی و مطلق اینجانب از دعوای مطروحه در پرونده فوق الذکر، لذا با استناد به بند ج ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی، صریحاً و منجزاً، از کلیه خواسته ها و ادعاهای خود در این پرونده صرف نظر می نمایم. از آن مقام محترم تقاضای صدور قرار سقوط دعوا و مختومه شدن پرونده را استدعا دارم.

با تشکر و تجدید احترام

[تاریخ]

[نام و نام خانوادگی خواهان / وکیل خواهان]

[امضاء]

نمونه ۵: متن لایحه استرداد دادخواست تجدیدنظر

به نام خدا

ریاست محترم دادگاه تجدیدنظر استان [نام استان]

با سلام و احترام،

احتراماً، اینجانب [نام و نام خانوادگی تجدیدنظرخواه / وکیل تجدیدنظرخواه] به وکالت از [نام و نام خانوادگی موکل، در صورت وکالت]، تجدیدنظرخواه پرونده کلاسه [شماره کلاسه پرونده تجدیدنظر] با موضوع [موضوع دعوا] که به طرفیت [نام و نام خانوادگی تجدیدنظرخوانده/تجدیدنظرخواندگان] در آن شعبه محترم مطرح می باشد، به استحضار می رساند:

نظر به اینکه اینجانب مایل به ادامه پیگیری دادخواست تجدیدنظر خود نمی باشم، لذا با استناد به ماده ۳۶۳ قانون آیین دادرسی مدنی، صریحاً و منجزاً، دادخواست تجدیدنظر تقدیمی خود در پرونده فوق الذکر را مسترد می نمایم. از آن مقام محترم تقاضای صدور قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر و مختومه شدن پرونده را استدعا دارم.

با تشکر و تجدید احترام

[تاریخ]

[نام و نام خانوادگی تجدیدنظرخواه / وکیل تجدیدنظرخواه]

[امضاء]

پیامدهای حقوقی و اشتباهات رایج: دیدبانی در مسیر پر خطر

تصمیم به استرداد دعوا، اگرچه یک حق قانونی است، اما می تواند همچون شمشیری دولبه عمل کند. عدم آگاهی از پیامدهای حقوقی و گرفتار شدن در اشتباهات رایج، ممکن است به جای تسهیل امور، مشکلات جدیدی را به وجود آورد و حتی حقوق خواهان را به طور برگشت ناپذیری از بین ببرد. در این بخش، به تفکیک و توضیح دقیق این پیامدها و همچنین تذکر اشتباهاتی که باید از آن ها دوری کرد، می پردازیم.

تفکیک و توضیح دقیق آثار حقوقی: هر قرار، داستانی متفاوت

برای فهم عمیق پیامدهای استرداد دعوا، لازم است به تفاوت های اساسی میان سه قرار کلیدی ابطال دادخواست، رد دعوا و سقوط دعوا توجه شود. این سه قرار، هر یک، سرنوشت متفاوتی برای دعوای مسترد شده رقم می زنند. درک این تفاوت ها، به خواهان امکان می دهد تا با دیدی روشن تر، تصمیم گیری کند.

نوع قرار مستند قانونی زمان صدور آثار حقوقی اصلی امکان طرح مجدد
قرار ابطال دادخواست بند الف ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م قبل از اولین جلسه دادرسی دادخواست از اساس بی اثر می شود. بله، همان دعوا قابل طرح مجدد است.
قرار رد دعوا بند ب ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م تا پایان دادرسی (قبل از ختم مذاکرات) دعوا در آن مرحله از رسیدگی رد می شود. بله، همان دعوا قابل طرح مجدد است.
قرار سقوط دعوا بند ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م پس از ختم مذاکرات (با رضایت خوانده یا انصراف کلی) دعوا اعتبار امر قضاوت شده (امر مختومه) پیدا می کند. خیر، همان دعوا به هیچ وجه قابل طرح مجدد نیست.
قرار ابطال دادخواست تجدیدنظر ماده ۳۶۳ ق.آ.د.م در مرحله تجدیدنظر درخواست تجدیدنظر بی اثر می شود. درخواست تجدیدنظر مجدد (با رعایت مواعد)

همانطور که در جدول بالا مشاهده می شود، بزرگترین تفاوت در امکان طرح مجدد دعوا نهفته است. در حالی که ابطال دادخواست و رد دعوا، راه را برای طرح مجدد دعوا باز می گذارند، قرار سقوط دعوا به طور قطعی و غیرقابل بازگشت، این مسیر را مسدود می کند. این تفاوت اساسی، نیازمند هوشیاری و دقت فراوان در انتخاب نوع استرداد است.

اهمیت مشاوره حقوقی تخصصی: چراغ راهی در تاریکی

با توجه به پیچیدگی های حقوقی و پیامدهای جدی که تصمیم به استرداد دعوا می تواند به دنبال داشته باشد، مشاوره با یک وکیل دادگستری متخصص، نه تنها یک توصیه، بلکه یک ضرورت انکارناپذیر است. وکیل با اشراف کامل به قوانین و رویه قضایی، می تواند:

  • شرایط پرونده شما را به دقت تحلیل کند.
  • بهترین نوع استرداد را متناسب با هدف شما و مرحله دادرسی پیشنهاد دهد.
  • پیامدهای حقوقی هر تصمیم را به طور کامل برای شما تشریح کند.
  • لایحه استرداد را به صورت کاملاً صحیح و بی نقص تنظیم کند.
  • از بروز اشتباهات پرهزینه که ممکن است حق شما را برای همیشه از بین ببرد، جلوگیری کند.

تصمیم گیری در خصوص استرداد دعوا، به ویژه در موارد بند ج ماده ۱۰۷ ق.آ.د.م، بدون آگاهی کافی، می تواند منجر به از دست رفتن دائمی حقوق و محرومیت از امکان طرح دعوا در آینده شود. هیچ گاه بدون مشورت با متخصصین حقوقی، اقدام به استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات ننمایید.

اشتباهات رایج: دام هایی که باید از آن ها دوری کرد

در طول سالیان متمادی، شاهد اشتباهات متعددی در زمینه استرداد دعوا بوده ایم که برخی از آن ها خسارات جبران ناپذیری به خواهان وارد کرده است. آگاهی از این اشتباهات می تواند به شما کمک کند تا در دام آن ها گرفتار نشوید:

  • عدم درک تفاوت استرداد دادخواست و دعوا: بسیاری از افراد به اشتباه گمان می کنند که این دو مفهوم یکسان هستند، در حالی که همانطور که توضیح داده شد، تفاوت های بنیادینی در آثار حقوقی آن ها وجود دارد.
  • عدم آگاهی از پیامدهای امر مختومه (قرار سقوط دعوا): این اشتباه، شاید مهلک ترین اشتباه باشد. خواهان بدون اطلاع از اینکه با صدور قرار سقوط دعوا، دیگر به هیچ وجه قادر به طرح مجدد آن دعوا نخواهد بود، اقدام به انصراف کلی می کند و سپس در می یابد که راه بازگشتی نیست.
  • اشتباه در انتخاب نوع استرداد: انتخاب نادرست بین بندهای ماده ۱۰۷، می تواند خواهان را از دستیابی به هدف اصلی خود بازدارد. مثلاً ممکن است هدف، صرفاً اصلاح دادخواست و طرح مجدد باشد، اما با انتخاب بند ج، خواهان حق طرح مجدد را برای همیشه از دست بدهد.
  • ناقص بودن اطلاعات پرونده در لایحه: درج اشتباه یا ناقص اطلاعاتی مانند شماره کلاسه، نام طرفین یا موضوع دعوا، می تواند به تأخیر در رسیدگی یا حتی رد لایحه توسط دادگاه منجر شود.
  • عدم ذکر اختیارات وکیل در وکالتنامه: اگر وکیل قصد استرداد دعوا را دارد، باید صراحتاً در وکالتنامه این اختیار به او داده شده باشد. بدون این شرط، اقدام وکیل فاقد اعتبار است.

نتیجه گیری: نگاهی به آینده با آگاهی از گذشته

مسیر حقوقی، مملو از جزئیات و ظرافت هایی است که می تواند سرنوشت یک پرونده را رقم بزند. استرداد دعوا، در هر مرحله ای از دادرسی، یک حق اساسی برای خواهان است که در صورت استفاده صحیح، می تواند ابزاری قدرتمند برای مدیریت پرونده باشد. از استرداد دادخواست قبل از اولین جلسه برای اصلاح یک اشتباه ساده گرفته تا انصراف کلی از دعوا در مراحل پایانی، هر گام نیازمند شناخت عمیق از مبانی قانونی و پیامدهای حقوقی آن است. ما در این مسیر، تلاش کردیم تا با ارائه تعاریف روشن، تشریح مواد قانونی مرتبط، معرفی مراحل مختلف استرداد و ارائه نمونه های کاربردی از متن لایحه، چراغ راهی برای شما باشیم.

همواره به یاد داشته باشید که هر تصمیمی در دنیای حقوق، به ویژه آن هایی که به انصراف از یک حق می انجامند، می تواند پیامدهای بلندمدت و گاهی غیرقابل جبرانی داشته باشد. بنابراین، مشاوره با یک وکیل متخصص و باتجربه، بهترین سرمایه گذاری برای حفظ حقوق و پیشگیری از بروز مشکلات آتی است. با آگاهی کامل و استفاده از راهنمایی های صحیح، می توان در مسیر دادرسی با اطمینان قدم برداشت و از حقوق خود به بهترین شکل ممکن دفاع کرد.

دکمه بازگشت به بالا