مجله علمی و سلامت

خریدن توییتر توسط یک سرمایه دار، چقدر نگران کننده است؟

یکی از اصلی ترین عواملی که منجر به جدایی رسانه های واقعی از رسانه های اصلی در جهان شده است، همیشه بحث مالکیت بوده است! نگرانی هایی که منجر به پذیرش مطالبات خاصی از رسانه ها شد و چارچوبی که رسانه های بزرگ تعیین کردند، می توانست اصول اساسی رسانه را که اطلاع رسانی در بستر حقیقت و پوپولیسم بود به چالش بکشد.

با ظهور رسانه های جدید، این نگرانی های عمومی در مورد وضعیت رسانه ها و نقش تعاملی آن با مردم، تا حدودی ذهن جامعه را به سمت نوعی اعتماد سوق داده است. چیزی که مدتها بود از بین رفته بود. در قرن اخیر تقریباً تمامی نهادها و شرکت های رسانه ای و رسانه ای تحت تأثیر نظام سرمایه داری به ابزار سیاسی و حکومتی تبدیل شده اند. در اصل قرار گرفتن رسانه ها در مرکز نظام های سیاسی مرتبط با مناسبات سیاسی و اقتصادی و تداوم این جایگاه در هر ساختار سیاسی، نشان دهنده وجود پیوند بدهی بین رسانه و نظام سیاسی و حفظ آن است. تعادل بین مراکز اصلی در مورد قدرت در جوامع در زمینه سیاست و قدرت بر رسانه ها.

اما خبر فروش در توییتر که از نظر سرعت، مکان و زمان، ارتباط، شمول، جهانی شدن و نقطه گذاری، رسانه ای بی نظیر بود، بستر این آرامش نسبی را به لرزه درآورد! ، اما حتی خالق آن جک دورسی نیز شک دارد. در مورد آینده! رسانه‌هایی که بیش از 97 درصد از رهبران کشورهای عضو سازمان ملل حساب‌های فعال دارند! رسانه ای که در چشم جهانیان مستقل از انحصار بود، زمینه گفت و گو و ارتباط را برای همه فراهم می کرد و به عنوان رسانه سیاستمداران و نخبگان شناخته می شد.

بررسی کارآمدی این رسانه در عرصه دیپلماسی شاید خالی از لطف نباشد! در این رابطه می توان به توئیت وزیر امور خارجه ایران در تهیه سند توافق هسته ای ایران با 1+5 اشاره کرد که در بزنگاه می توانست از انحراف در توافق جلوگیری کند و یا ورود ترامپ در توئیتر و به دور از سنت های سنتی. رسانه که یک انجمن منحصر به فرد است. این رسانه برای کشورهایی مانند ایران که به دلیل ساختار و مالکیت خاص نمی‌توانستند به رسانه‌های سنتی دسترسی داشته باشند، استفاده نسبتاً مطلوبی را ایجاد و استفاده کرد.

در واقع این رسانه ها همواره داستان های خود را جعل کرده و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده اند و دامنه کشورهای هدف عموما محدود بوده است. اما توییتر توانست این انحصار را بشکند و بدون توجه به زمان و مکان آن را ممکن کند. سیاستمداران را تشویق کنید تا فرصت های جدیدی برای سیاست خارجی خود ایجاد کنند. بررسی توئیتر در زمان خروج آمریکا از برجام نشان می دهد که دیپلماسی ایران در توئیتر در آن زمان تلاش می کرد هویت خود را تبیین کند و از طریق تهاجم و دفاع اعتمادسازی کند و این می تواند بخشی مفید از برنامه دیپلماسی این کشور باشد. جهت نیروی نرم .

دقیقا فعالیت سیاسی توییتر بستری برای ارتباط افکار عمومی نه تنها برای ایران بلکه برای سایر کشورها ایجاد کرده است. ثروت اجتماعی که توییتر از طریق تبلیغات، شفافیت و ساده‌سازی سیاست در انظار عمومی در اختیار کشورهای مختلف قرار داده است، بستری برای گفت‌وگوهای بیشتر ایجاد کرده است.

در واقع، توانایی توییتر برای گفتن داستان های مختلف در مورد این موضوع، انجمن دیگری برای بیان بود، زیرا در دسترس بود و برای همه مستقل از قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بود. بلکه چالشی بود برای به چالش کشیدن ظرفیتی که دارای انحصار است، مالکیت نمی تواند نقش سابق را بازآفرینی کند! و شاید یک تریبون باز رسانه های جدید را برای ورود به نوعی دموکراسی در عرصه دیپلماسی به چالش کشیده است!

رسانه‌های جدید، رسانه‌ای دیداری برای اعتمادسازی، احیای نگرش‌ها و بازخوانی حقیقت بودند، چرا که محفل گفت‌وگو بودند و اگر پا به انحصار مالکیت سرمایه بگذارند، سرنوشت رسانه‌های سنتی دوباره دور از انتظار نبود! در واقع، از آنجایی که اقتصاد سیاسی پایه اقتصاد فرهنگی شده است و رسانه ها نیز از آن دور نیستند، این فروش ها مبنایی جز قدرت ندارند، به خصوص که آقای ایلان ماسک در مخالفت با فروش هیئت مدیره توییتر گفت. به دلیل سهم خود، 15 درصد نوعی بلوک سرمایه را در این رسانه اجرا خواهد کرد.

این خارج از مرکز همه مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، یعنی قدرت تعریف نمی شود، قدرتی که رسانه ها توانسته اند آن را بازآرایی کنند و به بینندگانش قدرت مردمی بدهند! اما میل به قدرت سرمایه داران برای انحصار آن گریبان توئیتر را هم گرفت! حال این سوال پیش می آید که آینده توییتر کجا تعریف می شود، در شرکت ماشین تسلا یا در بورس نیویورک یا …؟

23302

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا