مجله عمومی

فریادها و نجواها؛ درباره آزار زنان در سینما

برای من که عموما از رفتن به اکران های انفرادی فیلم اجتناب می کنم تا در لحن نقدم دچار ایرادات نمکی و … نشوم، این دلیل دیگری بود که پیشنهاد او را رد کردم. البته پیش از این با برخی از دوستان رسانه ای ام که می دانستم به این برنامه خصوصی دعوت شده اند تماس گرفته بودم، با توجه به بد نامی این فیلمساز چه می کنید؟ جواب ها قاطی شده بود، اما بعضی ها حتی می گفتند بابا ول کن، اگر می خواهی به این چیزها توجه کنی، باید با همه قطع رابطه کنی! این برای من جالب ترین چیز بود.

هدف از یادآوری این خاطره بیان یاوه‌گویی رقت‌انگیز مانند «من خوبم و دیگران چه بد» نبود، بلکه تأکید بر این بود که چنین داستان‌هایی در بخش قابل توجهی از فرهنگ این جامعه «جهانی» هستند که اکنون این روزها با صحبت های دستیار کارگردانم درباره رفتارهای توهین آمیز بازیگران دوباره جان گرفت.

رفتار پرخاشگرانه از این نوع عمدتاً ناشی از دو منبع اجتماعی است. اولین؛ فضای سلطه ای که در موارد مختلف وجود دارد. از تهیه کننده فیلم که صاحب اثر است تا کارگردان صاحب اثر و بازیگر سرشناسی که افتخار فروش اثر را دارد. داستان به فیلم محدود نمی شود. به نظر می رسد بسیاری از مردم، در هر حوزه ای از حکومت، حق آزار و اذیت و تحمیل احترام، آزار روانی، جسمی و جنسی را برای افراد تحت کنترل خود دارند. گاهی دکتر برای رزیدنت ها، گاهی معلم دانشگاه برای دانشجو، گاهی نماینده مدیریت برای کارمندش، گاهی مربی ورزش برای یک ورزشکار، گاهی منشی سردبیر برای روزنامه نگارش و…

منبع دوم، از سوی دیگر، به جایگاه جنسیت ها می پردازد که با توجه به عوامل تاریخی، فکری، عرفی و فرهنگی، جایگاه برتری را که در جوامع مردانه حاکم است، به خود گرفته است; کسانی که حتی بدون توجه به دولت، قانون، تحصیلات و غیره، حتی آنهایی که بی سواد، بیکار و دارای پایین ترین موقعیت اجتماعی از این دست هستند، ادعا می کنند که حق دارند از آلت تناسلی خود به صورت داوطلبانه استفاده کنند و هر جا که می خواهند تهمت بزنند. رابطه جنسی داشته باشید و تماشا کنید و برسید.

حال چه ترکیبی از این دو منبع برای مردان توانمندی که بدون آموزش و پرورش، سلامت روان، اخلاق انسانی، هوش هیجانی، کنترل سازمانی و کار مناسب، برابری جنسیتی و آسیب پذیری اجتماعی، بدعت می کنند، حق دوگانه ایجاد می کند؟ و به فحاشی روی بیاورند و هیچ عواقبی برای آزار و طلسم آنها نداشته باشند.

اغتشاشاتی که در سالهای اخیر در دنیا و اخیراً در ایران بر ضد این فضا به وجود آمده است، اگرچه در مواردی پتانسیل ناپخته ای به خود گرفته و نیت ها و بیماری ها جایگزین اعتراضات واقعی شده است، اما در اکثر موارد و به طور کلی، شکل غالب شکست و خراش چهره خود محور جنسیت، قانون، مدیریت، آموزش، هنر و رازداری را لمس می کند.

این فریاد نیاز به حمایت دارد تا صدای قربانیان قطع نشود یا گمراه نشود. مطمئناً آزار دهندگان از روند تبدیل نجوای آهسته به چند صدایی بلند وحشت دارند و این ترس حداقل از تکرار رفتار توهین آمیز در موارد و مراحل بعدی، اثری تسکین دهنده و حتی بازدارنده خواهد داشت و در عین حال راه را برای آن هموار می کند. بهبود رفتار از طریق آموزش و درمان و زمینه سازی برای توسعه فرهنگی. هر چند تدریجی و سخت و کند.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا