مجله عمومی

به احترام داود فیرحی – کندوج

عشق ممکن است سلطه عقل را نپذیرد ، اما این که بتواند آن را تحمل کند و اجازه دهد عقل کار خود را انجام دهد ، خود امتیاز بزرگی است. شاید بهتر باشد که عشق توسط عقل کنترل شود ، اما در این صورت فعالیت عشق و ایمان نیز از بین می رود. در میان شخصیت های حوزه و دانشگاهی ، مطهری نمادی از احترام به علم ، نوآوری در چارچوب سنت و تا آنجا که ممکن بود ، انسانی است که در مواقع عقل پایدار و قوی و روشمند بود. من این را می گویم تا بگویم این استانداردی بود که ما برای نسلی از دانشمندان داشتیم که در ایران ، گرچه تعداد بسیار کمی بود ، اما پیش شرط لازم برای تهیه آن را داشتند. بعد از انقلاب نیاز به آنها بیشتر از قبل بود ، اما متأسفانه به تدریج ، سیستم دست از این افراد برد و سرنوشت اندیشه و اندیشه را برای گروهی به ارمغان آورد كه اصلاً از این ویژگی برخوردار نبودند.

بخشی از دین که به عقل احترام می گذاشت و از عقل به عنوان چراغ راهنما استفاده می کرد ، هنوز به کسانی که از خط مطهری پیروی می کردند ، اختصاص داشت. البته تعداد افراد این خط نادر بود اما بسیار نادر بود. جامعه به سمت کسانی هدایت می شد که بیش از دانشمندان هاتچی و راوی بودند. ما نشستیم و تماشا کردیم تا ببینیم کسی از آن نسل جلو می آید یا نه. کسی که می تواند نور “فکر” را زنده نگه دارد. مشخص بود که او دیگر نمی تواند مانند مطهری فعالیت کند ، او در چندین زمینه فعالیت داشت. این شرایط برای ایران در آن زمان و با قدرت های مختلف متفاوت بود. انتظار می رفت که در زمینه های مختلف افرادی ظهور کنند که از توانایی ها و ایده های علمی لازم برخوردار باشند و گویی مطهری هم متفکر و هم راهنمای دیگران باشد. من معتقدم که صرف نظر از تلاش دولت برای تربیت مطهری ، وی صلاحیت این کار را داشت. این را باید از دیدگاه مردم درک کرد. مردم بدون هیچ احترامی به هیچ کس احترام می گذارند. مطهری دارای ایده های جدید و خلاقانه همسو با سنت بود.

می خواهم بگویم که دوست علمی ما ، استاد داوود فیرحی ، از این نسل دانش پژوهانی بود که در کارشان ژرف ، متفکر ، متخصص و برجسته بودند. فریحی به دلیل توانایی تفکر و نوشتن مورد احترام همه قرار گرفت. دانشمندان فهمیدند که وی با تأمل و تأمل ، با پیگیری کافی ، اندیشه سیاسی را تأمل می کند و می نویسد ، راه و روش و نور را در دست خود می داند. او همیشه سعی می کند از تعصب خلاص شود و در عین حال راه ابتکاری را به آینده باز کند. ما می دانیم که پس از انقلاب چقدر مزخرف در این مناطق نوشته شده است ، اما تعداد کمی از آنها ایده های متفکرانه ای داشتند ، متون را می دانستند و با تسلط بر ایده ها و نظریه های جدید آنها را نقد می کردند.

فریحی دوره خود و رشته ای را که گام به گام انتخاب کرده بود به درستی خوانده بود. وی شیوه تفکر را در متون می دانست ، تحقیق می کرد و سعی می کرد با شناخت زمینه تفکر سیاسی در ایران ، یافته ها و نوآوری های علمی خود را به عنوان یک سیستم عقلانی عادی ارائه دهد. هدف او نوشتن کتاب نبود ، هدف او تهیه ابزاری فکری بود که بتواند نتایج را در یک زمینه خاص قرار دهد.
آقای فریحی دقیقاً می دانست کجا می رود. یکی دیگر از امتیازات و بخش قابل احترام دیگر او این بود که در عین حال فکر می کرد گره مشکلات فکری جامعه را نیز حل کند. برای پیشبرد اهداف آزادی خود ، او بی سر و صدا متون گذشته را اندیشید و به طور منظم افکار خود را در دفاع از آزادی بیان می کرد.

سرانجام ، در یک جلسه عمیق در آکادمی علوم ، ما از او دعوت کردیم تا آخرین یافته های خود را با گروهی از دوستان در میان بگذارد. جلسه ای طولانی که وی گام به گام درباره سیستم فکری گذشته و آینده و کارهای علمی صحبت کرد. در آنجا به خوبی می توان تفاوت بین تفکر کسانی را که باید در علوم و رشته های خود پیشگام شمردند و کسانی که ادعا می کنند ماشین های علوم ادعا را بیهوده و به روشی خشن کنترل می کنند ، درک کرد.

همدردی عزیز از دست رفته ما ، مرحوم فریحی ، بخاطر گشودن راهی که از سوی قانون اساسی توسط علمای تجددخواه و آزادیخواه به ملت گشوده شد قابل ستایش بود. این احساس علاوه بر تحقیقات او بود. کسانی بودند و بودند که می خواستند در زمینه تاریخ و اندیشه سیاسی در خدمت اقتدارگرایی و از بین بردن آزادی و آزاد اندیشی تحقیق کنند ، اما فریحی با تمام تلاش خود تلاش کرد و با همه متن ها و اخبار دینی که یافت ، انسانی و لیبرال باشد. دین را نشان دهید ، خصوصاً در بعد اندیشه سیاسی. خدا رحمتش کند.

* استاد تاریخ دانشگاه تهران
* منتشر شده در روزنامه اعتماد. ۲۲ آبان ۱۳۹۹

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا