مجله فرهنگ

چه کسی واژه «اصولگرا» را ابداع کرد؟

رئیس سابق بانک مرکزی و کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بی اختیار از دوران حضور خود در صداوسیما گفت.

به گزارش کندوج، گزیده ای از گفت و گوی آقادی نو با عبدالناصر همتی را در ادامه می خوانید:

موضوع دیگر درباره شما بحث احمد توکلی و انتخابات ریاست جمهوری سال 72 است. گفته می شود آقای همتی که این روزها به سانسور تصویرش در این انتخابات معترض بود، خودش فیلم آقای احمد توکلی را سانسور کرده است.

نه، من سانسور نکردم و فکر می کنم چنین داستانی نیز در حق من ظلم است. در آن زمان معاون سیاسی صدا و سیما بودم. شورایی که در مورد تبلیغات و پوشش خبری نامزدها تصمیم گیری می کرد متشکل از دادستان کل کشور، وزیر کشور و رئیس صدا و سیما بود. هر کدام یک نماینده تعیین کرده بودند. من نماينده صدا و سيما بودم، آقاي ايوبي نماينده وزير كشور بود و دادستان كل كشور به رئيس صدا و سيما مأموريت داد و ايشان گفتند هر تصميمي بگيري من موافقم و ايشان در جلسه حضور نداشتند. اصلا جلسه توکلی در فیلم انتخابات مطالبی را مطرح کرده بود که به نظر ما موضوع خاصی نبود اما نوری به عنوان وزیر کشور مخالفت کرد. نماینده او با او تماس گرفت و آقای نوری گفت عکس اشتباه است و نباید نشان داده شود. وقتی گفت مشکل دارد یعنی تقریبا از هر دو نفر یک نفر رای داده و ما نتوانستیم آن را پخش کنیم و با اینکه در آن زمان اعلام کرده بودیم پخش می شود اما به ایوبی پیشنهاد دادم با آقای توکلی صحبت کند. جلسه و او نوشت تا کمی تصحیح شود; لذا از آقای توکلی دعوت کردیم اما آقای ایوبی با وجود دستور قبلی نیامدند. دادستان کل کشور نیز نماینده ای نداشت. آقای توکلی آمدند و دیدند که من در جلسه تنها هستم، پس درست نبود که می گفتند فقط همتی است که تصمیم می گیرد. آنها به جلسه نیامدند و من را تعقیب کردند که چه کاری انجام شده است. موضوع را با او در میان گذاشتم. آقای توکلی گفت که چیزی را تغییر نمی دهد. گفت فیلم است، می خواهی بازی کنی و نمی خواهی بازی کنی.

آیا مطالب چاشنی بود؟

اصلا تیز ندیدم. من دوباره با وزیر کشور صحبت کردم و گفتم اگر موافق باشید می فرستیم که مخالفت کرد. بالاخره وزیر کشور که مسئولیت انتخابات را برعهده دارد پخش نکرد. متأسفانه مجری رادیو در دسترس نبود و نتوانستم تایید و پخش را دریافت کنم. آن زمان موبایل نمی آمد. نوار را در کشوی دفترم گذاشتم و اعلام کردم که به دلیل مخالفت شورا امکان پخش فیلم وجود ندارد. من هم نمی توانستم به تنهایی اجازه پخش را بدهم. حدود ساعت 9 شب به خانه رفتم. مرحوم آقای میرمحمدی از دفتر رئیس جمهور تلفنی تماس گرفتند. از خانه به او زنگ زدم گفت آقای هاشمی می خواهد با شما صحبت کند. آقای هاشمی به من گفت چرا عکس را ارسال نکردی؟ معترض بود گفتم وزیر کشور شما مخالف است. گفت کار درستی نیست و باید پخش می کردی، بگو الان پخش کنند. گفتم: آقای هاشمی من الان خانه هستم و فیلم در کشوی من است، حداقل نیم ساعت طول می کشد تا به آنجا برسم. گفتند اصلا کار درستی انجام نداده اند. من هم گفتم که آقای نوری وزیر شماست و اگر نظر شما به عنوان رئیس جمهور این باشد من این کار را خواهم کرد. وقتی به آژانس رسیدم یک فیلم در جریان بود. در آن زمان آقای فریدزاده رئیس شبکه یک بود. گفت فیلم تازه شروع شده، نمی توانیم فیلم را قطع کنیم و فیلم انتخاباتی را پخش کنیم. نمایش آن بعد از فیلم یک ساعت طول کشید. بنابراین اینکه می گویند همتی سانسور کرده درست نیست. همینطور بود و من یکی از آن سه نفر بودم و نتوانستم موافقت اعضای شورا را بگیرم و اگر اعتراض نمی کردند آن را پخش می کردم.

اما آقای همتی در آن زمان به آقای هاشمی اجازه انتقاد از صدا و سیما را نداد. آیا این درست است؟

نه اینطور نیست. اتفاقا صداوسیما هم از دولت هاشمی انتقاد کرد. ما هم در زمان میرحسین موسوی و هم در زمان آقای هاشمی به دولت انتقاد می کردیم و گاهاً با آنها اختلافات بسیار جدی داشتیم، اما انتقاد ما تخریبی نبود. من با این موافقم و هنوز هم معتقدم صداوسیما نباید نقد تخریبی کند اما اینطور نبود که نقد جدی نکنیم. مثلاً در دوره آقای هاشمی، میزگردی در رادیو بود که من به عنوان معاون سیاسی در آن شرکت داشتم و ریاست آن را بر عهده داشتم. سه جلسه با حضور آقای عادلی و مرحوم نوربخش برگزار شد. در این جلسه درباره سیاست های متنوع سازی ارز (همان سهمیه 5000 دلاری) بحث و تبادل نظر شد. در آنجا انتقادات تندی کردم و حتی آقای هاشمی به دولت گلایه کرده بود که چرا نمی توانید پاسخ دهید و …. چنین انتقاداتی شد. آن مصاحبه اکنون می تواند در آرشیو باشد. اینطور نبود که انتقادی وجود نداشته باشد، اما شرایط آن زمان با الان خیلی فرق کرده است. انسجام و هماهنگی قوی تری در کشور وجود داشت. دولت، آلثینگی، ارگان های دولتی و… در همین مسیر بودند و اگر نقد می کردیم هیچ کس دلخور نمی شد. الان شرایط فرق می کند و نقد یعنی یک موزه در مقابل موزه های دیگر است و در واقع انتقاد شما به تخریب و اقدام سیاسی تعبیر می شود.

حضور شما در ستاد تبلیغات جنگ به دلیل مسئولیت شما در صداوسیما بود؟

آره. رئیس ستاد تبلیغات نظامی دکتر. کمال خرازی رئیس وقت خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و از سوی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. معاون سیاسی در رادیو تبلیغات جنگ را انجام داد. به عنوان معاون سیاسی، زمانی که مسئول اتاق خبر و خبر مرکزی بودم، در بسیاری از جلسات تبلیغاتی جنگ چه در جلو و چه در داخل صداوسیما شرکت می کردم. اغلب اوقات پیش می آمد که من به طور جدی درگیر بودم. حتی در زمان عملیات در قرارگاه حضور داشتم تا بتوانیم تبلیغات را به موقع و در حین عملیات هماهنگ کنیم و اطلاعات مربوطه را داشته باشیم. بیشتر تبلیغات جنگ نیز از کانال معاونت سیاسی انجام می شد. در صداوسیما اخبار سیاسی باید در چارچوب سیاست یک معاونت سیاسی پخش شود. همه شبکه ها باید بخش سیاسی را با یک معاون سیاسی هماهنگ کنند. خب طبیعی بود که تبلیغات جنگ که بخش مهمی از صداوسیما بود زیرمجموعه معاونت سیاسی بود.

تا سال ۱۳۷۳ رادیو بودید؟

تا فروردین 1352 در رادیو بودم. در دوره دوم آقای علی لاریجانی. اولین بار با او وارد اتاق خبر شدیم. سیزده سال بعد برای دومین بار که ایشان مدیرعامل صدا و سیما شدند، یک هفته بعد خدمت ایشان رسیدم. گفتم آقای لاریجانی اگر اجازه بدهید به تخصصم برمی گردم گفت نه مطمئن باشید گفتم مطمئن هستم نمی توانید از من حمایت کنید معاونت سیاسی باید قدرت کامل داشته باشد و رئیس آژانس باید تصمیمات او را تایید و حمایت کند.

آیا در آن زمان خود را به اصطلاح چپ می دانستید؟

فکر نمی کردم جا مانده باشم. برخلاف جناح راست، باقیمانده چپ در نظر گرفته شد. یک چیز خوب برای گفتن. اصطلاح اصولگرایان را در قسمت اخبار ابداع کردیم. دولت آمریکا به ویژه وزیر امور خارجه وقت لاهه مدام اسلام گرایان را بنیادگرا یا بنیادگرا خطاب می کرد و در واقع بار سیاسی منفی داشت. از آن زمان تصمیم گرفتیم که در ترجمه مقاله از کلمه “بنیادگرایان” به جای “بنیادگرایان” استفاده کنیم. بنابراین به تدریج در جریانی به نام راست تبدیل به اصولگرا شد. لاریجانی در صداوسیما نیز در دور دوم از حمایت اصولگرایان برخوردار بود.

یعنی به این راحتی نمی توانستید با آقای لاریجانی کار کنید؟

به نظرم می رسید که در مجموع نمی توان علیرغم نظر مثبتی که نسبت به من داشت در حوزه معاونت سیاسی با ایشان ادامه همکاری داد.

خط امامی به حساب می آمدید؟

این هم گفته شد. من همیشه یک سیاست مستقل داشتم. دلیل من برای عدم ادامه مسئولیت در دوره جدید آقای لاریجانی این بود که آقای محمد هاشمی حامی جدی مدیریت ایشان بود. با این حال، جایگزین سیاسی بسیار دشوار است. اوایل انقلاب هم اگر حمایت نمی کرد معاونت سیاسی نمی توانست کار کند چون فشار خارجی خیلی زیاد بود. آقای هاشمی قدرت داده بود و حمایت هم داشت، اما من به آقای لاریجانی گفتم شما می توانید از ایشان حمایت کنید، اما مطمئنم فشار زیادی خواهد آمد. آقای هاشمی نظر من را در صحنه سیاسی پذیرفت و گفتم ول کن. گفت نه، گفتم دیگر نمی توانم معاون سیاسی باشم. گفت: پس معاون وزیر خارجه باش. گفتم بعد از معاون سیاسی باید مدیر صدا و سیما شود. این برای من یک رکود است زیرا قصد ندارم معاون وزیر خارجه شوم. آقای لاریجانی دوست من بود. البته ما هنوز با هم دوست هستیم، اما در آن زمان دیدگاه‌های سیاسی کاملاً متفاوت بود. اما دیدگاه سیاسی من در بسیاری از مسائل سیاسی، اقتصادی و بین المللی به دیدگاه آقای لاریجانی نزدیک است. این هم طبیعیه نظرات در طول زمان تغییر می کند.

آنها کمی به اینجا آمدند و شما فقط به آنجا نقل مکان کردید.

بله، آنها انجام می دهند. آقای لاریجانی گفت من معاونت و وزیر امور خارجه را ادغام می کنم و شما هر دو سمت را می گیرید. گفتم نه، قانع نشدم. ممکن است نتوانم کار کنم، مخصوصاً که می خواهم در اقتصاد که رشته ام است، کار کنم. پس بذار برم لذا به جای من آقای حسین محمدی از معاونین فعلی دفتر رهبری به عنوان معاون سیاسی منصوب شد. آقای مرتضی محمدخان، وزیر وقت امور اقتصادی، وقتی شنید که من از صداوسیما خارج می شوم، بلافاصله به من اطلاع داد که اگر ریاست کل بیمه مرکزی را بپذیری، شما را معرفی می کنم. صحبت کردیم و توافق کردیم. او مرا به دولت معرفی کرد و بلافاصله بعد از صداوسیما به عنوان رئیس سازمان تامین اجتماعی کشور منصوب شدم و با سه دولت کار کردم، یعنی بیش از 12 سال و 3 دوره بودم. . 3 سال و نیم در دولت آقای هاشمی، 8 سال در دولت آقای خاتمی و 6 ماه در دولت احمدی نژاد. خوشبختانه با توجه به تمدید مدت اشتغال اینجانب در بیمه، تحولات خوبی در زمینه توسعه بخش بیمه، روابط بین الملل بیمه، تحقیقات، خصوصی سازی بیمه و توسعه نظام فروش صورت گرفته است.

در واقع مشکل شما ادامه حمایت رئیس سازمان صدا و سیما از معاونت سیاسی در دوره آقای لاریجانی بود.

من همیشه بر این عقیده بودم که در صدا و سیما معاون سیاسی و خبری باید قاطع باشد یعنی تا جایی که امکان دارد عملکردش در چارچوبی تعریف شده بر اساس خودسری خودش باشد. موارد و حقایق زیادی در خاطرم هست که اگر خدا بخواهد روزی می گویم. یادم می آید ادوارد شواردنادزه، وزیر خارجه شوروی، به پیام گورباچف ​​پاسخ داد. خیلی ها فیلم این دیدار را کامل ندیدند اما من فیلم کامل را دیدم. این گونه بود که امام وارد جلسه شد و نشست و ایشان نیز شروع به خواندن پیامی کردند که مفصل بود. ائمه برخاستند و گفتند اصلاً حرف من را نمی فهمند، من هدف دیگری داشتم و می خواستم دریچه ای را برایشان باز کنم، اصلاً متوجه حرف من نشدند و بدون دست دادن جلسه را ترک کردند. خداحافظی . مرحوم حاج احمد آقا خمینی تلفنی گفتند این فیلم را به طور کامل پخش کنید، من گفتم که نمی توان آن را به طور کامل پخش کرد، شاید پخش آن در ارتباطات سیاسی تاثیر منفی داشته باشد. این تشخیص من بود و صلاح نمی دانستم آن را به طور کامل پخش کنم. من و حاج احمد آقا با هم اختلاف کردیم و قرار شد موضوع را به امام برسانند. گفتم شما داوری را بگیرید و ما هر چه امام فرمودند انجام می دهیم. رفت و یک ربع بعد زنگ زد و گفت هر کاری می خواهی بکن. چطوری اینو گفتم؟ وی گفت: من به امام گفتم که آقای همتی چنین نظری دارد و فکر می کنم اینطور است، امام گفتند من به نفع خودم عمل کردم، به صداوسیما بگویید هر چه صلاح می داند انجام دهد. یعنی دست ما را باز گذاشت و در یک گروه نواختیم. یعنی تصویر را پخش می کنیم و متن روی آن را می خوانیم، به این معنا که امام از پیام رهبر شوروی قدردانی کردند.

شاید اتفاقات آتی رادیو مانند پخش «چراغ» و «هویت» نشان داد که تصمیم شما برای خروج از سازمان تصمیم درستی بوده است، یعنی احساس می کنید مسیر در حال تغییر است.

گفتم تغییر را احساس کردم. در نهایت، یک سیاستمدار می تواند درک کند که روند در حال تغییر است.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا