رسم و رسوم

  • مجله فرهنگاز معجونِ بخت‌گشایی تا شعر گلایه از شوهر؛ رسم و رسوم شب یلدا در ایران!

    از معجونِ بخت گشایی تا شعر گلایه از شوهر؛ رسم و رسوم شب یلدا در ایران!

    شب یلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می شود. شبی یک به بهانه یک دقیقه طولانی تر بودن آن خانواده ها دور هم جمع می شوند تا رسم و رسوم خاصی را به جا بیاورند و زمان بیشتری به باهم بودن اختصاص دهند. رسومی که در اکثر نقاط مشترک است اما در جزئیات ممکن است تفاوت هایی داشته باشد. به گزارش کندوج احتمالا مواجهه اکثر ما مفهوم «شب یلدا» یا «شب چله» همان شبی بوده است که اجازه داشتیم بیشتر از هر شب دیگری بیدار بمانیم؛ همان شب که به خاطر فرارسیدن آن از چند روز قبل شرایط عادی زندگی تغییر می کرد و همه بزرگسالانِ خانواده به فراخور نقش خود در تکاپوی تهیه ملزوماتی می افتادند تا این یک دقیقه بیشتر باهم بودن را جشن بگیرند. بنابراین اولین چیزی هم که از شب یلدا در خاطره بصری همه ما نقش بسته همان مهمانی ها و دورهمی هایی بوده است که این روزها به دلایل مختلفی از جمله مسائل اقتصادی نسبت به گذشته تغییرات قابل توجهی داشته است اما …

  • مجله فرهنگبازیگر یوسف پیامبر از آداب و رسوم زادگاهش می گوید

    بازیگر یوسف پیامبر از رسم و رسوم زادگاهش می‌گوید

    09.07.1401 12:14:16 | | شماره خبر: 1382276 برای دیگران ارسال کنید | چاپ کورش زارعی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون با حضور در نمایش «نشانه ارادت» از ارادت خود به امام حسین (ع) گفت. به گزارش گروه فرهنگ و هنر کودک؛ کورش زارعی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در برنامه «نشان ارادت» با بیان اینکه شیوه عزاداری در جنوب، هرمزگان و بوشهر با جاهای دیگر بسیار متفاوت است و مناجات و نوحه ها و نوحه هایی که برگرفته از موزیکال است، گفت: از آن منطقه، بسیار متفاوت است. زارعی همچنین اضافه می کند که غم ما مانند بوشهری ها دایره ای است و شیردهی نامورهای جنوبی به صورت درآوردن پیراهن در این حلقه است. در ادامه بخشی از سخنان وی را می خوانید. کوروش زارعی در ابتدای برنامه درباره اولین برخوردش با امام حسین (ع) گفت: اولین برخورد من با امام حسین (ع) از طریق پدرم بود، چرا که اغلب همراه پدرم بودم. ضمن اینکه مادربزرگم پاسدار آستان مقدسی به نام حضرت عباس (ع) بود. یعنی مدیریت آن آستانه دست مادربزرگم بود. در ایام محرم عزاداری بزرگی در آنجا برگزار کردند و من شبهای زیادی در آنجا ماندم. در کل با کمک پدر و مادربزرگم غم امام حسین (ع) را …

دکمه بازگشت به بالا